تیپهای شخصیتی در سازمان
عصر بانک؛دنیای امروز ما دنیای سازمانهاست، همه درون سازمان متولد میشویم، در سازمان زندگی میکنیم و معمولا درون آنها بدرود حیات میگوییم. سازمان منافع فردی و گروهی اعضای جامعه را تامین میکند و بخش عمدهای از موفقیت آن وابسته به فرهنگ نیروی انسانی است.
فرهنگ کار، مجموعه رفتارهای مطلوب و مناسب کارکنان است که برای توسعه و موفقیت در سازمان ضروری است. اگرچه فرهنگ کار تحت تاثیر متغیرهای متعددی است اما بخش عمدهای از آن تحت تاثیر شخصیت نیروی کار قرار دارد و مشخص است نوع شخصیت بر عملکرد شغلی تاثیر میگذارد. شخصیت مجموعهای از صفات و ویژگیهای فرد است که میتواند او را از دیگران متمایز کند و به واسطه نوع شخصیت هر فرد میتوان پیشبینی کرد که در وضعیتهای معین چه رفتاری از خود نشان میدهد. در طبقهبندیهای متفاوت، تیپهای شخصیتی متعددی برای افراد عنوان شده و براساس نوشتار مایکل مک کوبی «Michael Mac Coby» با عنوان رهبر جدید شرکتهای بزرگ، به توضیحی مختصر از چهار تیپ عمده شخصیت پرداخته میشود. در شرح تیپها به مشخصههای بارز اشاره شده، درحالیکه هر شخصی ممکن است برخی ویژگیهای تیپهای دیگر را نیز دارا بوده یا بهره شخص از تیپ شخصیتی خود بهصورت کامل نباشد.
آدم کاری: این نوع شخصیت به ارزشهای سنتی کار و تلاش معتقد است، تمام توجهش بهکار است. میخواهد کار را هرچه زودتر به نتیجه برساند، منتظر دیگران نمیشود. به تعبیری به او «آچار فرانسه» هم گفته میشود. این نوع شخصیت حتی با حضور دیگران هم میخواهد خودش همه کارها را انجام دهد و اغلب متواضع و چندان هم اهل تعارف نیست. آدم کاری کمتر زیر بار حرف بالادستی میرود چون از اعتماد به نفس بالایی برخوردار است، میتوان گفت در مقام مدیر چندان موفق نیست، زیرا تکروی و انتظار او از میزان کار و سرعت عمل او موجب اصطکاک با دیگران میشود. این تیپ شخصیت را در هر سازمانی میتوان جستوجو کرد، اما در میان مهندسان و کارگران فنی بیشتر دیده میشود. برخورد مدیران بالاسری با این نوع شخصیت باید بهگونهای باشد که آدم کاری را در چارچوب تنگی گرفتار نکنند، باید به او میدان داد تا در زمینه مورد علاقهاش آنطور که خودش میخواهد کارها را پیش ببرد.
آدم شرور یا جنگجوی جنگل: هدف عمده این تیپ شخصیت کسب قدرت است و زندگی و کار را به مثابه یک کارزار فرض میکند. جنگجوی جنگل، همکاران را یا همدست یا دشمن محسوب کرده و زیردستان را ابزاری برای استفاده قلمداد میکند. آدمهای شرور خود به دو گروه تقسیم میشوند، شیران و روباهان. شیران فاتحانی هستند که وقت پیروزی ممکن است امپراتوری بسازند، حمله و انتقاد میکنند و از گلایه دیگران باکی ندارند. روباهان اغلب لانهشان را در سلسله مراتب سازمانی میسازند، با کارهای پنهانی راه خود را باز میکنند و تا مطمئن نشوند که حریف زمین میخورد، خودشان جلو نمیآیند.
تیپ شرور کمتر به فکر آبروی سازمان و پیشرفت کار هستند و اگر موقعیتی برای سازمان کسب کنند به آن خاطر است که آن را وسیله ترقی خود بسازند. این تیپ شخصیت در برخورد با زیردستان با هیبت شیر وارد میشوند درحالیکه در رابطه با هم ردیفها و بالا سریها از شخصیت روباه استفاده میکنند. روباه هرگاه به قدرت برسد مانند شیر عمل میکند و امپراتوری خود را میسازد. رفتار مدیریت و هنجارهای سازمان میتواند زمینه فعالیت قدرتطلبانه این تیپ را نامساعد سازد و برعکس ممکن است برخی مدیران بهمنظور تسلط بر سازمان در هرگوشه لانه روباهی درست کنند. این تیپ شخصیت در سازمانهای بزرگ و بهخصوص نزدیک به هسته مرکزی قدرت سازمان بیشتر دیده میشوند.
آدم اداره: این تیپ میکوشد از طریق نشان دادن وفاداری و دلبستگی خود به سازمان و با رعایت هنجارها و دستورات، توجه مقامات بالاتر را جلب کند. کارهای جاری را به دقت و مرتب انجام داده و کارهای جدید را با وسواس و با دقت عمل انجام میدهد تا خطای انجام آن در ابتدای کار گریبانگیر او نشود. ترسو بودن و فرمانبرداری از جمله ویژگیهای اساسی این آدم است و در ردههای پایین، این تیپ شخصیت آلت دست آدم روباه میشود. البته وجاهت این شخصیت سبب وجود ارتباط خوب با اطرافیان میشود. معمولا آدم اداره را میتوان در میان کارمندان ماندگار در سازمانهای دولتی سراغ گرفت، زندگی کارمندی در محیط دولتی طبیعیترین محیط پرورش این تیپ شخصیت است.
آدم کارباز: این شخصیت از کار لذت میبرد و معمولا از زمان شخصی خود نیز برای انجام کار خرج میکند. آدم کارباز دارای یک کاراکتر رهبریکننده و علاقهمند به فضای رقابتی است. این تیپ شخصیت هدف اصلیشان در زندگی این است که برنده باشند و معمولا درباره خودشان صحبت میکنند. محیط پیرامون این تیپ شخصیت دلپذیر بوده و رقابت او نه با همکاران بلکه با سازمانها و شرکتهای دیگر است. یک انسان کارباز خوش فکر و نوگراست و کمتر به سنت پایبند است و از بیم شکست دست روی دست نمیگذارد. نمونه برجسته این تیپ در سرمایهگذاران و بورس بازها یافت میشود. دانشمندان، کاشفان و مخترعان نیز در این زمره قرار میگیرند.
هرچند تعریف مطلق برای نیروی انسانی و تفکیک شخصیت به نظر امری محال است، ولی شناخت این تیپها به مدیران کمک میکند تا با هر کس رفتاری مناسب با شخصیت وی داشته باشند، از طرفی دیگر با آموزش نیز میتوان شخصیت را تا حدی کنترل کرد. توجه به این نکته برای مدیران مهم است که به جز آدم شرور که وجودش مخرب سازمان است، وجود و نقش تیپهای دیگر در سازمان امری بدیهی است، چهبسا سازمان تک بعدی معمولا موفقیت نخواهد داشت و تلفیق شخصیتها در یک سازمان زمینه رشد و تعالی را مهیا میکند.
سیامک ظاهری
حسابداررسمی
/دنیای اقتصاد