انحراف بزرگ در مالیاتستانی
عصر بانک؛به اعتقاد طهماسب مظاهری، ترجمه کلمه VAT، «مالیات ارزش افزوده» است نه «مالیات بر ارزش افزوده» به این معنی که هر کس ارزشی به محصولی اضافه کرد از مالیات معاف خواهد شد. این اقتصاددان دو شرط همزمان «ایجاد ارزش افزوده» و «فروش کالا» را برای معاف بودن از مالیات لازم میداند؛ در نتیجه اگر فردی کالایی را خرید، با ایجاد ارزش افزوده و فروش آن، از مالیات معاف خواهد شد. مظاهری با تاکید بر انحراف از روش مالیات ارزش افزوده در ایران تاکید میکند: «در حال حاضر به دلیل اشتباه درک این مفهوم، سازمان مالیاتی به دلایلی مانند «آماده نبودن سیستمهای مالیاتی» و «اطلاع نداشتن ماموران مالیاتی» در بسیاری از موارد بهصورت علیالراس از واحدهای تولیدی مالیات میگیرد؛ روندی که موجب انحراف از مفهوم مالیات ارزش افزوده شده است.» این کارشناس امور اقتصادی «تغییر در نگرش ذهنی عامه مردم»، «آموزش مسوولان مرتبط در این حوزه» و «تغییر و اصلاح روش سازمان مالیاتی» را سه گام لازم برای تغییر در مفهوم مالیات ارزش افزوده میداند. به اعتقاد مظاهری، برای اصلاح ساختار و افزایش کارآیی این ابزار، باید عوارض متنوع سایر سازمانها از تولیدکنندگان حذف و تنها یک مالیات مصرف گرفته شود.
وزیر پیشین امور اقتصادی و دارایی معتقد است که در موضوع مالیاتگیری دچار خطای استفهامی و خطا در ترجمه لغوی کلمه شدهایم. به گفته او، این لغت (Vat) در ایران به «مالیات بر ارزش افزوده» شهرت یافته، در حالی که مالیات ارزش افزوده ترجمه درست این کلمه است. به این معنی که هرکس ارزشی به محصولی اضافه کرد، از مالیات معاف است.
طهماسب مظاهری با تشریح سازوکار مالیات در دولتها و مقایسه شیوههای مالیاتگیری در دنیا، معتقد است که شیوه کنونی این فرآیند در ایران، از مسیر اصلی خود منحرف شده است. به اعتقاد او، باید با تغییر برداشت ذهنی مردم از مالیات ارزش افزوده، اصلاح روشها و آموزش به مسوولان اجرایی در این موضوع، به تسهیل کسبوکار کمک کنیم.
یکی از موضوعات روز اقتصاد ایران بحث مالیات ارزش افزوده (vat) است. در ایران زمانی که این سیستم مالیاتی بعد از سالها معطلی اجرایی شد، یک نکته مهم به همراه خود داشت و آن هم عدم درک مناسب از محتوا و مفهوم مالیات بود. هم اکنون در مالیات واحدی به نام مالیات ارزش افزوده وجود دارد و براساس آن یک نظام مالیاتی طراحی شده است. در دورهای که جنابعالی در وزارت اقتصاد بودید کارهای زیادی در این رابطه انجام شد و حتی بحثهای قانونی آن نیز پیش رفت. در ابتدای بحث اگر امکان دارد درباره تبیین مفهومی مالیات ارزش افزوده و اینکه چگونه باید اجرایی شود توضیحاتی را ارائه کنید.
