دسته‌ بندی و نقش کار آفرینی در توسعه SME ها

معمولاً ‌SME ها در یکی از شش گروه استارت‌آپ‌های نوآورانه نوپا، استارت‌آپ‌های موفق، شرکت‌های متوسط در حال رشد، شرکت‌های متوسط راکد یا مشکل‌دار، مشاغل متمرکز کوچک محلی یا مشاغل خُرد غیر رسمی قرار می‌گیرند.

ترجمه هادی علی‌پور، کارشناس ارشد توسعه کسب‌وکار فناپ

بخش سوم

اگرچه همه گروه‌های شش‌گانة SME مهم است، اما معتقدیم که آژانس‌های توسعه SME باید منابع محدود خود را با برنامه‌هایی متناسب با شرایط خاص خود، روی کسانی که بالاترین پتانسیل تأثیر را دارند، متمرکز کنند. شرکت‌های متوسط معمولاً زیرمجموعه‌های اولویت‌دار در این طبقه‌بندی هستند. طبق تجزیه و تحلیل‌های صورت‌گرفته، اگر شرکت‌های متوسط فقط 2 درصد از کل شرکت‌ها را تشکیل دهند، در اکثر کشورها حدود 30 درصد از تولید ناخالص داخلی و اشتغال را شکل داده‌اند. البته این می‌تواند برای هر کشوری متفاوت باشد. برای مثال، کشوری مانند هند، نرخ شهرنشینی کمی دارد و صدها میلیون نفر در بخش غیررسمی یا مشاغل کوچک در مناطق روستایی شاغل هستند. غفلت از این بخش‌ها در هند دشوار است، با این حال یک کشور کاملاً شهرنشین با سطح پایین مشاغل غیررسمی می‌تواند رویکرد هدفمندتری داشته باشد و فقط به شرکت‌های نوپایِ نوآور و متوسط بپردازد. بنابراین، استراتژی توسعة اقتصادی یک کشور باید اولویت‌بندی را مشخص و هدایت کند. اگر رشد صادرات در اولویت باشد، شرکت‌های متوسط که در کالاها و خدمات تجاری فعالیت می‌کنند، می‌توانند اولویت داشته باشند. احتمالاً این نوع رتبه‌بندی دشوار است، زیرا توزیع منابع در میان تعداد زیادی از شرکت‌ها ممکن است تأثیر این نوع خدمات را به شدت کاهش دهد.

ارائه سطح حمایتی مناسب از شرکت‌های کوچک و متوسط

آژانس‌های دولتی و سازمان‌های غیردولتی با شناخت بهتر از عملکرد دسته‌بندی شش‌گانه SMEها بهتر می‌‌توانند برنامه‌های خود را متناسب با نیازهای برآورده‌نشده، متناسب کنند. ما در مورد برنامه‌های پشتیبانی SME در سراسر جهان تحقیق کرده و آنها را در یک ماتریس با ده رویکرد دسته‌بندی کرده‌ایم. برخی از آنها فقط به یک گروه از گروه‌های شش‌گانه اختصاص یافته‌اند و برخی دیگر همة گروه‌های شش‌گانه SME‌ها را پوشش می‌دهند. برای همة این گروه‌های شش‌گانه، نحوه اجرای سیاست‌های درنظر گرفته‌شده مهم است؛ بنابراین، تهیه و تدوین یک برنامه جهانشمول و کلی برای پاسخگویی به نیاز SME‌ها دشوار است.

فرهنگ و آموزش کارآفرینی

علاوه بر مؤسسات، مقررات و امکانات، جذابیت شغلی کارآفرینی و توانایی‌های کارآفرینی شهروندان نیز در افزایش نرخ توسعه و بقای شرکت‌های نوپا مهم است. بسیاری از ایده‌ها هرگز به مرحله تولید نمونه اولیه یا تدوین طرح تجاری منتهی نمی‌شوند. ریسک‌گریزی، ترس از شکست و توانمندی کم می‌تواند به اندازة فقدان حمایت نهادهای رسمی نظارتی در موفقیت و رشد این مجموعه‌ها مانع ایجاد کند. با این حال، برخی از دولت‌ها  تلاش کرده‌اند تا ذهنیت کارآفرینی را در بین شهروندان خود توسعه دهند.

ایجاد مهارت‌های کارآفرینی از طریق آموزش رسمی اغلب بخشی از راه‌حل است. برای مثال، لهستان، مباحث مربوط به کارآفرینی را در دروس اصلی دبستان به همراه تاریخ و ریاضیات آموزش می‌دهد و دانش‌آموزان دورة متوسطة دوم باید درس «مقدمه‌ای برای کارآفرینی» را بیاموزند. همچنین تصور بر این است که آموزش کارآفرینی موجب ارتقای عدالت می‌شود و بسیاری از سازمان‌ها تمرکز خود را بر توسعه ذهنیت و توانایی‌های کارآفرینی در شهروندان جوانِ جوامع کم‌درآمد گذاشته‌اند. در ایالات متحده، شبکه آموزش کارآفرینی (تأسیس 1987) چندین برنامه کارآفرینی و فعالیت فوق برنامه را از طریق 1882 مدرسة همکار ارائه می‌دهد. این برنامه‌ها به بیش از 23 هزار دانشجو در سراسر کشور و تقریباً 50 هزار دانش‌آموز در سطح بین‌المللی رسیده است. علاوه بر این، 75 درصد از فارغ‌التحصیلان این شبکه در دانشگاه ثبت نام کرده و 25 درصد از آنها حداقل یک تجارت را آغاز کرده‌اند.

ادامه دارد…

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.