شکاف تورمی و توزیع ناهمسان گرانی

طبق نظر کارشناسان اگرچه نرخ بالای تورم نشانه اشکال در کل اقتصاد بوده و همه به یکسان در معرض افزایش قیمت ها قرار می گیرند، اما عواملی در کار هستند که مانع توزیع مساوی فشار تورمی در بین دهک های مختلف جامعه هستند.

عصر بانک؛کارشناسان بر این باورند که فشار تورمی روی همه اقشار و دهک های درآمدی جامعه یکسان نیست. هرچند تورم بیانگر افزایش قیمت سطح عمومی قیمت ها است و ممکن است بتوان با یک سیستم نظارتی دقیق از تفاوت قیمت در همه نقاط کشور جلوگیری کرد و در نتیجه قیمت همه کالاها و میزان تورم در همه جا و برای همه کس یکسان باشد اما فشار تورم چیزی متفاوت از خود تورم بوده و میزان مقاومت اقشار مختلف در برابر افزایش قیمت ها را نشان می دهد.

 

بنابر این مقاومت همه اقشار و گروه های درآمدی به یکسان نبوده و برخی زیر بار تورم فزاینده نمی توانند کمر راست کنند اما همین تورم ممکن است برای عده ای دیگر سودهای کلان در بر داشته باشد.

 

** اعداد و ارقام چه می گویند

طبق آخرین آمارهای موجود، نرخ تورم متوسط سال 1397 26.9 درصد اعلام شده است که بر اساس دیدگاه کارشناسان بالاترین نرخ تورم سالانه در پنج سال اخیر به حساب می‌آید. از سال 1392 که نرخ تورم میانگین 32.8 درصد اعلام شد تا سال 1397، نرخ‌ تورم اعلام‌شده کمتر از 20 درصد بوده و در دو سال 1395 و 1396، نرخ تورم میانگین تک‌رقمی بود.

بر اساس اعلام مرکز آمار ایران، نرخ تورم نقطه به نقطه نیز در اسفندماه 47.5 درصد بوده‌ است، این عدد برای فروردین امسال51.4دصد اعلام شده است. به عبارت دیگر هر خانوار به طور میانگین برای خرید یک «مجموعه کالا و خدمات یکسان» در فروردین 1398 نسبت به فروردین 1397، حدود 51 درصد بیشتر هزینه کرده‌ است. نکته قابل توجه دیگر اینکه بر اساس گزارش ها نرخ تورم پایان سال 1397، نشان می دهد که گروه «خوراکی‌ها و آشامیدنی‌ها» در اسفندماه 1397 در مقایسه با اسفند سال 96، رشدی 73.2 درصدی را تجربه کرده است.

نکته مهم دیگر اینکه، نرخ میانگین تورم روستاها نسبت به این نرخ برای خانوارهای شهری بالاتر بوده است. طبق آمار نرخ تورم متوسط روستایی در سال 1397، 28.1 درصد اعلام شد حال آن که نرخ تورم 12 ماهه شهری در سالی که گذشت، 26.6 درصد و کمتر از شاخص تورم میانگین کل کشور بود.
از طرف دیگر،آمار دهک ها نشان می دهد که دهک ششم درآمدی بیشترین فراوانی را دارد؛ به‌طوری که 20 درصد خانوارها سال گذشته (1396) درآمد سالانه بین 5/ 19 میلیون تومان تا 27 میلیون تومان داشته‌اند. اما در سال 1396معادل 5 درصد از خانوارهای کشور، درآمد ماهانه کمتر از 625 هزار تومان در ماه داشته‌اند. در مقابل، درآمد بیش از 8 درصد خانوارها، بیش از 5 میلیون تومان در ماه ثبت شده است.

همچنین، طبق گزارش های موجود توزیع استانی دهک‌های نشان می دهد که در استان تهران حدود 38 درصد خانوارها، با درآمد ماهانه بیش از 4 میلیون تومان در ماه زندگی کرده‌اند. محاسبات نشان می‌دهد 7/ 17 درصد از خانوارهای کشور درآمد ماهانه کمتر از یک میلیون و 375 هزار تومان داشته‌اند. این عدد برای استان‌های تهران و البرز کمتر از 5 درصد و برای استان مازندران حدود 6 درصد بوده است. در مقابل در استان سیستان و بلوچستان، بیش از 50 درصد خانوارها با درآمد ماهانه کمتر از یک میلیون و 375 هزار تومان زندگی خود را گذرانده‌اند.

