کدام دیدگاهها منجر به خلاقیت میشوند؟
عصر بانک؛این تصور که بهترین ایدهها از تبادلات فکری سازماندهی شده برمیآیند یک تفکر اشتباه و منسوخ است. از مدیران بپرسید که چطور به ایدههای خلاقانه دست مییابند؛ چیزی که از آنها خواهید شنید، پاسخهایی است از «زیر دوش» یا «در باشگاه ورزشی» گرفته تا «در فکری کاملا ورای کار» و «بیرون زدن از دفتر کار و ملاقات با یک فرد جدید». مرز مشترک تمام آنها این است که افراد به شیوههای مختلف و در زمانهای متفاوت و اغلب غیرمنتظره یک ایده به ذهنشان میرسد.
من بهعنوان مدیرعامل Futurethink، یک شرکت آموزش نوآوری، با هزاران مدیر کسبوکار، کار کردهام و میتوانم بیپرده بگویم که بروز خلاقیت بهصورت هدفمند—و بیهیچ مانعی—در محیط اداری امکانپذیر است.
شرکتهایی نظیر BMW، Kraft، Airbnb و Novartis بهطور مکرر فراتر از جلسات متعارف تبادل افکار رفته و از یک مجموعه تکنیکها برای ایجاد ایدههای جدید استفاده میکنند. این شرکتهای نوآور، رویکردهای روشمند و در عین حال متنوعی را برای ایدهپردازی بهکار میگیرند که به پنج شیوه زیر قابل طبقهبندی است:
• تفکر پیشرو
• تفکر مترقی
• تفکر مشتری محور
• تفکر ساختار شکن
• تفکر جمعی
برای رسیدن به ایدههای بهتر در جهت نوآوری، این پنج رویکرد و 15 راهکار زیر را در کسبوکار خود در نظر بگیرید. این رویکرد شما را قادر به پیشبینی آینده، پیشی جستن در فرصتها و تاثیرگذاری بر گرایشهای آتی میسازد.
1. دنبال کردن وبلاگهای برتر. وارد گروههای مستقل و غیرعمومی شوید پیش از آنکه دیدگاههای آنها عمومیت پیدا کند. برای پیدا کردن وبلاگهای مربوط به حرفه و سازمان خود از blogsearch.google.com استفاده کنید و فید RSS آنها را بهکار بگیرید تا مطالب بهروزِ وبلاگ آنها به آدرس ایمیل شما فرستاده شود.
2. یک کارشناس ارزیابی استخدام کنید. شرکت BMW ایدهیابهایی از سیلیکون ولی، ژاپن و اروپا استخدام کرده است تا پژوهشها وگرایشهای جدید را در بازارهای مربوطه به آنها گزارش کنند. ارزیابها یافتههای خود را از طریق پایگاه داده شبکه داخلی شرکت بین تمام مدیران BMW توزیع میکنند که این امر منجر به تفکر نوآورانه میشود. اگر سازمان شما بودجهاش را دارد، استخدام یک ارزیاب برای شناسایی گرایشهای جدید میتواند به مطرح شدن برند شما در آینده و جلو انداختن آن از برندهای رقیب کمک کند.
3. تهیه یک فهرست از «10 گرایش برتر». نیروهای محرکه بنیادین و موثر در سازمان خود را در طبقهبندیهای زیر مورد بررسی قرار دهید: اجتماعی، فنی، اقتصادی، محیطی و سیاسی. این لیست را بهطور سالانه تهیه و بین افراد کلیدی سازمان خود توزیع کنید و استراتژیهای تفکر پیشرو را بر مبنای آن ایجاد کنید. تفکر مترقی با ایجاد پیشرفتهای مداوم حتی در موفقترین راهکارهایتان، راه را بر آسوده خاطری و تنآسایی سد میکند.
