وضعیتی خطرناکتر از ونزوئلایی شدن پیش روست
رئیس اتحادیه صادرکنندگان فرآوردههای نفتی ایران در گفتگویی با خبرآنلاین اعلام کرد که معتقد است مشکلات کشور بزرگتر از افراد است و از ابتدا نیز میشد حدس زد دولت کنونی قادر به حل بحرانهای اقتصادی نیست. او هر چند معتقد است ایران با ونزوئلایی شدن فاصله دارد اما معتقد است ممکن است اتفاقی بدتر رخ بدهد و ایران به سرنوشت کشوری چون آرژانتین و روسیه دچار شود .
مشروح گفتگو با سید حمید حسینی پیش روست.
در حالی با هم صحبت می کنیم که اقتصاد ایران درگیر بحرانی بسیار جدی است، افزایش نرخ دلار زمینه را برای رشد قیمت سایر کالاها را مهیا کرده و بهای همه کالاها در حال تغییر است، بفرمایید به نظر شما ایران به سمت ونزوئلایی شدن حرکت میکند؟
ما با ونزوئلایی شدن فاصله داریم. اقتصاد ایران، هنوز در همین شرایط نیز ظرفیتهای مهمی دارد. ما با دیگر کشورهای منطقه قابل قیاس نیستیم.منابع زیرزمینی و فرصتهای تجاری، ما را از دیگر کشورها متفاوت کرده است. از این بابت میگویم که ما با ونزوئلایی شدن فاصله داریم. همین حالا که با یکدیگر صحبت میکنیم دلار خیز افزایش قیمت را برداشته است. اما بیایید فرض کنیم که برجام احیا شود، طبیعتا این شرایط دستخوش تغییر خواهد شد.
بسیاری معتقدند که فرصت احیای برجام از دست رفته است. طبیعتا طولانی شدن روند مذاکرات و توقف آن بسیاری از افکار عمومی را به این نتیجه رسانده است که برجام دیگر قابل احیا نیست.
موضوع این است که ما نیاز به اصلاحات اساسی داریم. در شرایطی قرار داریم که باید در در داخل حکمرانی را اصلاح کنیم و در خارج هم توافق اتفاق بیفتد. ملت به امید زنده است. باز شدن درها با اصلاح ساختار حکمرانی میتواند امید را زنده نگه دارد.
در شرایطی که ما با بیشترین تنش بینالمللی روبرو هستیم، برخی شروع کردهاند به صحبت که ما روسری را برمیگردانیم و کاری میکنیم که در فضای مجازی فقط چیزی را ببینید که ما می خواهیم و … . خوب این چشمانداز، بسیار تیرهوتار است. با این چشماندازی که ترسیم شده اصلا نمیشود و نمیتوانیم دستاوردی داشته باشیم و امید ببندیم به بهبود اوضاع. باید همزمان با مذاکرات خارجی، مذاکرات داخلی نیز در ایران شروع شود. راهی جز این نیست.
شما معتقدند که دولت همین حالا هم میتواند مذاکرات بینالمللی را آغاز کند و توفیق داشته باشد؟
صراحتا بگویم یک چیزی را درک نمیکنم. اینکه چطور دولت آقای رییسی دستاوردهای دولت روحانی را نادیده گرفت. میتوانست این دستاوردها را مصادره کند. اوایل فعالیت دولت قصدی نداشتند که مذاکرات را به نتیجه برسانند. مشهود بود که میخواهند از دوره فعالیت دولت روحانی فاصله بگیرند. خودشان معتقد بودند که باید زمان بگذرد تا رسیدن به نتیجه به اسم دولت روحانی تمام نشود. پنج- شش ماه پایانی دولت روحانی نیز مذاکرات را قطع کردند. الان دیگر یک سال و نیم از عمر دولت رییسی گذشته و فاصله ما با دوره فعالیت دولت روحانی زیاد شده است. درست است که هزینه زیاد به کشور تحمیل شد اما وقتش رسیده دولت روشن کند چه قصدی دارد. روشن کند چطور میخواهد مشکل را حل کند. شما یک سئوال پرسیدید گفتید ما ونزوئلایی نمیشویم و من توضیح دادم با این وضعیت فاصله داریم اما بدتر از موقعیت ونزوئلا هم در جهان هست. روسیه و آرژانتین را ببینید و اینها کلا کشورهای ورشکسته اقتصادی هستند. خوب خطر اینجاست که هم به سرنوشت اینها دچار شویم. از نظر اقتصادی ورشکسته شویم که عوارضش را میتوانید در این کشورها ببینید.