 

** اثر متفاوت تورم بر هزینه ها و دارایی ها

اقتصاددانان بر این باورند که تورم برای برخی از مردم جامعه به منزله مالیات و برای برخی دیگر به مثابه ی یارانه است. در واقع طبق نظر کارشناسان و پژوهشگران اقتصادی،گرچه در برداشت اولیه به نظر می رسد افزایش نرخ تورم یا سطح عمومی قیمت ها موجب کاهش قدرت خرید عموم خواهد شد اما وقتی تنوع دارایی ها و یا توانایی راه های کسب درآمد توسط برخی از طبقات اجتماعی لحاظ شود می توان نتیجه گرفت که تورم می تواند از یک سو،افزایش قدرت خرید صاحبان دارایی های غیر منقول و یا صاحبان درآمدهای غیر ثابت را در پی داشته و از سوی دیگر قطعاً به کاهش قدرت خرید صاحبان مشاغل با درآمد ثابت و پس انداز کنندگان بیانجامد.

معمولا افرادی که درآمد کمتری برای زندگی دارند، اکثر سبد مصرفی آنها را مواد اولیه زندگی، یعنی خوراکی‌ها و آشامیدنی‌ها تشکیل می‌دهد و درآمد آنها، کفاف تفریح و هزینه‌های دیگر را کمتر می‌دهد. برای همین طبق آخرین آمار موجود سهم خوراکی‌ها، آشامیدنی‌ها و دخانیات در دهک اول، معادل 3/ 43 درصد از سبد مصرفی خانوار و در دهک دهم، 2/ 17 درصد است. در نتیجه هر گاه بار تورم بر دوش خوراکی‌ها و آشامیدنی‌ها باشد، انتظار این است که تورم در دهک‌های پایین محسوس‌تر باشد و اگر بار تورم به سمت کالاهای غیرخوراکی و خدمات سنگینی کند، دهک‌های بالا باید خود را برای پذیرش تورم سنگین آماده کنند.

همین امر باعث می شود که هر دهک درآمدی تورمی مخصوص به خود را داشته باشد. زیرا دهک های مختلف درآمدی با توجه به سطح درآمد و سبک زندگی و سبک مصرف متفاوت کالاهای متفاوتی را مصرف می کنند. هرچند برخی از کالاها در میان آنها یکسان است اما حتی در این موارد نیز میزان مصرف شان متفاوت است.

به عبارت دیگر افزایش یا کاهش سطح عمومی قیمت ها اثر متفاوتی بر هزینه خانوارهای فقیر و ثروتمند دارد زیرا سبد کالاها و خدمات مصرفی در دهک های مختلف متفاوت بوده و بنابر این محتمل است که با توجه به سهم کالاها و خدمات مختلف در سبد مصرفی خانوارها، اثر تغییرات تورم بر هزینه دهک های مختلف یکسان نباشد.

با توجه به آنچه گفته شد، این نتیجه حاصل می شود که طبق منطق و تجربه اقتصادی تغییرات نرخ تورم بر هزینه خانوارها با اثر همان تغییرات بر قیمت دارایی ها و کسب درآمد در جهت مخالف هم در حرکت هستند.

اما منطق و مطالعات تجربی مؤید آن است که خانوارهای واقع در دهک های پایین درآمدی فاقد دارایی های وسیع بوده و درآمدهای پایین و ثابت و مستقل از نرخ تورم دارند. لذا قاعدتاً عمده اثر توزیعی تورم بر دهک های پایین، به اثر تورم بر هزینه و مخارج خانوار منعکس می شود.

و در نهایت اینکه عوامل و تفاوت های فوق باعث می شود که ما در جامعه با پدیده شکاف تورمی بین دارا و ندار مواجه شده و در نتیجه درجه احساس تورم در گروه‌های برخوردار کمتر از گروه‌های کم‌درآمد باشد. ثروتمندان به دلیل مزایایی که تورم بر آنها داشته و در نتیجه افزایش دارایی هایشان روز به روز ثروتمندتر شده و کمترین احساسی از فشار تورمی ندارند. این در حالی است که در جهتی معکوس فقرا در نتیجه تورم فقیر تر می شده و لذا آ« را بیشتر احساس می کنند.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.