تجربیات و چالشهای ادغام هشت تعاونی مالی و مهاجرت به کربنکینگ جدید
مهاجرت از یک سامانه کربنکینگ به یک سامانه کربنکینگ دیگر در بانکی واحد، به خودی خود موضوع سخت، چالشی و پیچیدهای است. حالا اگر این موضوع با ادغام چند مجموعه در یک مجموعه نیز همراه باشد، به همان نسبت طرفین، به پیچیدگی این کار افزوده میشود.
عصر بانک؛این روزها که صحبت از ادغام پنج بانک نظامی کشور در بانک سپه و مهاجرت همزمان این بانک به یک سامانه یکپارچه بانکی جدید است، از پیچیدگی این کار گفته میشود و اینکه تا به امروز تجربهای از این جنس در کشور انجام نشده است و انجام آن، نقطه عطفی در صنعت کربنکینگ کشور خواهد بود.
هر چند پروژهای با این مقیاس تاکنون در کشور اجرا نشده، اما سال 1390 واحد راهکارهای بانکی فناپ که بعدها به یک شرکت نرمافزاری مستقل تحت عنوان داتین تبدیل شد، پروژه مشابهی را با مقیاس کوچکتر در موسسه اعتباری فردوسی تجربه کرده است. به همین بهانه، برای شنیدن تجربهها و چالشهای ادغام این هشت تعاونی مالی و مهاجرت به کربنکینگ جدید به سراغ معاون فناوری اطلاعات وقت موسسه اعتباری فردوسی رفتیم.
محمدعلی بخشیزاده که از آذرماه 1395 به عنوان معاون فناوری اطلاعات بانک دی فعالیت میکند، سابقه معاونت فناوری اطلاعات موسسه اعتباری فردوسی را نیز در کارنامه خود دارد. او زمانی که در سال 1390 به موسسه فردوسی وارد شد، در ابتدا بهعنوان مشاور شروع به فعالیت کرد و سپس مسئولیت ادغام هشت تعاونی مالی را از سوی موسسه اعتباری فردوسی بر عهده گرفت.
شکلگیری موسسه اعتباری فردوسی و تجربه یک ادغام هشتجانبه
در مقطعی، تعدد تعاونیهای اعتباری در ظاهر باعث شکلگیری موسسات اعتباری شد که در واقع موسسه اعتباری نبودند، بلکه صرفاً تعاونی بودند؛ زیرا در آن زمان اخذ مجوز بانک مرکزی الزامی نبود. بنابراین نهتنها از بانک مرکزی مجوز نداشتند، بلکه بهعنوان یک شرکت تعاونی ثبت شده بودند و در اساسنامههایشان قید کرده بودند که اجازه فعالیتهای مالی دارند. آنها که از ابتدا ظاهرا به دنبال ایجاد صندوقهای قرضالحسنه بودند، فعالیتهای مالیشان بهمرور زیاد شد؛ در نتیجه نهتنها صندوق قرضالحسنهای شکل نگرفت، بلکه این تعاونیها شروع به انجام کارهای شبهبانکی کردند. این اتفاقها باعث شد که دولت به فکر سروسامان دادن آنها بیفتد. در نتیجه، دستور به ادغام این تعاونیها و فعالیت یکپارچه تحت عنوان یک موسسه اعتباری داد تا بتواند بر آنها نظارت کند.
محمدعلی بخشیزاده با اشاره به تجربهاش در فردوسی، میگوید: «زمانی که میشنویم چند بانک با یکدیگر ادغام میشوند، داستان بسیار نسبت به ادغامی که آن زمان اتفاق افتاد متفاوت است؛ چراکه الان در خصوص ادغام بانکهایی صحبت میکنیم که ساختار دارند و همه از الگویی استاندارد پیروی میکنند. اما آن زمان علیرغم پیچیدگیها و وسعت کار کمتر، بینظمی بیشتری وجود داشت. یا شاید بهتر است بگویم یک رویکرد یا روال استاندارد بین آنها حاکم نبود و هر کدام شکل و ساختار خود را داشتند؛ چراکه هیچ نهاد نظارتی مالی، بر کار آنها نظارت نمیکرد و قرار بود بعد از این ادغام، بانک مرکزی به این وضعیت سروسامان دهد.»