4. ترتیبی دهید که خودتان بهعنوان مشتری خرید کنید. خود را در قالب یکی از مشتریان محصولات یا خدماتتان جا زده و بهطور مستقیم فرآیند خرید از جانب مشتری را تجربه کنید. کجای کار نقص داشت؟ کدام مراحل را میشد تسهیل یا حذف کرد؟ برای فراتر رفتن از انتظارات مشتری چه اصلاحاتی میتوانید انجام دهید؟
5. رقابت خود را بازبینی کرده و پیشرفتهایتان را شناسایی کنید. با رقبای خود بهطور حضوری یا آنلاین ارتباط برقرار کنید. بگذارید اسمتان در لیست مکاتبات آنها قرار بگیرد و با خطوط تماس با مشتری آنان تماس بگیرید. محصولاتشان را خریداری کنید فرآیند استرداد کالای آنان را امتحان کنید. نقاط ضعف و قوت آنها چیست؟ سازمان شما در چه چیزی از آنها بهتر است؟
6. جمعسپاری. ایجاد سکوهای نوآوری، اسباب موثری برای همکاری با مشتریان و شرکای احتمالی کالاها و خدمات شما فراهم میکند. شرکت تولیدکننده و طراح تجهیزات آشپزخانه Kraft با استفاده از سکوی NineSigma (یک سرویس نوآوری باز است که سازمانها را با منابع نوآوری خارجی به هم ارتباط می دهد) به ثبت ایدههای بیرونی که باعث ارتقای عملکرد و بهبود محصولات Karft میشوند، میپردازد. اگر NineSigma اکنون مناسب کسبوکار شما نیست، از طریق کمپین نظردهی یا جمعآوری بازخورد در رسانههای اجتماعی از نظرات مشتریان خود مطلع شوید.
تفکر مشتری محور آن است که به آنچه مشتریانتان میخواهند (و آنچه نمیخواهند) توجه دقیق داشته باشید تا قادر به ایدهپردازیهایی باشید که رضایت آنها را جلب کند و شما را در رقابت جلو بیندازد.
7. شبکهای از خریداران قدیمی ایجاد کنید. یک گروه از مشتریان ثابت را شناسایی کنید تا در مورد طراحی و عملکرد محصولات یا خدماتتان بهطور مشترک با شما همکاری کنند. این روش میتواند باعث کاهش هزینههای توسعه و کوچکتر شدنِ حلقههای جمعآوری بازخورد شود، چون مشتریان قدیمی دیدگاههایی را مطرح میکنند که به ندرت در گروههایی که به شکل سنتی گرد هم میآیند بیان میشود.
8. یک روز (یا هفت روز) را با مشتریان خود بگذرانید. شرکت P&G در زمینه رو به رشدِ پژوهش قومنگاری ، خوب جا افتاده است. مطالعات قومنگاری با هدف کشف ایدهها یا پیشرفتهای تولیدی جدید، مشتریان و کاربران را در محل زندگی خودشان مورد مشاهده قرار میدهد. بهعنوان مثال، خط تولید محصول محبوب سوئیفر، نتیجه مستقیم پژوهشهای محققان شرکت P&G روی پرسنل نظافتچی در کالیفرنیای جنوبی است، نظافتچیهای حرفهای این منطقه برای گرفتن گرد و خاکِ کف و سایر سطوح به زمینشویهای اسفنجی خود دستمال کاغذی وصل میکنند.
شما نیز در کسبوکارتان چند مشتری را گلچین کنید و ترتیبی دهید تا مدیرانتان به مدت یک هفته آنها را زیر نظر داشته باشند. به عادات، ناخشنودیها و تجدید نظرِ خلاقانه مشتری در انتخاب محصولات شما و رقبایتان توجه کنید. از این تحقیق بهعنوان مبنای جلساتی که اکیدا متمرکز بر ایدهپردازی هستند استفاده کنید.
9. با پرسنل بخش خدمات مشتری مصاحبه کنید. افرادی که بهترین شناخت را از مشتریان شما دارند، کسانی هستند که بیشترین زمان را برای آنها میگذارند. ترتیبی دهید تا مدیرانتان با فروشندگان، پرسنل خدمات به مشتری و خردهفروشها ملاقات کنند. از مدیران بخواهید نظر این افراد را در مورد آنچه مشتریان عاجزانه تقاضا دارند جویا شوند—آنگاه تیمهای داخلی تشکیل دهید تا در خصوص نحوه محقق ساختن این تقاضاها ایدهپردازی صورت بگیرد.
تفکر ساختار شکن عبارت است از: شناسایی الگوها و عرف خاص صنعت شما و در هم شکستنِ آنها.
10. کوچکترین شرکتهای موجود در صنعت خود را مورد مطالعه قرار دهید. قانونشکنها معمولا تازهواردهای زیرک هستند. کوچکترین و حریصترین رقبای خود را مورد تحلیل و بررسی قرار دهید تا به ایدههایی برسید که سازمانتان از طریق آنها انرژی خستگیناپذیر و وجدان کاری یک شرکت نوپا را بازیابد.
11. یک جلسه «تبدیل ناممکن به ممکن» ترتیب دهید. شرکت Airbnb بازاری برای ارائه خدمات اقامتی است که صنعت هتلداری سنتی را در هم شکسته است. این شرکت با فراهم کردن امکان اجاره فضاهای مسکونی خالی برای میهمانها، این تصور را که تنها انتخاب اقامت برای مسافران، اتاقهای هتل هستند تغییر داده است. در شرکت خود از تیمهایتان بخواهید به این سوالها پاسخ دهند:
• مشتریان ما هرگز در مورد شرکت ما حرف از X نمیزنند.
