نرخ ارز و شاخص موز
عصر بانک؛ آیا نرخ ارز در اقتصاد ایران بیش از اندازه قیمتگذاری شده است یا کمتر از حد؟ به بیان سادهتر قیمت دلار باید از قیمت کنونی آن پایینتر باشد یا بالاتر؟ درست است که نرخ ارز در عرضه و تقاضای بازار تعیین میشود و نرخ واقعی همان نرخی است که در بازار معامله میشود، اما این سوال مطرح است که آیا این نرخ با شرایط اقتصاد ایران تناسب و سازگاری دارد یا خیر؟
ابتدا باید گفت که چنین سوالاتی به ایران اختصاص ندارد و در همه اقتصادها مطرح است. البته معمولا این سوال اینگونه مطرح میشود که آیا پول ملی در هر اقتصادی درست ارزشگذاری شده است؟ قابل پیشبینی است که اگر پول ملی یک کشور بیش از اندازه ارزشگذاری شده باشد در بلندمدت قدری از ارزش خود را از دست دهد و بالعکس.
یکی از شاخصهای غیررسمی و غیردقیق ولی مفید در سطح دنیا برای مقایسه ارزش پولهای ملی، شاخص «بیگ مک» است که قیمت یک ساندویچ مکدونالد را در کشورهای مختلف با هم مقایسه میکند. با این پیش فرض که ساندویچ مذکور در کشورهای مختلف کیفیت یکسانی دارد، تفاوت قیمت در کشورهای مختلف میتواند نشانهای از این باشد که احتمالا آیا در هر کشوری پول ملی بیش از حد ارزشگذاری شده است یا کمتر از حد؟
در ایران استفاده از این معیار امکانپذیر نیست، ولی میتوان با استفاده از مشاهده سایر کالاها، معیارها و شاخصهای ابداعی خود را ارائه دهیم. یکی از این معیارها مقایسه قیمت میوههای داخلی با میوههای وارداتی است. اگر اخیرا سری به میوهفروشی زده باشید، مشاهده کردهاید که موز بهعنوان یک میوه وارداتی با فاصله معناداری ارزانتر از سایر میوهها و همنشینان مجلسی خود است. به این ترتیب میتوان قیمت نسبی موز نسبت به سایر میوهها را بهعنوان یک شاخص یا علامت در نظر گرفت که حرفهایی برای گفتن دارد. شاخص موز به ما میگوید که نرخ ارز فعلی با واقعیتهای اقتصادی تناسب ندارد. به بیان دیگر یا نرخ ارز پایین است که باعث شده قیمت میوههای وارداتی ارزانتر باشد یا قیمت میوههای داخلی بالا است. مشابه این وضعیت در سال 91 و قبل از شوکهای ارزی نیز در بازار میوه قابل مشاهده بود. البته بیان این مشاهدات لزوما به معنی پیشبینی افزایش نرخ ارز نیست. اما آنچه میتوان حدس زد این است که این نرخ ارز با این اقتصاد سازگاری ندارد و با این روند تولیدات داخلی، قدرت رقابت با تولیدات خارجی را از دست خواهند داد. علاوهبر بازار میوه وضعیت کمابیش مشابهی در سایر بازارها نیز برقرار است. برای اینکه تولیدات داخلی بتوانند با محصولات خارجی رقابت کنند، دو راه وجود دارد: اولین راهی که معمولا به ذهن اقتصاددانان میرسد این است که نرخ ارز باید افزایش یابد تا قدرت رقابت تولیدات داخلی افزایش یابد. راهحل دیگر و اصولیتر و دلنشینتر برای اقتصاد این است که بهرهوری در تولید و توزیع محصولات داخلی افزایش یابد که منجر به کاهش قیمت برای مصرفکننده نهایی شود. البته افزایش بهرهوری و کاهش هزینه موانعی دارد که در مجالی دیگر به آن خواهیم پرداخت.
دکتر مهدی نصرتی
/دنیای اقتصاد