معاون فناوری اطلاعات وقت موسسه فردوسی که مسئولیت ادغام این تعاونیها و انتخاب سامانه نرمافزاری را بر عهده داشت، درباره ماجرای انتخاب کربنکینگ فردوسی اینچنین توضیح میدهد: «وقتی این تعاونیها موافقت اصولی را از بانک مرکزی دریافت کردند، به یک کربنکینگ برای تجمیع نیاز داشتند تا بتوانند سرفصلهای حسابداری خود را یکسان کنند. این موضوعی بود که به دلیل ورودشان به نظام بانکی کشور، بانک مرکزی از آنها خواسته بود و نمیتوانستند بهدنبال نرمافزار حسابداری باشند. بهخاطر دارم در آن زمان، نرمافزارهای این تعاونیها قدیمی و تحت ویندوز و داس بود و زمانی که تصمیم گرفته شد یک سامانه یکپارچه بانکی انتخاب شود، معماری و عملکرد آن نرمافزار اهمیت پیدا کرد. نهایتا یک سامانه متمرکز بانکی یعنی کربنکینگ تحت وب انتخاب شد.»
بخشیزاده ادامه میدهد: «نمیخواستیم از سامانههای کلاینت سروری استفاده کنیم؛ چراکه هم منابع زیادی میخواست و هم بودجهای که در اختیار داشتیم محدود بود. در آن زمان سامانه یکپارچه بانکی فناپ با نام تجاری «ترنج» انتخاب شد. این نرمافزار تحت وب بود و تجربه موفقیتآمیز راهاندازی آن در بانک پاسارگاد، موسسه فردوسی را به انتخاب این نرمافزار سوق داد که درنهایت، عملیات را شروع کردیم.»
به گفته او، آن زمان در بحث عملکرد تمام عملیات بانکی در آن چیزی که در فردوسی پیادهسازی شد، وجود نداشت؛ برای مثال به این دلیل که فردوسی عضو شتاب نبود، سوییچ بانکی شتابی نداشت و بعدها سوییچی اضافه شد که خودپردازهای موسسه میتوانستند بهصورت محلی به مشتریان خود کارتبانکی دهند تا از آنها استفاده کنند ولی هیچوقت اجازه نداشتند که در شبکه شتاب کار کنند؛ در نتیجه کربنکینگ بود ولی از همه ظرفیتها و قابلیتهای آن استفاده نمیشد؛ شاید یکی از علتها این بود که فردوسی محدودیتهای قانونی از سمت بانک مرکزی داشت.
داستان مهاجرت اطلاعات و چالشهایش
برای مهاجرت اطلاعات نامنظم و نامنسجم این هشت تعاونی، چالشهای زیادی پیشروی تیم مسئول و شرکت مجری این ادغام وجود داشت. بخشیزاده تاکید میکند که موافقت اصولی بانک مرکزی که در آن زمان دریافت شده بود به معنای مجوز نبود؛ یعنی در صورت انجام مجموعهای از اقدامات، مجوز به این مجموعه داده میشد.
او ادامه میدهد: «این تعاونیها حاضر نبودند اطلاعاتشان را در معرض نمایش یکدیگر بگذارند و ما باید عملا هشت کربنکینگ را در قالب یک کربنکینگ میگرفتیم. یا بهتر است بگویم آن کربنکینگ باید کار هشت کربنکینگ را مستقلاً در عین یکپارچگی و وحدت انجام میداد؛ چراکه هر کدام از این تعاونیها مدعی بودند که نمیخواهند اطلاعات حسابشان برای دیگر تعاونیها فاش شود و نهایتاً به معاون فناوری اطلاعات بهعنوان یک نماینده اعتماد میکردند. در نتیجه، این موضوع یکی از چالشهای بزرگ ما بود.»
معاون فناوری اطلاعات وقت موسسه فردوسی چالش دیگری که در آن زمان با آن روبهرو بود را تحت داس بودن برخی از نرمافزارها میداند و میگوید: «همانطور که قبلا گفتم، نرمافزارهای این تعاونیها هم تحت ویندوز و هم تحت داس بود؛ ببینید ما با چه ملغمهای روبرو بودیم. هیچ کدام، از استانداردهای سیستم بانکی تبعیت نمیکردند و برای همسانی با الگوهای بانک مرکزی، محدودیتهایی داشتند.»
