تغییر پارادایم اقتصاد ایران با ارز دیجیتال بانک مرکزی ممکن یا غیرممکن؟
از ره آورد تصمیمات اشتباه دهه سوخته اقتصاد ایران تا ۱۴۰۰، امروز چالشهای پیش روی اقتصاد ایران در سال ۱۴۰۰ با روی کار آمدن دولت سیزدهم، به پرسش هایی با پاسخ هایی دیگرگون و سخت مبدل گشته اند. پرسش هایی از جنس نرخ سود بانکی بالا یا پایین؟ قیمت بنزین بالا یا پایین؟ قیمت دلار بالا یا پایین؟
اگر جای سیاستگذار باشید به حرف کدام گروه از اقتصاددانان، همگی دارای دانش اما با پاسخ هایی ناهمگرا گوش میدادید؟
تنها با تکیه بر راه حل های جزیره ای بدون تغییر پارادایم، اقتصادایران دیر یا زود دچار ایست ناگهانی خواهد شد. نیاز به یک یا چند تغییر پارادایم اساسی در فرصت کوتاه اصلاح با روی کار آمدن دولت نو داریم.
به نظر خیلی از متفکران، کلید این تغییر نو در حکمرانی پولی باید باشد. ایده تغییر پارادایم در حکمرانی پولی فقط در کشور ما به حل مشکل تنگنای اقتصاد منحصر نشده است زیرا احساس نیاز به یک تغییر پارادیمی منبعث از حوزه های پولی در بانک های مرکزی کشورهای پیشرفته جهان منجمله بانک مرکزی چین، حوزه اروپا و آمریکا نیز شروع شده. ایده ی تحول نو در حکمرانی پولی این کشورها چیزی نیست جز مفهوم ارز دیجیتال بانک مرکزی.
هر چند، نگاه به موضوع ارز دیجیتال بانک مرکزی در حوزه رسانه ای کشور ما تاکنون از دریچه ی فنی و فناورانه اطلاعات نگریسته شده است، بستر فکری فلسفه این ایده در بانک های مرکزی پیشرو، حمایت از کلیت اقتصادهای خود درمقابل کارکردناقص سیاستهای پولی ازطریق درونزاد بودن خلق پول بانکهای تجاری و باز ماندن حکمرانی های اقتصادی از دستیابی به اهداف عالیه کلان آن هاست.
با اینکه سرفصل موضوع هدایت نقدینگی آنچنان که در کشور ما ایران در سال های اخیر مطرح شده است، در کشورهای پیشرفته مطرح نیست ولی روح کارکرد ناقص خلق پول در کشورهای پیشرفته مانند حوزه پولی غرب با شباهت های زیادی به کشور ما حاکم می باشد. نمودار ها وآمارهای قابل ارایه مختلفی از سوی نهادهای حاکمیتی در این حوزه ها دستکم از سال ۲۰۱۵ به بعد قابل ارائه و نشاندهنده این مطلب می باشند که چگونه سیاستگذاری های متناوب کاهش سود به خلق اعتباراتی منجر شده اند که نه تنها راهی به تولید نبرده بلکه به ابزاری برای افزایش شکاف های طبقاتی بزرگ در اقتصاد جهانی بدل گشته اند.
امروز برای متخصصان پوشیده نیست که کارکرد تجربی ناقص عملیات بازار باز در اقتصادهای به شکل آزاد جهان، ابزاری به سوی التیام بازاربین بانکی، طبقه خاص و کسری بودجه دولت و تنها سرریز اثرضعیف شده ای از پول پرقدرت به سوی شهروندان بوده است.
از این روست که یکی از هدفهای کلیدی عملیاتی نمودن ارز دیجیتال بانک مرکزی در کشورهای پیشرفته، دور زدن کارکرد ناقص بانکهای تجاری و خصوصی و وانهادگی نهاد بانک بانک های مرکزی در مقابل آن ها و نهایتا دسترسی مستقیم حاکمیت به شهروندان خود بدون واسطه ی بانک هاست تا مداخلات حاکمیتی بر سیاستهایی مثل هدایت نقدینگی و اعطای یارانه مستقیم، ترتیب اثر پیدا کنند.
اقتصادسیاسی ارز دیجیتال بانک مرکزی تا حدودی ضلع اقتصاد مردمی را به جای شبکه بانکی به بازی میگیرد.
از این روست که برای کمپلکس چندوجهی مشکلات کنونی اقتصادایران نیز مانند ناکارامدی بانکها، کسری بودجه دولت، بورس و معضل دلار ۴۲۰۰ ، راه حلی درچهارچوب پارادایم کنونی حکمرانی پولی ایران وجودندارد. اقتصاد ایران نیاز دارد همانند سایر اقتصادهای جهان به روی کار آوردن ارز دیجیتال بانک مرکزی فکر کند.
امروز چالشهای مهم مردم کشور ما منجمله صیانت از قدرت خرید طبقه کوشای جامعه و ایضا کمک به مستضعفین از دل سیستمی که فقط به طبقه خاص سرویس میدهد بدون ایده ای برای تغییرپارادایم پولی و تنها با تغییر دولتها حاصل نمیشود.
با این حال اما شکلدهی به مفهوم ارز دیجیتال بانک مرکزی به مفهوم کلاسیک تعریف شده آن بدون در نظر گرفتن اثرات جانبی منفی آن، آسان نیست. اثراتی روی ورشکستگی احتمالی بانکهای تجاری و ایضا چاپ شدن بیشتر پول بانک مرکزی با عملیاتی شدن آن، شاید ازنقاط ضعف این ایده می باشند. چیزی که اقتصاد ایران خیلی بیشتر ازکشورهای پیشرفته باید نگران آن باشد چرا که متاسفانه پول ایرانی ریال طبیعتا به اندازه دلار و یورو قابل تکثیرنیست.