قبل از ورود به بحث باید بگویم که در ایران VAT به اشتباه جا افتاده و غلط ترجمه شده است. در ایران «مالیات بر ارزش افزوده» میگویند در حالی که درست آن مالیات ارزش افزوده است یعنی هر کس ارزشی به محصولی اضافه کرد از مالیات معاف است. مالیات در یک تقسیمبندی کلی به دو بخش مالیات مستقیم یا مالیات بر درآمد و مالیات غیرمستقیم یا مالیات بر مصرف تقسیم میشود. هر کشوری برای نظام مالیاتی (مالیات مستقیم یا مالیات غیرمستقیم) یک ساختاری را طراحی و اجرا میکند. در بخش مالیات مستقیم بحثهای مختلفی مطرح است. اما فلسفه و منطقش این است که فعالان اقتصادی درآمد، هزینه و سود دارند و بخشی از سود حاصلشده را بهعنوان مالیات به دولت پرداخت میکنند. در این بخش دولت بهعنوان شریک اجباری فعالان اقتصادی مشخص میشود و اعلام میکند فعالان اقتصادی کار تولیدی و خدماتی انجام دادهاند و دولت نیز امنیت را برقرار کرده، نظام دادرسی را در کشور ایجاد کرده و استانداردها را راهاندازی کرده است و در قبال این فعالیتها بخشی از سود فعالان اقتصادی را تحت عنوان مالیات در اختیار میگیرد. برهمین اساس در صورتهای مالی شرکتها مالیات مستقیم، در هزینههای آن شرکت مشاهده نمیشود. در صورتهای مالی شرکتها دو موضوع هزینه و سود ناخالص وجود دارد که از این سود ناخالص برخی موارد کسر میشود و پیش از تقسیم سود میان سهامداران، میزان مالیات اعلام میشود. موضوع دوم بحث مالیات درباره مالیات غیرمستقیم است که عمدتا مربوط به مالیات بر مصرف میشود. دلیل اینکه به این مبحث مالیات غیرمستقیم گفته میشود این است که فرد بهصورت مستقیم مالیات را به دولت پرداخت نمیکند.
در مالیات بر مصرف یا VAT مالیاتدهنده این پرداخت را انجام نمیدهد و از طریق یک واسطه معمولا این پرداخت انجام میشود. به همین دلیل است که به آن مالیات غیرمستقیم گفته میشود. ظاهرا اینگونه است که فرد پس از خرید جنس مالیات را پرداخت میکند، اما این اتفاق بهصورت مستقیم رخ نمیدهد و فروشنده جنس این کار را انجام میدهد. روش وصول مالیات غیرمستقیم و مالیات بر مصرف هم در کشورهای مختلف متفاوت است. در یک تقسیمبندی کلی برای اخذ مالیات دو نظام وجود دارد. نخستین موضوع این است که از مصرفکننده نهایی فقط مالیات گرفته شود که در کشوری مثل آمریکا هم اکنون این نظام حاکم است. این به این معنی است که مالیات بر مصرف در پروسه تولید قرار میگیرد و در هر مرحله از تولید مالیات بر مصرف آن حساب شده و در نهایت به مصرفکننده نهایی میرسد. اما در نظام دوم تمام پرداختهایی که برای پرداخت مالیات بر مصرف یا VAT وجود دارد، علیالحساب است و در نهایت آن شخص حقیقی یا حقوقی که کالا یا خدمت نهایی را میگیرد بهعنوان تصفیه حساب مالیات را پرداخت میکند. منطق اصلی در مالیات بر مصرف از طریق VAT این است که اگر یک فرد کالایی را خریداری کرد، روی این کالا ارزش افزوده ایجاد کرده است و زمانی که به فرد دیگری میفروشد نباید مالیات پرداخت کند. اگر فرد بعدی نیز ارزش افزوده روی کالا ایجاد کند و کالا را بفروشد نباید مالیات پرداخت کند و این دو شرط همزمان است. یعنی اولا باید ارزش افزوده ایجاد کند و ثانیا اینکه باید کالا به فروش برسد. اینکه فردی کالا را خریداری کند و ارزش افزوده برای آن ایجاد نکرده و مصرفکننده باشد باید تمام مالیات بر مصرف را بپردازد. اما شیوه پرداخت اینگونه است که اگر فردی کالایی را به ارزش 100 تومان خریداری کند و بهطور مثال مالیات آن 10درصد باشد باید 10 تومان برای آن 10 تومان مالیات ارزش افزوده بپردازد. اما اگر همان فرد به کالا ارزش افزوده ایجاد کرد و قیمت آن را به 120 تومان رساند پس از فروش به فرد دیگر 12 تومان مالیات ارزش افزوده برای کالا تعیین میشود و فرد فروشنده از این 12 تومان 10 تومانی که قبلا مالیات داده بوده را به حساب خود و 2 تومان را به خزانه واریز میکند. حال اگر فرد جدید با ارزش افزودهای که ایجاد میکند ارزش کالا را به 150 تومان برساند و آن را بفروشد 15 تومان مالیات ارزش افزوده یا مالیات بر مصرف تعیین میشود. پس از فروش 12 تومانی که پیش از آن بهعنوان مالیات پرداخت کرده بود به حساب خود و 3 تومان باقی مانده را به خزانه واریز میکند و نفر آخری که کالا را خریداری کرده در نهایت 15 تومان مالیات پرداخت کرده است.