دولت سیزدهم شعارهای بزرگی داشت. اتفاقا وضعیت بهگونهای بود که فقط شعارهای آقای رییسی به پایش نوشته نشد، شعارهای آقای زاکانی و آقای جلیلی که به نفع آقای رییسی انصراف دادند و شعارهای کسی که حالا معاون اقتصادی رییسجمهوری است نیز پای آقای رییسی محسوب میشود. بالاخره جمع کاندیداهای وعدههایی دادند که امروز جامعه نسبت به عدم تحققشان حساس است. همه این آقایان الان در دولت کنونی پست دارند .
درست است. اوایل دولت میگفتند ما همه چیز را حل میکنیم. تصورشان این بود خودشان توانا هستند و دیگران ناتوان بودند. این نگرش به نشناختن ابعاد مشکلات بازمیگردد .غافل بودند از اینکه ابعاد مشکلات کشور بزرگتر از افراد و گروههاست. بحران صندوقهای بازنشستگی، کسری بودجه، روابط خارجی و تورم مزمن بسیار بسیار بالاست. حل این مشکلات یک دستی و هماهنگی میخواهد و بالاتر از اینها به توان اولویتبندی نیاز داریم اما آقایان با نوعی سادهلوحی و تصور اشتباه از مشکلات میگفتند همه بحرانها حل میشود. سئوال من از آقای خاندوزی این است. آقای خاندوزی مگر شما همان کسی نیستید که دوازده تا راهکار نوشتی و تاکید داشتی بدون برجام هم میشود اقتصاد کشور را اداه کرد. حالا که وزیر اقتصاد هستی چرا نتوانستی؟ حالا اگر بخواهد به این سئوال جواب بدهد حتما نقش تحریم را گوشزد میکند و میگوید ارز مساله مهم اقتصاد ایران است. بعد از یک سال و نیم از فعالیت دولت آقای رییسی، تازه واقعیات اقتصادی و سیاستگذاری را درک کردهاند. تازه فهمیدهاند با این توهمات نمیشود کشور را اداره کرد. خدا کند عاقل شده باشند. هر کسی میتواند اشتباه کند. اینها هم چون ساختار کشور را نمیشناسند یا بهتر بگویم نمیشناختند وعده دادند. اما حالا برگردند. بیایند بپذیرند که اقتصاد و ساختارها را نمیشناختند، وعدههایی دادند حالا که فهمیدند لازمه ساختمانسازی فقط داشتن سیمان و میلگرد و … نیست. منابع پولی هم میخواهد. ساختار وبرنامه هم میخواهد. پس اگر اینها را درک کردهاند در عمل نشان دهند.ما هم بخیل نیستیم و به رویشان نمیآوریم. کافی است نشان بدهند فهمیدهاند اقتصاد یعنی محدودیت منابع. اینها اصلا این برداشت را ندارند. فکر میکنند همه کاری را میشود انجام داد.لذا با این طرز تفکر معتقدم حتی اگر هماهنگ بودند نیز نمیتوانستند مشکلات را حل کنند.
ما با مساله دیگری هم روبرو هستیم . موضوع این است که برخی معتقد بودند با یکدست شدن ارکان حکومتی فرصتی برای حل مشکلات ریشهای ایجاد خواهد شد اما در عمل دولت مستقر از این فرصت بهره نبرد. اتفاقا تیمی که فرمان اقتصاد را در دست گرفتند، از ناهماهنگیهای عمیقی رنج میبرند. کافی است به سخنان مقامات اقتصادی مختلف درباره یک مساله واحد نگاه کنید تا این مشکلات روشن شود.
من معتقدم حتی اگر تیم اقتصادی هم هماهنگ بود، ابعاد مشکلات جوری است که نمیشود آن را با شعار حل کرد. اولین گام این است که به این نتیجه برسیم که دولت مشکل را شناخته است. من این برداشت را ندارم. برجام تنها بخشی از مشکلات را حل میکند. موضوع این است که باید رویکردها اصلاح شود. شما ببینید، وزیر نفت ما مدتها روبهروی دوربین نشست و از زمستان سخت اروپا گفت و گفت و گفت. در حالی که به جای تمرکز بر این مساله باید بر توجهش را معطوف به داخل میکرد. یعنی اینها نمیدانند که اگر مردم فقط و فقط دو درصد در مصرف سوخت زمستانی صرفهجویی کنند، بحران حل میشود اما وقتی سرمایه اجتماعی نیست و دولت نیز تلاشی برای ساختن سرمایه اجتماعی نمیکند، وضعیت میشود این که میبینیم.