• ما هرگز محصول یا خدمات خود را به شیوه X ارائه نمیکنیم.
• هرگز تغییر X را در شرکت ما نخواهید دید.
• مشتریان ما هرگز برای X پولی پرداخت نمیکنند.
• مشتریان ما هرگز کار X را انجام نمیدهند.
در یک گروه، ایدههایی مطرح کنید که هر یک از این قراردادها را مورد هدف قرار دهد. برای معکوس کردن هر یک از این باورها چه کاری میتوانید انجام دهید؟ چطور میتوانید هر یک از ناممکنها را به یک وضعیت ممکن تبدیل کنید؟
12. یک مباحثه «عملکرد خلاف عرف» برگزار کنید. تازهواردها بیش از خودیها در شناسایی مقرراتی که قابل تخطی باشند مهارت دارند. یک جلسه یک روزه بیقاعده و قانون برای مدعوین غیرمتعارف ترتیب دهید: نظیر افرادی که هیچوقت محصولات شما را نخریدهاند، جدیدترین پرسنلتان و کارشناسان سایر صنعتها. از آنها ایدههایی بخواهید که کاملا خلاف عرف است، هرگز حدس هم نمیزنید که کدام دیدگاهها منجر به خلاقیت خواهند شد. تفکر اشتراکی (جمعی) از طریق مشارکتهای خارجی و همکاریهای آزاد به نوآوری میرسد.
13. با بررسی زنجیره ارزش فعلی خود ایدههای جدید مشارکت را شناسایی کنید. تامینکنندگان، فروشندگان، توزیعکنندگان، بخش بستهبندی و مشتریان، منابع ارزشمندی از ایدهها و مشارکتهای جمعی هستند. زنجیره ارزش خود را بازبینی کرده و شرکتهایی را که باید به ارائه فرصتهای بسیار بالقوه مشارکت بپردازند انتخاب کنید.
14. صنعت خود را از طریق مشارکت با رقیبها دگرگون کنید. بهعنوان مثال، شرکت داروسازی غولپیکر Novartis، بهعنوان بخشی از برنامه «ابتکار ژنتیکی دیابت» تصمیم گرفت اطلاعات بالینی خود را بهطور رایگان در اختیار محققان سراسر دنیا قرار دهد. حرکت بیسابقه این شرکت بر این تفکر استوار بود که هر چه تعداد افرادی که روی یک مشکل متمرکز میشوند بیشتر باشد، راهحلهای سریعتر و بهتری به دست خواهد آمد. این برنامه پس از چندین دهه تلاش بیثمر، در عرض سه سال شروع به ارائه نتایج راهگشا کرد. در کسبوکار خود، فرصتهایی را که واقعا قادر به دگرگون کردن صنعت شما هستند شناسایی کنید. سراغ رقیبهای خود بروید و ببینید چطور میتوانید بهطور متقابل از همکاری با یکدیگر نفع ببرید.
15. یک لیست از «مالکیتهای معنوی غیرفعال» تهیه کرده و مشارکتکنندگان را دعوت به محقق ساختن آنها کنید. آیا دارای مالکیتهای معنویای هستید که هرگز جنبه تجاری پیدا نکردهاند؟ آنها را مطرح کنید! با رضایت تیمهای حقوقی و تیمهای انطباق خود، طرفین خارجی را دعوت کنید—از طریق اعلام تشکیل کمپین در سراسر اینترنت— آنگاه به بررسی لیست مالکیتهای معنوی غیرفعال خود پرداخته و راههای انتفاع متقابل از آن را پیدا کنید.
نوآوری بهطور قطع شامل ایدههای فوقالعاده است. بهعلاوه، نوآوری قابلیت ایدهپردازی فوقالعاده بهصورت مستمر است و سوق دادن افراد به سمت جستوجو، تفکر و برقراری ارتباط. همینکه این قابلیت را در دی اِنای (DNA) سازمان خود حک کردید، درخواهید یافت که پاسخ به نیازهای مشتری، جلو زدن از رقبا و ابداع نوآوری خلاقانه تبدیل به ویژگی ذاتی شیوه شما در پرداختن به کسبوکار شده است.
پاورقی:
1- موسس و مدیرعامل شرکت Futurethink
نویسنده: lisa bodell1
مترجم: عادله جاهدی
/دنیای اقتصاد