با توجه به اظهارات شما تفاوت سیستم مالیات غیرمستقیم آمریکا و کانادا این است که در زنجیره تولید مالیات اخذ نمیشود و شخص مصرفکننده مالیات را پرداخت میکند.
بله! همینطور است و آنجا نیز رابطه بین خزانه و مراحل تولید و مصرفکنندهها در تعامل است و اینطور نیست که در این سیستم افراد واسطه دخالتی نداشته باشند. اما در آنجا بحثی که وجود دارد این است که چه کسی مصرفکننده نهایی است که یکی از منشأهای ناسلامتی در آن نظامها نسبت به خودشان همین موضوع است. اگر یک درصد فساد در سیستم مالیاتی یا فرار مالیاتی وجود داشته باشد به این دلیل است که عدهای که مصرفکننده هستند، میگویند ما مصرفکننده نیستیم. بنده شنیدهام در آن جوامع نیز علاقهمندی برای اینکه سیستم مالیات بر مصرف به VAT تبدیل شود، وجود دارد اما به دلیل اینکه یک ساختار جاافتاده و سنگین و هم بزرگی است، تغییر آن به این سادگی مقدور نبوده و نیست و هنوز نتوانستهاند این کار را انجام دهند.
تفاوت نظام VAT و مالیات بر مصرف این است که در سیستم مالیات ارزش افزوده اگر کسی ارزش افزودهای را ایجاد نکند باید مالیات بدهد؛ اما در مالیات بر درآمد کسی که درآمد دارد باید مالیات درآمد خود را پرداخت کند. منطق مالیات ارزش افزوده این نیست که کسی ارزش افزوده ایجاد کند باید به مقدار زیادی مالیات بدهد. بلکه این موضوع کاملا عکس است. کسی که ارزش افزوده ایجاد کند نباید مالیات بدهد. مالیات نهایی را مصرفکننده باید پرداخت کند. متاسفانه در تبلیغ مالیات ارزش افزوده، در نامگذاری آن و از همه مهمتر در روش انجام آن در سازمان امور مالیاتی مشکلاتی وجود داشته در نهایت منجر به این شده است که این مفهوم ناصحیح رایج شود. هم اکنون سازمان مالیاتی به دلایل مختلفی همچون آماده نبودن سیستمهای مالیاتی یا عدم اشراف ماموران مالیاتی در بسیاری از موارد مالیات را بهصورت علیالرأس از واحدهای تولیدی میگیرد. متاسفانه این کار درستی نیست و مفهوم مالیات ارزش افزوده را از مسیر خود منحرف کرده و امیدوار هستیم که وزیر اقتصاد و مسوولان سازمان امور مالیاتی به این مسائل توجه کنند و مالیات ارزش افزوده را در مسیر صحیح خود حرکت دهند.