ارز دیجیتال بانک مرکزی ایران اما میتواند به گونه ای طراحی شود تا ارزی باشد که کارکردهای مثبت ایده جهانی ارز دیجیتال روحفظ کند و از سویی نیز کارکردهای منفی ذکر شده را نداشته باشد.
ایده ی مفهوم تعریف شده هیئت ارزی موازی در کنار ریال یکی از راهکارهاست. امروز اقتصاد ایران درکنار ریال فیات به یک ریال قوی نیز احتیاج دارد.
ارز دیجیتال بانک مرکزی ایران میتواند همچنان ریال دیجیتال باشد اما تنها درمقیاس ریال طلایی شکل بگیرد. پولی که به ازای معادل ارزش طلایی قید شده روی آن به ازای آن معادل نرخ تبدیل لحظه ای ریال (و نه طلای فیزیکی) تعلق میگیرد. هدف اصلی چنین ارزی، حفظ سرمایه ی شهروندان والبته ابزار پرداخت می باشد.
ایده ریال طلایی بانک مرکزی می تواند جایگزینی مناسب برای بازگشت به منشا اصلی پول یعنی طلا باشد. به بیان نویسنده کتاب معروف تورم و رژیم های پولی، هرجاکه تورم وجوددارد شما به طلا نیاز دارید. حقیقت اما این است که تا وقتی ریال فیات اعتبار دارد نیازی نیست ریال طلایی با پشتوانه ی طلای فیزیکی سازماندهی بشود. تا وقتی به اندازه کافی طلا در کشور هست، هرکسی که مایل به جمع آوری طلای فیزیکی به جای ریال طلایی بانک مرکزی باشد، خود میتواند با دریافت معادل لحظه ای ریال خود به بازار رفته و طلای مورد نظر خود را تهیه نماید.
ریال طلایی بانک مرکزی، ریالی دیجیتال است در مقیاس طلا که به طور لحظه ای در یک سیستم تسهیل گرایانه بازارمتشکل الکترونیکی ارزدیجیتال بانک مرکزی بین افراد
اولا: بوسیله ی ریال فیات خرید وفروش میشود.
دوما: به هدف پرداخت ازحسابی به حساب دیگه منتقل میشود.
طبیعی است که که طبق قانون گرسام در وجود دوگونه پول، ریال طلایی بیشتر به عنوان وسیله حفظ ارزش و ریال فیات بیشتر بعنوان وسیله مبادله به کار گرفته خواهد شد.
چنین ارزی دارای ویژگی هایی هست که قابل آدرس دهی به اعم مشکلات اقتصاد ۱۴۰۰ خواهد شد:
۱. قیمت آن وابسته به قیمت طلای فیزیکی بوده و باعرضه وتقاضا در بازار الکترونیکی نوسان نمیکند.
۲.راهی منطقی برای حل مساله کسری بودجهدولت خواهد شد که
۳. به تورم منجر نمیشود چرا که همیشه خود افراد جامعه هستندکه ریال طلایی بانک مرکزی را به سان اوراق_دولتی ارزشمند بدون زمان انقضا بین خودمبادله میکنند.
بانک مرکزی فقط زمانی که عرضه ریال طلایی از تقاضا بیشتر بود خود را موظف به خرید میداند و وارد عمل شده و گپ بین عرضه و تقاضا را پر خواهد نمود. اگر تقاضا ازعرضه بیشتر بود بانک مرکزی لزوما مداخله نخواهد نمود.
۴.ریال طلایی در قامت هیئت ارزی موازی، خود به صورت لنگر مطمئن انتظارات تورمی عمل کرده و کاهش دهنده نوسانات ارزی و سفته بازی در بازارهای کاذب نیز خواهد بود.
۵. روش بهینه ای برای پرداخت یارانه های نقدی نامیرا و ارزشمند به طبقات مستضعف جامعه خواهد بود بدون اینکه قدرت خرید یارانه ها به مرور زمان کم شده و بدون اینکه دولت مجبور به خلق ریال بیشتر از راه بانک مرکزی شود. ازاین نظر، ارز دیجیتال طلایی کمک شایانی به هدف حذف ارز ترجیحی نیز خواهد بود.
۶.چنانچه با نظارت مجلس منابع حاصل از خلق این ارز منجر به تحقق راهکاری ورای کارکرد ناقص خلق پول بانکهای خصوصی در هدایت نقدینگی به تولید شده و به خدمت عمران وتوسعه مناطق ایران در آید، ریال طلایی در نهایت منجر به افزایش سطح تولید کلان شده و در نهایت به تقویت ریال فیات نیز منجر خواهد شد.
خلاصتا اینکه عملیاتی نمودن چنین بستر دیجیتالی ریالی تا جایی که نقش دولت به عنوان آخرین خریدار آن حداقلی باشد، ممکن بوده و میتواند در تغییر پارادایم قفل شدهی کنونی اقتصاد ایران، نقش تغییر پارادایم ایفا کند و برای نجات حکمرانی اقتصادی با ریال فیات نیز فرصتی مغتنم برای اصلاح فراهم کند.
یادداشتی از دکتر حامد خلیلی دکترای اقتصاد دانشگاه بن آلمان