اصل موضوع این است که مردم به این اطمینان برسند که آقایان دنبال منافع ملی نه منافع خودشان. در این صورت میبینید که مردم چطور خودشان بخش مهمی از مشکلات را حل میکنند.
من اعتقاد دارم هنوز هم میشود مشکلات را از بالا حل کرد. مگر امام برای حل بسیاری از مشکلات فرمان نداد؟ حالا هم میشود با فرمان این کار را کرد.
مساله این است که ما در ابتداییترین موضوعات دچار اختلافنظر هستیم. در حالی که آمارهای مرکز آمار ایران حکایت از رکوردشکنی نرخ تورم دارد، مقامات دولتی صراحتا از کاهش نرخ تورم سخن میگویند و معتقدند که تورم کاهش ۱۹ درصدی دارد.
این موضوع یکی از مهمترین و محوریترین مشکلات ماست. دولت اتفاقا همان زمان که تصمیم گرفت ارز ترجیحی را حذف کند، آگاه بود که چه فشاری به اقتصاد خانوار خواهد آمد. میدانست که موج تورم دوباره به راه میافتد. در یک کلام خودشان تبعات حذف ارز ترجیحی و افزایش قیمتها را میدانستند. دو سه ماه پیش در جلسهای بودم، بحث این بود که اتفاقات پاییز اتفاقات خوبی بود. برخی معتقد بودند که خیلی خوب شد و قبل از پخته شدن جریان اعتراض، برخی احساساتی شدند و بیرون ریختند چرا که در این شرایط شناسایی و دستگیر شدند و این حرکت از اتفاق بزرگتر و حرکت منسجمتر پیشگیری کرد.
گفتید هنوز فرصت حل مشکلات از بالا وجود دارد . اشاره شما دقیقا به چه موضوعی است .
هیچ توجیهی برای حل مشکلات کشور از سوی این دولت پذیرفته نیست و این دولت باید مسئولیت تام و تمام مشکلات و بغرنج تر شدن وضعیت را بپذیرد. آن چنان که از صحبتها بر میآید نظام چهار خط قرمز دارد. من این موضوع را میگویم چون صراحتا در کلابهاوس اعلام شده و از سوی کسی هم تکذیب نگردید. گفتند خط قرمز اول سازش با آمریکاست. موضوع این است که امضای برجام اصلا به معنای سازش با آمریکا نیست. موضوع دوم شورای نگهبان است. فکر نمیکنم کسی دغدغهاش این باشد که شورای نگهبان نباید قوانین را با شرع و قانون اساسی تطبیق دهد.طبق قانون اساسی شورای نگهبان همین وظیفه را دارد. سومی مساله حصر و چهارمی موضوع حجاب است. هنر دولت این است که با همین چهار خط قرمز تدبیر بیندیشد و مشکلات را حل کند. حتی میشود دولت در سازمانها و نهادهای دولتی موضوع حجاب را دقیق پیگیری کند و برخی حوزهها را حریم خصوصی مردم تعریف کند . مثلا داخل خودروها را. اصلا هنر دولت همین است که با خط قرمزهای اعلامی بتواند مشکلات را حل کند.
من یک مثال میزنم تا روشن شود. نظام در فضای امضای برجام در دولت آقای روحانی هم شروطی داشت. یادتان باشد خط قرمز این بود روز آغاز برجام باید همه تحریمها لغو شود. خوب در نگاه اول با این شرط، موضوع قابل حل نبود. برداشتن بسیاری از تحریمها نیازمند کارهای مقدماتی بود. دولت وقت اما چه کرد؟ نوعی از توافق را تدارک دیدند که این شرط لحاظ شود. توافق کردند یک روز، روز توافق باشد و یک روز روز اجرا. در شش ماه سعی کردند مجوزها را بگیرند تا در روز اجرا همه تحریمها برطرف شود. تیم حرفهای اینگونه توانست چارچوب را رعایت کند.حالا هم این انتظار میرود که با توجه به یک دستی حاکمیت، چنین تدبیرهایی برای حل مشکلات اندیشیده شود.