زنان ریسک‌گریز نیستند

اخیرا در جلسه‌ای میزبان تعدادی از مدیران مالی بودم. در این جلسه ترکیبی عالی از حرفه‌ای‌های این حوزه حضور داشتند: پیر و جوان، تاجران بی‌حوصله و سرمایه‌گذاران محتاط، نمایندگان صندوق‌های سرمایه‌گذاری بزرگ، تحلیلگران کمی و تاجران فنی. همچنین این مشارکت‌کنندگان ریشه‌های ملی و قومی متفاوتی داشتند و همه آنها زمینه‌های مشترکی در چالش‌های بازار مالی داشتند.

عصر بانک؛ در میان آنها تنها یک ویژگی نامتوازن وجود داشت: تعداد مردان بیشتر از زنان و نسبت آنها حداقل 20 به 1 بود. من سال‌ها در فرآیند استخدام چندین شرکت تجاری شرکت کرده‌ام و باید بگویم رزومه‌هایی که از مردان دریافت می‌کردیم با همین نسبت از زنان بیشتر بود.

 

در نتیجه، وقتی وارد سازمان‌های مالی، بانک‌های سرمایه‌گذاری، صندوق‌های اطمینان و… می‌شوید، عمدتا شاهد حضور مردان در پست‌های مدیریتی هستید. شاید در دنیایی که زنان 14 درصد کرسی‌های هیات‌مدیره و 2 درصد مدیرعاملی را در دست دارند، این موضوع چندان عجیب نباشد. زنان نسبت به مردان تمایلی به انتخاب شغل‌‌هایی در حوزه‌های مالی ندارند. 

 

زنان ریسک‌گریز نیستند

در هر صنعتی نتایج و دستاوردها یعنی مشتریان درست، کسب‌وکار درست و روش کار درست. این معیارها اگر درست و به‌طور پیوسته به‌کار گرفته شوند، ربطی به ویژگی‌های جمعیت‌شناسی ندارند. در تئوری، این ویژگی‌‌ها باعث می‌شوند صنعت مالی و سرمایه‌گذاری برای زنان و البته هر قشر جمعیتی دیگری میدان بازی مناسبی باشد، البته در همه جنبه‌های زندگی جهت‌گیری وجود دارد و ساده‌لوحانه است اگر بگوییم برای موفقیت زنان در این صنعت هیچ مانعی وجود ندارد. آمارها این ادعا را تایید نمی‌کنند. در میان استخدام‌هایی که در صنعت مالی صورت می‌گیرد، سهم زنان در پست‌های ارشد رو به کاهش است، به طوری که تعداد آنها در سطح مدیرعاملی و هیات‌مدیره تک‌رقمی شده است.

 

بحث‌های مداوم و تحقیقات آکادمیک زیادی تلاش می‌کنند سطوح اصطکاک در این زمینه را نشان دهند. یکی از جالب‌ترین تحلیل‌ها، مقاله جولی نلسون است که می‌گوید «آیا رهبران زن می‌توانستند از بحران مالی جهانی جلوگیری کنند؟» او بر قدرت ناخودآگاه رفتار کلیشه‌ای تمرکز کرده و اشاره می‌کند که بیشتر تحقیقات صورت گرفته در این مساله به جای شباهت‌ها بر تفاوت‌ها متمرکز است.

 

نلسون در این مقاله نتیجه می‌گیرد این ایده که زنان عملکرد متفاوتی در امور مالی دارند خطرناک است چون اولا در مورد تفاوت‌های جنسیتی در رفتار فراتر از آنچه در تحقیقات گفته شده اغراق می‌کند؛ دوم زنان را در قالب عدم پذیرش ماجراجویی و شایستگی در انجام امور مالی قرار می‌دهد؛ و سوم اجازه می‌دهد مردان و بازارها از نظر اخلاقی و اجتماعی از عواقب اقدامات غیرمسوولانه و بی‌پروا مبرا شوند.

 

تحقیقات مختلف تلاش کرده‌اند اثبات کنند که زنان نسبت به مردان ریسک‌گریزترند، اعتماد به نفس کمتری دارند، کمتر حاضر به رقابت‌پذیری هستند؛ حساسیت بیشتری در برابر شکست‌ها دارند و رویکرد بلندمدت‌تر دارند، اما من معتقد نیستم که زنان بیش از مردان ریسک‌گریز هستند. این ادعای ساده‌انگارانه، تفاوت مهم بین ریسک کردن و جسارت داشتن را نادیده می‌گیرد. شاید به جای اینکه بپرسیم «آیا ریسک کردن را دوست دارید؟» باید بر این سوال متمرکز شویم که «آیا در ریسک کردن خوب عمل می‌کنید؟» من فکر نمی‌کنم ریسک‌گریزی یک ویژگی ذاتا جنسیتی باشد. برخی مردان ریسک می‌کنند و برخی نه. این موضوع در مورد زنان هم به همین شکل است.

همچنین اعتقاد ندارم سرعت فرسایش زنان در صنعت مالی به‌طور کلی ارادی است؛ اینکه زنان خودشان انتخاب می‌کنند به دلایل شخصی صنعت مالی را ترک ‌کنند یا فرهنگ رقابتی را دوست ندارند. همین موضوع در مورد مردان هم درست است.

 

آینده‌ای فارغ از جهت‌گیری

اگر قرار باشد تفاوت معناداری وجود داشته باشد، شاید این باشد که افرادی (چه مرد و چه زن) که خودشان انتخاب می‌کنند وارد صنایع مالی شوند، نسبت به افرادی که دیگر مسیرهای شغلی را انتخاب می‌کنند، ویژگی‌های متفاوتی دارند. هر انسان منطقی (چه زن و چه مرد) اگر در مسیر شغلی خود با موانعی روبه‌رو شود که او را از رسیدن به اهداف حرفه‌ای بازدارد، شرکت یا شغل خود را ترک می‌کند یا اصلا به سراغ آن شغل نمی‌رود. چرا حقوق پایه فارغ‌التحصیلان مرد نسبت به زنان بیشتر است؟ چرا فارغ‌التحصیلان زن به جای جایگاه‌های مدیریتی و طراز اول، اغلب در ماموریت‌های پشتیبانی گمارده می‌شوند؟

 

طبق تحقیقات موسسه سیاست اقتصادی، شکاف پرداخت بین زنان و مردان در پست‌های ارشد در حال افزایش است و در میان افرادی که مدرک دانشگاهی دارند، بیشتر هم می‌شود. این موضوع در صنایع مختلف از جمله مشاغلی که از قدیم عمدتا زنانه تلقی می‌شدند (پرستاری و معلمی) وجود دارد و البته ارتباطی با انتخاب‌های شخصی، ریسک‌گریزی یا مهارت‌های مدیریتی ندارد.

 

جالب است که آمارهای حوزه صنعت نشان می‌دهد نسل جدید کمتر تمایل دارد مشاغل حوزه مالی را دنبال کند و برخی بانک‌ها تلاش می‌کنند زمینه استخدام برخی افراد جوان را فراهم کنند تا اصطکاک پرسنل باتجربه‌تر (چه مرد و چه زن) از بین برود. شاید این وضعیت برای زنان خوب باشد، چرا که هنجارهای شرکتی و جهت‌گیری‌های شخصی به نفع یک جنسیت از بین می‌رود و باید برای جذب و حفظ بهترین استعدادها سازگار شود؛ چه مرد و چه زن.

 

نویسنده: Lea Blinoff
مترجم: مریم رضایی
منبع: London Business School

 

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.