دروغهایی که در آموزشگاههای کسبوکار گفته میشود
عصر بانک؛همه کسانی که در کلاسهای کسبوکار شرکت کردهاند به خوبی میدانند که میتوان تناقض زیادی بین آموزههای کلاس و دنیای کسبوکار یافت. این تناقضها ناشی از قصور استادان نیست، بلکه زمانی این اتفاق میافتد که انسان و اشتیاق او در برابر پیشامدهای غیرقابل پیشبینی و غیرعلمی هر دو در یک جهت قرار میگیرند.
هرآنچه شما در کلاسهای کسبوکار میآموزید ارزشمند است؛ ولی باید بدانید که چه زمانی خلاقیت به خرج دهید و دنباله رو خود باشید. موفقیت برند شخصی شما بهعنوان یک فرد پیشگام در عرصه کسبوکار به توانایی شما در تشخیص دروغهایی که در کلاسهای کسبوکار گفته میشود و تبدیل آنها به موقعیتهای کسبوکار معتبر بستگی دارد.
دروغ شماره یک: همه چیز را آنالیز کنید: کلاسهای کسبوکار به اعداد و ارقام دلبستگی زیادی دارند و از شما هم میخواهند که اینگونه باشید. اگرچه صفحات گسترده (اکسل) گاهی میتوانند در آنالیز دادهها موثر باشند. گاهی اوقات منطقیتر به نظر میرسد که به جای بررسی سرآسیمه آنها و اتلاف وقت ارزشمند به صدای درون خود اعتماد کنید. آیا صدای درون شما همیشه درست میگوید؟ باید گفت که خیر و اگر روی موارد دیگر تامل نکنیم، این مساله برای روش تحلیلی نیز صدق میکند.
دروغ شماره دو : باید برنامهریزی کنید: در حالی که بعضی چیزها از قبیل یک خطمشی دقیق و موشکافانه برای اشاعه و تبلیغ برند شخصی قطعا نیاز به برنامهریزی دارند ولی نیازی نیست که همه چیز را در پوشههای رنگارنگ قرار دهیم. بهعنوان یک کارآفرین یا یک مدیر شما مجبور خواهید شد که در موقعیتهای مختلف و خاص تصمیماتی فوری بگیرید، موقعیتهایی که تنها میتوانید از عقل و درایت خود کمک بگیرید.
دروغ شماره سه: شما میتوانید رفتار مشتری را پیشبینی کنید: درست است! ولی این مورد تنها تا حدودی صحت دارد. شما میتوانید بعضی از واکنشهای مشتریان را پیشبینی کنید؛ ولی اگر فکر میکنید که میتوانید تمام واکنشها را پیشبینی کنید باید از خواب غفلت بیدار شوید. مشتریها در حد بسیار کمی قابل پیشبینی هستند. شما احتمالا در هشتاد درصد موارد میتوانید حدس بزنید آنها چه کار میخواهند بکنند، این اصل قدیمی پارتو یا هشتاد-بیست است، که بیشتر مواقع به خوبی جواب میدهد؛ ولی وقتی همین قضیه غیرمترقبهای پیش بیاید،باید همه چیزهایی را که فکر میکنید میدانید فراموش کنید. به یاد داشته باشید که مشتریان همیشه شما را شگفتزده خواهند کرد، همیشه.
دروغ شماره چهار: شما نمیتوانید نردبان ترقی را دو تا یکی بالا بروید: شاید زمانی این افسانه حقیقت داشت؛ اما اینترنت این حقیقت را از بین برد. امروزه به واسطه پستهای وایرال (ویروسوار)، ویدئوهای همهگیر و استفاده هوشمندانه از موتورهای جستوجو، رسیدن به برند شخصی شما به صورت خیلی ناگهانی امری امکان پذیر شده است. نردبان ترقی همچنان وجود دارد؛ اما اگر بتوانید با پله برقی آن را دور بزنید به رویاهایتان رسیدهاید.
دروغ شماره پنج: شما ثروتمند خواهید شد چون در کلاسهای کسبوکار شرکت کردهاید: شنیدنش تلخ است ولی حقیقت این است که داشتن تحصیلات دانشگاهی ممکن است در به دست آوردن شغل بهتر کمککننده باشد ولی این مساله ضمانت شده نیست. علاوه بر این تعریف ثروت از شخصی به شخص دیگر بسیار متفاوت است. کلاسهای کسبوکار را به منزله راهی قطعی برای رسیدن به خانه ای که دیوارش از جواهرات قیمتی و سقفش از طلاست در نظر نگیرید. به هر حال از افراد با نفوذ و هوشمند برای گرفتن تصمیمات بهتر استفاده کنید.
دروغ شماره شش: شما یک فرد هوشمند هستید: ممکن است شما یک فرد هوشمند باشید ولی هوش و استعداد شما هیچ ارتباطی با تحصیلات در زمینه کسبوکار ندارد. درست است که شما مدرک MBA دارید ولی تعداد زیادی افراد تحصیلکرده با مدارج بالاتر وجود دارند که در طول سابقه کاری خود مرتکب اشتباهات فراوانی میشوند. مدرک تحصیلی شما سودمند خواهد بود ولی مدرک به تنهایی نمیتواند جایگزین سطح IQ بالا شود. مدرکی که در دست شماست میتواند بهعنوان ابزاری برای بالا بردن برند شخصی شما استفاده شود.
دروغ شماره هفت: اگر به دانشگاهی که در لیست دانشگاههای برتر است وارد نشدهاید پس در کل به دانشگاه نروید: این ادعا درست نیست، مطمئنا کلمه هاروارد و یا وارتون تعجب و تحسین تعدادی را برمیانگیزد و یا ممکن است یکی دو در را به روی شما بگشاید اما تعداد زیادی دانشآموخته موفق وجود دارند که از موسسههایی فارغالتحصیل شدهاند که در لیست دانشگاههای برتر نیستند، تنها چیزی که در انتها اهمیت دارد داشتن مدرک MBA یا مدارک مرتبط دیگر است. به دانشگاهی بروید که با سبک زندگی شما متناسب باشد، دانشگاهی که براساس دلایل مهمل خود را نمیستاید بلکه با نیازهای شما منطبق است.
دروغ شماره هشت: مهارتهای هیجانی (soft skills) نسبتا بیاهمیت هستند: بسیاری از آموزشگاههای کسبوکار مهارتهای هیجانی از قبیل مهارتهای رهبری و توانایی برای راهنمایی گروه را ضروری نمیدانند اگرچه مدیران بازرگانی پیوسته به این مهارتها نیاز پیدا میکنند. بیایید از این دیدگاه به موضوع بیندیشیم؛ به احتمال زیاد بیشتر از اینکه از شما خواسته شود به تحلیل آمارهای نسبت درآمد بر هزینه بپردازید مجبور به تعامل با افراد دیگر گروه خواهید بود. پس بدون شک مهارتهای هیجانی برای شما سودمند خواهد بود.
سخن پایانی
زمانی که کلاسهای کسبوکار را تجربه میکنید، در کلاسهایی که برای شما سودمند هستند شرکت کنید. سوالات خود را از اساتیدتان بپرسید و اگر آنها پاسخی برای سوالات شما نداشتند کمی به خودتان زحمت دهید و پاسخ را بیابید. متفکرانه و نقادانه عمل کنید تا بر خلاف همکلاسیهایتان از تحصیلات خود کمال استفاده را برده باشید.
مترجمان: سیدامیر تقیآبادی، الهام جلالی
منبع: personalbrandingblog.com
/دنیای اقتصاد