چگونه از خود و کسب‌وکارتان محافظت کنید؟

همه مدارس کسب‌و‌کار رفتار اخلاقی در کسب‌وکار را به‌عنوان یک اولویت مهم تدریس می‌کنند و اغلب آن را در بیانیه‌های ماموریت خود ارجاع می‌دهند. این کار بسیار با ارزش است و شاید منجر به ایجاد بازاری با محیط خصمانه به مراتب کمتری شود. اما تا زمانی که این مدینه فاضله ایجاد شود، باید این واقعیت تلخ را بپذیرید که افراد بسیار زیادی در بازار وجود دارند که حاضرند هر کاری بکنند تا پول‌تان را از چنگ‌تان دربیاورند.

عصر بانک؛گاهی می‌توان از یک رفتار غیراخلاقی تفاسیر مختلفی داشت. آنچه برای یک فرد بی‌عدالتی است، برای فرد دیگری فعالیتی بی‌عیب در کسب‌و‌کار است؛ این مساله بین فرهنگ‌های مختلف بسیار رایج است. اغلب افراد گروه دوم اصرار خواهند کرد که هیچ قانونی را زیر پا نگذاشته‌اند. من این ایده را تایید نمی‌کنم که شما باید با رفتار غیراخلاقی‌تر تلافی کنید اما باید هر کاری می‌توانید انجام دهید تا خودتان را از کارمندان متقلب، مشتریان دروغگو، مالکان کلاهبردار، عرضه‌کنندگان بدنام و رقبای ظالم محافظت کنید. گاهی این کار تنها به معنای یک مذاکره‌کننده جدی بودن است. اوقات دیگر، محافظت از خودتان می‌تواند شامل به‌کارگیری خدمات یک وکیل خوب برای کمک به شما باشد.

 

• از ایده‌هایتان محافظت کنید. (قابل کاربرد برای حق ثبت اختراع، کپی‌رایت و مانند اینها)

 

• از سوء‌استفاده از آنچه به طور قانونی متعلق به کس دیگری است اجتناب کنید.

 

• به حل مناقشات بین شرکا کمک کنید.

 

کتاب‌های بسیار زیادی وجود دارند که می‌توانند اطلاعات بیشتری فراهم کنند اما من یک جمله را به‌‌عنوان قاعده کلی بیان می‌کنم: استفاده‌ از وکلا برای جلوگیری از مشکلات به‌جای حل آنها، در بلندمدت، بسیار ارزان‌تر و با دردسر کمتری همراه است.

 

کارآفرینان می‌توانند با پیروی از این قوانین از خودشان محافظت کنند:

 

اعتماد کورکورانه به کسی نداشته باشید: گرچه ایجاد روابط قوی بین عرضه‌کنندگان، مشتریان، کارمندان و سایرین نکات کلیدی برای شانس هر کارآفرینی برای موفقیت هستند؛ شما نباید کورکورانه وارد رابطه کاری شوید و این تصور را داشته باشید که طرف مقابل به همان صمیمیتی که نشان می‌دهد رفتار خواهد کرد.

 

آنتونی یاکینتو نویسنده کتاب می‌گوید: «من یک رستوران‌دار می‌شناسم که احساس می‌کرد او و قصابی که با او کار می‌کند روابط بسیار خوبی دارند. یک روز او از فروشگاهی در پایین خیابان- که مشتری همان قصاب بود- بازدید کرد و از قضا صورت‌حسابی را مشاهده کرد که روی کانتر قرار داشت. در کمال تعجب دریافت که قیمت‌های این فروشگاه 10 درصد کمتر از آن چیزی بود که قصاب مذکور از او مطالبه می‌کرد.» تکنولوژی یک شرکت تولیدکننده دیگ بخار و تجهیزات تصفیه آب به ریاست کاتسومی کووابارا، دو بار توسط شرکت‌هایی که از آنها خواسته بود محصولاتش را تولید کنند دزدیده شد. یکی از برجسته‌ترین مثال‌ها یک کارآفرین در توکیو- یک واردکننده دکوراسیون داخلی- بود که وقتی شریکش به همراه همسرش و موجودی حساب بانکی شرکت فرار کرد، کسب‌و‌کارش به پایان رسید. یکی از بزرگ‌ترین اشتباهاتی که می‌توانید مرتکب شوید این است که کل میزان پول را قبل از تکمیل کار به فردی پرداخت کنید. روش‌های بسیاری وجود دارد که در آن هر دو طرف می‌توانند بدون اینکه یک طرف متحمل همه ریسک مالی شود، آنچه می‌خواهند را دریافت کنند. این دلیلی است که چرا اعتبارنامه‌ها اختراع شدند.