آنطور که بخشیزاده تعریف میکند، آنها سرانجام موفق شدند چهار تعاونی از هشت تعاونی را یکی کنند و با وجود اجبار نهادهای ناظر برای این ادغام و همراهی کلامی چهار تعاونی دیگر، عملا همراهی عملیاتیای وجود نداشت؛ چراکه چهار تعاونی دیگر همچنان به دنبال این بودند که خودشان بهتنهایی از بانک مرکزی مجوز فعالیت دریافت کنند که در ادامه به مسیرهای دیگری وارد شدند.
در نهایت مرحله اول اتفاق افتاد و سطوح حسابداری مشترک آنها نیز تعریف شد. آنها آماده مهاجرت اطلاعات بودند، اما باز هم چالش وجود داشت.
بخشیزاده درباره چالشها میگوید: «سپردههایی را که میخواستیم مهاجرت دهیم، استاندارد نبودند؛ برای مثال فرد بدون شناسنامه، افتتاح حساب کرده و وام نیز گرفته بود؛ به همین خاطر در برخی جاها امکان انتقال اطلاعات بهصورت سیستمی وجود نداشت. در نتیجه با توجه به ساختار پایگاه داده و اطلاعاتی که برای تکمیل آن نیاز داشتیم، الگویی را آماده و به هر یک از تعاونیها ارائه کردیم تا اطلاعات خود را وارد کنند. همچنین یک کمیته یکسانسازی اطلاعات تشکیل شد تا محصولات تعاونیها را یک شکل و برخی از محصولات را حذف کنند. در این کمیته یک نفر از هر تعاونی، این مسئولیت را داشت که در مواردی که نقص اطلاعات وجود داشت، راهکاری ارائه دهد.»
او ادامه میدهد: «در نتیجه ما به سیستم جدید مهاجرت کردیم ولی کار زیادی برای انجام دادن بود. برای مثال کد ملی فرد وجود داشت، اما کپی کارت ملی او را نداشتیم و باید به مشتری اعلام میکردیم که حسابش تا زمان ارائه کپی کارت ملی، بسته میشود؛ ببینید چه حجمی از کار را باید مدیریت میکردیم که در عین حال، انجام آن از عهده ما خارج بود.»
معاون فناوری اطلاعات وقت موسسه فردوسی میگوید مهاجرت اطلاعات این تعاونیها، بهصورت بیگبنگ اتفاق نیفتاد؛ چراکه عملا امکان این موضوع وجود نداشت. درواقع بیگبنگ برای مواردی است که یک بانک با سارختارهای استاندارد میخواهد در بانک دیگر با ساختارهای استاندارد ادغام شود و تمامی اطلاعات یکپارچه و مشخص است؛ اما اطلاعات این تعاونیها شفاف و مشخص نبود و از طرفی نرمافزارهای تحت داس آنها اجازه مهاجرت بهصورت بیگبنگ را به آنها نمیداد.
بخشیزاده همراهی نکردن شرکتهای نرمافزاری که تا پیش از این به این تعاونیها سرویس میدادند را از دیگر چالشهای این ادغام میداند و میگوید: به علت اینکه حیات این شرکتها با ادغام مشتریانشان به خطر میافتاد و مشتری خود را از دست میدادند، در این مسیر با ما همراهی نمیکردند که این موضوع خود، چالش بزرگی بود. اما با وجود تمامی چالشها، به کمک شرکت مجری توانستیم این پروژه را با موفقیت به اجرا برسانیم.»
رفتار حرفهای مجری
بخشیزاده معتقد است که آنها در آن مقطع، بهترین کار را انجام دادهاند. او دراینباره میگوید: «ما تیم خوبی را کنار خود داشتیم و توان فنی شرکت فناپ نیز خیلی خوب بود و با اینکه ما مشتری شستهورفتهای برای این شرکت نبودیم و این شرکت مجبور بود در تمام چالشها و ماجراهای ادغام تعاونیها درگیر باشد، کاملاً در همه مقاطع همراه و برای حل مشکلات پیشبینینشده نیز در کنار ما بودند. درواقع میخواهم بگویم که همکاری و تعامل خیلی خوبی با آنها داشتیم که البته خارج از این رفتار هم از یک مجموعه حرفهای نمیتوان انتظار داشت؛ همانطور که امروز در سمت فعلیام با دیگر فعالان این صنعت نیز درتعامل هستم و از آنها نیز این رفتار حرفهای را شاهد هستیم.»