چرا اعتماد دیجیتال باید اولویت اصلی بانکها باشد؟
به گزارش گروه تحقیق و ترجمه عصربانک؛ بر اساس اصل اعتماد دیجیتال: 1) مشتری بانکداری دیجیتال شخصی است که ادعا میکند، و 2) مشتری واقعی مجاز به انجام تراکنش است. این مانند یک دست دادن دیجیتالی بین بانک و مشتری است که در آن هر دو طرف با اطمینان تراکنش را انجام میدهند.
اما اعتماد دیجیتال یک خیابان دو طرفه است. با افزایش کلاهبرداری و مبتکرتر شدن کلاهبرداران، مشتریان بانک میخواهند این اطمینان را داشته باشند که بانک آنها میتواند امنیت لازم را برقرار کند. اگر چیزی در مورد رفتار حساب آنها مشکوک به نظر میرسد، مشتریان انتظار دارند بانکهایشان آن را تشخیص دهند و اقداماتی را برای حفظ امنیت پولشان انجام دهند.
سه دلیل که بانکها باید تمرکز خود را بر توسعه اعتماد دیجیتال افزایش دهند:
کلاهبرداران، مشتری نهایی را هدف قرار میدهند. بانکها روی راهحلهای کشف کلاهبرداری سرمایه گذاری کردهاند که ارتکاب کلاهبرداری را برای مجرمان دشوارتر کرده است. در نتیجه، کلاهبرداران توجه خود را بر آسیب پذیرترین قسمت در تراکنشها متمرکز میکنند یعنی مشتری نهایی؛ کلاهبرداران ممکن است قربانیان بالقوه را در یک لحظه ضعف مانند یک موقعیت پزشکی برای انجام یک کلاهبرداری شکار کنند.
بانکها نمیتوانند به دفعات زیاد در تراکنشهای مشتریان دخالت کنند. اعتماد دیجیتال برای بانکها ضروری است تا به مشتریان اجازه دهند بدون مداخله قابل توجهی تراکنش انجام شود. اگر بانک نتواند به مشتری که ادعا میکند، اعتماد کند، بانک باید اقداماتی را برای احراز هویت مشتری در چند مرحله از سفر خود انجام دهد. مداخله بیش از حد در سفر مشتری باعث میشود مشتریان در بانک خود احساس آزردگی خاطر کنند.
مشتریان بانک انتظار دارند که مورد اعتماد باشند. مشتریان بر این باورند که بانکهای آنها باید بر اساس دادههای ارائه شده خود بدانند که چه کسانی هستند. به نظر آنها، بانک آنها باید بداند که اگر آدرس منزل آنها در قرچک است، اما آنها به طور ناگهانی تراکنش با ارزش بالایی در قطب جنوب انجام میدهند، ممکن است چیزی مشکوک باشد. با این حال، اگر آنها به کارهای روزمره خود ادامه دهند و مجبور باشند مکرراً خود را احراز هویت کنند، فکر میکنند بانکشان به آنها اعتماد ندارد.
سه جزء اصلی اعتماد دیجیتال
بانکها میتوانند با ترکیبی از سه جزء کلیدی، اعتماد دیجیتالی قوی بین بانکها و مشتریان ایجاد کنند.
آیا میتوان به دستگاهها اعتماد کرد؟ بانکها باید درک درستی برسد از دستگاههای تلفن همراه، لپ تاپها و سایر دستگاههای الکترونیکی که مشتری برای ورود به حساب خود از آنها استفاده میکند. دستگاههای جدید ابتدا باید نشانهگذاری شوند، اما بانکها باید مراقب نحوه استفاده کاربر از آنها باشند تا اطمینان حاصل کنند که توسط مشتری واقعی استفاده میشوند.
آیا میتوان به شخص مشتری و شبکه اعتماد کرد؟ برای اعتماد به شخص پشت دستگاه، بانکها میتوانند یک پروفایل دیجیتالی بر اساس رفتار عادی مشتریان خود ایجاد کنند. هر تراکنش، دستگاه تلفن همراه، و آدرس جدید به پروفایل اضافه میشود و به بانکها کمک میکند تا بفهمند مشتریانشان چه کسانی هستند و معمولاً چگونه تراکنش انجام میدهند. آیا مشتری از یک مکان جغرافیایی وارد میشود که منطقی است یا باعث ایجاد شک میشود؟ آیا آنها از شبکهای استفاده میکنند که معمولاً استفاده میکنند؟ و آیا تعامل آنها با دستگاهشان، از جمله حرکاتی که معمولاً برای لمس صفحه نمایش، تنظیمات زبان، و حتی زاویه نگه داشتن آن استفاده میکنند، آشنا هستند؟ اینها همه سؤالاتی است که بانکها باید به آنها بپردازند تا مشخص کنند آیا می توانند به کاربر پشت دستگاه اعتماد کنند یا خیر.
آیا بدافزار در حال بازی است؟ بانکها باید مراقب برنامههای مشکوکی مانند بدافزارهایی باشند که ممکن است بدون اطلاع مالک به دستگاهی نفوذ کنند. با تکیه بر پروفایل دیجیتالی کاربر، بانکها میتوانند ارزیابی کنند که آیا کاربر یا یک بازیگر بد، حساب آنها را با استفاده از نرمافزارهای مخرب به خطر میاندازد.
چرا اعتماد دیجیتال باید اولویت اصلی بانکها باشد؟
برای موفقیت در واقعیت دیجیتالی جدید بانکداری امروزی، بانکها باید اعتماد دیجیتالی قوی ایجاد کنند. برای اینکه یک استراتژی اعتماد دیجیتال موثر باشد، هر سه مولفه باید وجود داشته باشند. اگر هر یک از مؤلفه ها به اندازه کافی مورد توجه قرار نگیرد، قابلیت اعتماد دیجیتال بانک کوتاه خواهد بود. با انجام هر سه مولفه، بانکها میتوانند مطمئن شوند که با مشتریان قابل اعتماد سروکار دارند و اعتماد مشتریان را ایجاد کنند – حتی اگر هرگز با آنها رو در رو ملااقات نکنند.