برجام مُرد یا به قتل رسید؟/ قاتل کیست؟
روز دوشنبه دوازدهم دی ماه آنتونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا، طی تماسی تلفنی با اِلی کوهن، وزیر خارجه جدید اسرائیل، توافق هستهای با جمهوری اسلامی را غیر قابل احیا دانست و بر افزایش فشارها علیه ایران تاکید کرد. اشاره بلینکن به عدم احیای برجام در حالی مطرح شد که چندی پیش جو بایدن رئیس جمهور آمریکا به صراحت اعلام کرد که برجام مرده است. موضعی که از سوی دیگر مقامات آمریکایی از جمله ند پرایس سخنگوی وزارت خارجه این کشور نیز تکمیل شد، به گونه ای که واشنگتن، تهران را یکی از پیچیده ترین چالش ها دانست و ضمن اعلام خروج توافق هسته ای از دستور کار، تمرکز بر روابط ایران و روسیه را با توجه به تحولات جنگ اوکراین از اولویت های اصلی اعلام کرد.
ضربه ای دیگر به این توافق که اولین آن با خروج دونالد ترامپ رئیس جمهور سابق آمریکا در سال ۲۰۱۸ آغاز شد. اگرچه در داخل صداهای مخالفی علیه این توافق شنیده می شد و تندروها حملات تندی را نسبت به آن مطرح می کردند اما در نهایت ایالات متحده با بی مسئولیتی هر چه تمام و یکجانبه گرایی این توافق را زیر پا گذاشت. اما سناریو آنگونه که دولت ترامپ روی آن حساب باز کرده بود محقق نشد و ایران با صبر راهبردی یکساله خود روند کاهشی تعهدات را به صورت تدریجی در پنج گام دنبال کرد. در آن سو که دولت ترامپ به دنبال اجماع سازی علیه ایران بود در شورای امنیت شکست خورد و تلاش برای فعال سازی مکانیسم ماشه به محکومیت اقدام کاخ سفید و شکست نقشه انزوای ایران در عرصه بین المللی تبدیل شد.
شکست کارزار فشار حداکثری دولت قبل آمریکا علیه ایران با شکست ترامپ نیز مواجه شد و پیروزی جو بایدن در انتخابات و ورود به کاخ سفید با توجه به وعده های انتخاباتی او امیدها را برای احیای برجام زنده نگه داشت. اما مسیر بایدن نیز تفاوت چندانی با دولت ترامپ نداشت و در نهایت وی با زیرپا گذاشتن وعده انتخاباتی خود عملا ورود بدون پیش شرط ایالات متحده به توافق هسته ای با ایران را کنار گذاشت. اما این مساله مانع از ادامه تلاش ها برای احیای توافق نشد چرا ضرورت احیای برجام و نبود جایگزین مناسب سبب شده بود تا طرفین نگاه مشترکی به این موضوع پیدا کنند. ایستگاه ششم مذاکرات وین، مسیر گفتگوها را برای حل اختلافات باقی مانده و نهایی کردن توافق در اواخر دولت دوازدهم و در اسفندماه سال ۱۳۹۹ فراهم کرد. اما طرح ۹ ماده مجلس شورای اسلامی با نام «اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از حقوق ملت ایران» که در اواسط آذرماه همان سال به تصویب رسید، سنگ دیگری را پیش روی احیای برجام گذاشت و عملا پرونده هسته ای ایران به دولت سیزدهم منتقل شد. حسن روحانی رئیس جمهور سابق اخیرا طی دیداری با استانداران سابق گفت: “تلاش کردیم برجام را به نتیجه برسانیم. با اینکه میدانستیم اجرایی شدن برجام به دولت بعد میرسد و پول آن در دولت بعد به خزانه کشور واریز میشود، اگر برخی موانع پیش نمیآمد ما میتوانستیم در اسفند ۹۹ تحریم را تمام کنیم.” اهمیت بهره گیری از فرصت های آن برهه موضوعی بود که محمدجواد ظریف وزیرخارجه سابق نیز بر آن تاکید داشت. وی طی گفتگویی اظهار داشت: “شرایط موجود فعلی نمی تواند برای ماه های آینده نیز پایدار باشد. وضعیت دنیا ثابت نیست و کنشگران در این شرایط در حال فعالیت هستند و فرصت های پیش رو را نمی توان همیشگی تلقی کرد.”
با این وجود دولت سیزدهم شعار خود را گره نزدن سفره و معیشت مردم به برجام و مذاکرات عنوان کرد و بر مذاکره از موضع قدرت تاکید ویژه ای داشت و بر آن باور بود که می توان امتیازات بیشتری را از طرف مقابل گرفت و در “مذاکرات رفع تحریم ها” بدون نام بردن از برجام موفق ظاهر شد اما متاسفانه پیشرفت های ملموسی در این خصوص حاصل نشد و اهمیت دیپلماسی و سیاست خارجی اثر خود را بر روی مسائل داخلی کشور از جمله تورم، کاهش ارزش پول ملی و افزایش نرخ ارز نشان داد. مساله ای که انتقادها را نسبت به تیم مذاکره کننده و عملکرد آن در مذاکرات نیز به همراه داشت و هر چه زمان بیشتر سپری شد تحولات داخلی و بین المللی بر پیچیدگی های روند اضافه کرد. آغاز جنگ اوکراین در ۵ اسفندماه ۱۴۰۰ را می توان نقطه عطف این تحولات مهم دانست که به باور بسیاری از کارشناسان امکان توافق تا قبل از این تاریخ برای طرفین فراهم بود اما پس از این مهم، روابط تهران با کشورهای غربی بر سر ادعاهای مطرح شده تیره تر شد. آغاز اعتراضات در شهریورماه امسال هم بهانه ای برای ایران هراسی و افزایش فشارهای تحریمی ایالات متحده و کشورهای اروپایی علیه ایران شد تا عملا بحث احیای برجام به حاشیه رود.
حاشیه رفتن این عوامل و مسیر پرفرسایش سالهای اخیر را می توان در دو عامل بررسی کرد: جریان تندروی داخلی که مخالف توسعه کشور و همچنین مخالف تعامل ایران با کشورهای جهان هستند و دیگری جریان های تندروی آمریکایی که اگرچه با پایان دولت ترامپ تمام شده به نظر می رسیدند اما نفوذ و نقش آفرینی آنها در دولت بایدن کاملا مشهود به نظر می رسد.