 

همه معاملات را ثبت کنید: جالب است که پذیرش این مفهوم برای اکثر افراد دشوار است. برخی افراد این کار را توهین قلمداد می‌کنند؛ برخی نیز از درخواست چنین چیزی احساس خجالت می‌کنند. اما این کار هنوز بهترین روش برای اجتناب از سوء‌تفاهم‌ها و اختلافات است. حتی بین اعضای خانواده نیز، برای اجتناب از سوء‌تفاهم‌ها باید همه چیز را روی کاغذ بیاورید. واضح است که سلامت شما و شرکایتان هرگز به طور یقین مشخص نیست. چه می‌شود اگر یک تصادف هولناک اتفاق بیفتد و معامله شما روی کاغذ نوشته نشده باشد؟

 

فاصله مناسب با کارمندان را حفظ کنید: ایجاد یک محیط کاری خانواده دوست، مزیت‌های زیادی دارد؛ از جمله افزایش روحیه، انگیزه، عملکرد، رضایت شغلی و حفظ کارمندان. متاسفانه، برخی کارآفرینان این مفهوم را به شکل افراطی آن می‌پذیرند و فراموش می‌کنند که همه خانواده‌ها یک سلسله مراتب دارند. در راس این سلسله مراتب فردی با اختیار تصمیم‌گیری نهایی است؛ که مسوولیت رشد، نظارت و نظم خانواده را برعهده دارد.

 

حفظ برخی فاصله‌ها به رئیس شرکت اجازه می‌دهد تا نظم و نظارت را که هر دو برای یک سازمان موثر و کارآ ضروری هستند، حفظ کند. اما حفظ یک فاصله نباید به‌عنوان کناره‌گیری تفسیر شود. یک رئیس خوب باید مسوول، صادق، شفاف و در دسترس باشد بدون اینکه به کارمندانش اجازه دهد که فراموش کنند برای چه کسی کار می‌کنند. بسیاری از کارآفرینان باتجربه، از طریق تلاش‌های صادقانه برای تشویق فضای خانوادگی، قربانی سوء‌استفاده بسیاری از کارمندان شدند. در سال 1970، وقتی ریچارد برانسون هنوز یک کارآموز ساده بود و یک مجله برای دانش‌آموزان منتشر می‌کرد، یک روز به دفترش بازگشت و مشاهده کرد که مرد دست راستش و در واقع بهترین دوستش، در حال مهندسی یک کودتا علیه شرکت است. در آن شرایط تنها تعقل و تفکر توانست کاری کند که برانسون کنترلش را از دست ندهد.

 

گاهی دیده می‌شود مدیران بیش از یک کارآفرین به کارمندان خود مساعده داده‌اند. مثال‌هایی از دلایلی که کارمندان مطرح می‌کردند عبارت بود از اینکه «می‌خواهم ماشین بخرم تا با آن سر کار بیایم» یا «من مساعده می‌خواهم تا بدهی‌های خود را بدهم.» کارآفرینان فقط برای اینکه از دست این کارمندان فرار کنند به آنها مساعده می‌دادند. برای زیرمجموعه کوچکی از این جمعیت، سوء‌استفاده از رئیس یک سرگرمی محسوب می‌شود، چیزی که روزهای جشن کریسمس در شرکت یا در لیگ بولینگ می‌توانند جلوی بقیه لاف بزنند. ما از اینکه یک هیولای ظالم باشید دفاع نمی‌کنیم اما اینکه مانند یک بره قربانی رفتار کنید نیز چندان جالب نخواهد بود. اگر کسب‌و‌کارتان و خودتان را محافظت نکنید، مدت تصدی شما به‌عنوان یک کارآفرین کوتاه و نامطلوب خواهد بود.

 

کتاب Never Bet The Farm

مترجم: آناهیتا جمشیدنژاد
 
/دنیای اقتصاد
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.