این موضوع که اگر فردی برای کالایی ارزش افزوده ایجاد کند، نباید مالیات پرداخت کند در قانون ما وجود دارد؟
بله. قانون براساس همین نوشته شده است. لایحه این قانون در دولت اصلاحات تنظیم شد و بنده در آن زمان وزیر بودم. در آن زمان لایحه نوشته شد و آقای طیبنیا که دبیر کمیسیون اقتصاد بود و آقای شهریاریراد بهطور خاص در این زمینه همکاری فکری، ذهنی و کارشناسی میکرد و در ارائه لایحه به مجلس شورای اسلامی و توضیح دادن به نمایندگان محترم و گرفتن نظر موافق آنها و رای مجلس تلاش کردند. بیشتر آقای شهریاریراد کارهای اداری و سازمانی را انجام میداد و آقای دکتر طیبنیا کار محتوایی، فکری، توضیحی و اقتصادی را انجام میداد. یکی از محورهای توضیحی آقای طیبنیا همین معافیت مالیاتی با ایجاد ارزش افزوده بود و امیدواریم سازمان امور مالیاتی بتواند در اجرای قانون به خوبی عمل کند. در این صورت این قانون مورد استقبال جامعه قرار خواهد گرفت و این موضوع به درآمدهای دولت و جلوگیری از فرارهای مالیاتی کمک خواهد کرد.
در زمانی که لایحه به قانون تبدیل شد و برای اجرا ابلاغ شد شما وزیر نبودید؟
خیر، آن لایحه در دولت اصلاحات اجرایی نشد. این قانون در دولت آقای احمدی نژاد اجرایی شد و با توجه به اینکه هنوز آماده اجرا نبود و ساختارهای لازم برای این موضوع فراهم نبود و همچنین به خوبی درباره این قانون توضیح داده نشده بود دورهای اجرا شد و برای یک دوره متوقف شد.
اتفاقی که افتاد، نزاع طلافروشان با سازمان امور مالیاتی بود. دلیل این اختلاف نیز همین تفسیری است که شما بیان کردید. طلافروشان میگفتند ما طلای خام را میگیریم و تبدیل به زیورآلات میکنیم؛ بنابراین نباید مالیات بدهیم. ولی سازمان امور مالیاتی میگفت باید مالیات بدهید.
بله دقیقا همینطور است.
ارزش افزودهای که میگویید میتواند شامل بستهبندی در مورد کالاهای خاص شود؟
در مورد تمام کالاها قابل اجرا است. نحوه اخذ مالیات برارزش افزوده که در بالا به آن اشاره کردم اصل حاکم است. در مورد اختلاف طلافروشان و سازمان امور مالیاتی دلیل آن این بود که صنف طلا فروشی درباره این موضوع توجیه نبود یا اینکه برای آنها توضیحات کامل ارائه نشده بود. دلیل دیگر نیز این بود که سازمان امور مالیاتی آمادگی لازم برای اجرای آن را نداشت. البته هم اکنون نیز بسیاری از اصناف در این زمینه سوالهایی دارند و موضوع برایشان بهطور کامل روشن نیست. البته دلیل این موضوع این است که ساختاری که در حال اجرا است ساختارVAT نیست. حتی در این زمینه در خیلی از موارد کلاه سر سازمان مالیاتی هم میرود. یعنی بعضی وقتها برخی از صنوفVAT را از مشتری میگیرند و اصلا به خزانه پرداخت نمیکنند و پیش خودشان نگه میدارند. شرایطی که وجود دارد بهنظر میرسد این توصیه را به وزارت امور اقتصادی و دارایی ضروری کرده است که در دو سال باقیمانده فعالیت دولت یازدهم باید فعالیتی داشته باشد تا شائبه اینکه دولت از ارزش افزوده مالیات میگیرد از ذهن مردم پاک شود و مشخص شود که مالیات را فرد مصرفکننده پرداخت میکند و همچنین این شیوه منصفانهترین شیوه پرداخت مالیات است.
براساس این مدل قاعدتا آن کسانی که مصرف بیشتری دارند مالیات بیشتری در این نظام میدهند. در بسیاری از نقاط دنیا و در فلسفه این روش مالیاتی، وظیفه تراشیدن قلهها و پر کردن درهها (درههای درآمدی و اقتصادی) از محل این منبع تامین میشود.
نرخ چقدر باشد؟
در اروپا در دورهای 17 درصد بود.بهطور معمول نرخ این نوع مالیات بالا است و حتی در بحث اخیر یونان با اتحادیه اروپا در نهایت در توافقی که صورت گرفت یکی از بندهایش اعمال VAT و اصلاح نرخ آن بود و مردم یونان هم بالاخره در رفراندوم به آن رای دادند. بر همین اساس مقرر شد با همه مشکلاتی که وجود داشت دولت بتواند از بار بودجهاش آن بخشی را که میخواهد وظایف عدالت اجتماعی، وظایف یارانه دادن و وظایف تامین اجتماعی عمومی را انجام دهد و مالیات غیرمستقیم را از طریق مالیات ارزش افزوده اخذ کند.
برای رفع سوءتفاهم ایجاد شده در ایران باید از کجا شروع کرد؟
به نظر میرسد تغییر نگرش به مفهوم و برداشت ذهنی مردم از مالیات ارزش افزوده با تغییر روش و اصلاح روش سازمان مالیاتی و آموزش بیشتر مسوولانی که در این کار هستند حتیالمقدور است. به خصوص اینکه هم اکنون که میخواهیم به سمت رونق اقتصادی حرکت کنیم باید به شرایط قبل از آغاز فعالیت دولت نهم بازگردیم و رونق، اشتغال و رفاه بیشتری را برای مردم شاهد باشیم. بر همین اساس تمام فعالیتهای اقتصادی و فعالان اقتصادی باید از این جهت خیالشان راحت باشد. یکی از مسائلی که میتواند به تسهیل محیط کسب و کار کمک کند برداشت مثبت فعالان اقتصادی از رفتار دولت است. هماکنون اگر قانون مالیات ارزش افزوده اصلاح شود گام موثری در برداشت مثبت فعالان اقتصادی نسبت به دولت خواهد بود.
در سیستمی که به آن اشاره کردید و در دنیا در حال اجرا است، سیستم ردیابی وجود دارد. به هر حال نظام مالیاتی ایران نظام مالیات بر درآمد مبتنی بر اظهارنامه بوده است. در سیستم مالیات ارزش افزوده هم اگر بخواهد براساس اظهارنامه باشد حالت علیالراس را پرداخت میکند که خیلی مطلوب نیست. نکته این است که براساس مالیات ارزش افزوده به این شکلی که شما میگویید مالیاتی که به مصرفکننده نهایی امکان دارد منتقل شود درصد بالایی است. این موضوع یک تورم خیلی بالایی را هم میتواند به همراه داشته باشد.
در مورد نکته اول باید به این موضوع اشاره کرد که سه سالی که برای آمادهسازی و بعد شروع اجرای این کار در نظر گرفته شده بود، یکی از توجیهات بزرگش همین بود که باید زیربناهای لازم برای طرح آماده شود. برای همین موضوع طراحی زیربنای موردنیاز از صورتهای مالی و حسابهای بانکی واحدهای صنفی و تولیدکننده تا خزانه اصلا کار سختی نیست. این موضوع کاری است که در تمام دنیا در حال انجام است.
زمانی که به یک کشور دیگر سفر میکنید هنگام خرید یا پرداخت حساب هتل در فاکتوری که به مشتری داده میشودرقم VATمشخص شده است. در همان لحظهای که صندوق آن بنگاه پول را از شما میگیرد، مالیات ارزش افزوده به حساب خزانه واریز میشود. این موضوع اصلا در داخل حسابهای بانکی و حتی در داخل لیست صورت درآمدهای آن واحد ثبت نمیشود.
زمانی که در بانک مرکزی بودم، طرح شتاب را میخواستیم اجرا کنیم همه میگفتند که کار سختی است. اما حقیقت این است که آن کار سخت نبود. البته این فعالیتها تلاش میخواهد و باید دقت و مطالعه داشته باشد. زحمت دارد و باید دقت و مطالعه بشود. یک سرمایهگذاری زیربنایی لازم دارد که بخش بزرگی از این سرمایهگذاری زیربنایی را ما انجام دادیم. یک سرمایهگذاری قانونی و حقوقی دارد که خود قانون تکلیف این را معلوم کرده است. اجرا کردنش کار عملی مقدور و در دسترسی است و یک مقداری زحمت دارد مثل هر کار اساسی که میخواهد انجام شود و به زحمت آن میارزد البته، اصلا هم سخت نیست.
شاپرک؟
بهطور مثال شاپرک یکی از روشها است. آن کارتها را درست کرده است و برای صنوف قابل اجرا است و فعالانی که کارتخوان ندارند، میتوانند وجه نقد دریافت کنند. در این میان میتوان با توسعه سیستم نظارتی و مراقبت بیشتر از صدور فاکتورهای صوری جلوگیری کرد.
منظور شما همان صندوق فروش است؟
بله! صندوق فروش است، همین کاری که الان در بانکها انجام میدهند. اصلا اینطور نیست که بگوییم این کار شدنی نیست. این کار کمی فکر و زحمت میخواهد ولی با توجه به اینکه تمام مردم از این موضوع منتفع میشوند، ارزش این زحمت را دارد. البته این کاری است که باید در گذشته صورت میگرفت و در زمان دولت قبل این طرح به بیراهه رفت و الان هم همان بیراهه ادامه دارد. هم اکنون زمان آن رسیده است که این طرح اصلاح شود و این اصلاح نیز امکانپذیر است.اگر دولت مالیات بر مصرف نگیرد سه حالت ایجاد میشود؛ نخست اینکه هزینههای دولت کاهش پیدا میکند. آن زمان دولت بدون مالیات بر مصرف که در دنیا موضوعیت ندارد، هزینههای خود را تامین میکند. وظایف دولت نامحدود و خیلی سنگین است. حالت دوم این است که اگر دولت از مصرفکنندگان مالیات نگیرد باید مالیات بر درآمد را افزایش دهد که این موضوع بار تورمی به همراه دارد و انگیزه تولید را کاهش میدهد. حالت سوم این است که اگر مالیات بر مصرف به شکل درست اخذ شود اثر تورمی کمتری دارد. این سهگزینهای است که در زمینه اخذ مالیات پیشروی دولت است.
یک انتخاب دیگر نیز وجود دارد و آن هم جهت دادن به الگوهای زندگی و مصرف است.
بله!نرخ مالیاتی قابل تنظیم است. نرخ مالیاتی در کشور ما با 3 درصد شروع شد و به 7 درصد رسید و اخیرا به 9 درصد رسیده است. این نرخ در کشورهای اروپایی تا 19 درصد افزایش یافته است. زمانی که ما VAT را نداشتیم با این موضوع مواجه بودیم که دولت و شهرداریها و مجلس، تعداد بسیار زیادی مصوبه عمومی یا مصوبه شورای شهری برای گرفتن عوارض از تولیدکنندهها در نقاط مختلف داشتند. فکر میکنم مثل 34 یا 35 عوارض مختلف وجود داشت اما یکی از بندهایی که گذاشته شد این بود که این عوارض متنوع و متعدد و متکثر حذف بشود. پیش از آن هرکدام از نهادهای دولتی با توجیه مربوط به خودشان یک درصد از عوارض را میگرفتند و هرکدام هم به تنهایی حق داشتند برای گرفتن این عوارضشان به واحد تولیدی مراجعه کنند.
در جهت اصلاح ساختار تولید هم عوارض متنوع باید حذف شود و یک مالیات مصرف گرفته شود. بعضی مالیات مصرف هم سهمش برای شهرداریها و حکومتهای محلی یا نهادهای محلی است و یک سهمیاش هم برای خزانه است. به نظر میرسد VAT ساختار معقولی است، اثر تورمی ندارد؛ یعنی اگر این موضوع در دستور کار قرار نگیرد باید طرحی اجرا شود که اثر تورمی دارد و هزینههای دولت را افزایش میدهد و در نهایت دولت به زودی نرخ مالیات بر درآمد را افزایش خواهد داد.
/دنیای اقتصاد