برگزاری رویداد مسیر فرصت برابر با محوریت مسئولیت اجتماعی سازمانها با حمایت آبانتتر
این جلسه با هدف به اشتراکگذاری تجارب و دیدگاههای فعالان این صنعت در رابطه با پروژههای مسئولیت اجتماعی و جذب و استخدام نیروهایی که از سیستم بهزیستی جدا شده، آمورشهای مناسب را دریافت کرده و به بازار کار وارد میشوند، برگزار شد.
در این رویداد، سخنرانانی مانند محمد نصیری (مدیرکل بهزیستی استان تهران)، مسعود طباطبایی (مدیرعامل دیجیکالا)، فرهاد فلاح (مدیرعامل آبانتتر)، محمد جواد ثابت (مشاوره حوزه مدیریت و منابع انسانی) و مدیرانی از ایرانسل، علی بابا، هلدینگ صبا ایده، پیوان و… حضور داشتند.
سرمایه انسانی، مهمترین سرمایه بهزیستی
محمد نصیری، مدیرکل بهزیستی استان تهران در رویداد مسیر فرصت برابر خاطر نشان کرد: «سازمان بهزیستی دارای سرمایههای متعددی است ولی بالاترین سرمایهای که ما در حال حاضر در بهزیستی داریم، سرمایه انسانی و مددجویان است. در استان تهران، نزدیک به ۶۰۰ هزار نفر تحت پوشش بهزیستی هستند که حدود ۲۰۰ هزار نفر از این افراد مستمری دریافت میکنند و باقی آنها، خانواده این افراد هستند. این افراد به دلایل مختلف اقتصادی، فرهنگی و غیره در موضوع معیشت و استفاده از فرصتهایی که در جامعه برای آنها وجود دارد دچار عقبافتادگی هستند. اما این افراد گنجهایی هستند که اگر برای آنها موقعیت ایجاد شود، خروجی آنها، نیروی انسانی متخصص و متعهد است.»
او در ادامه توضیح داد: «در حال حاضر ما در سازمان بهزیستی این جامعه هدف را داریم اما به درستی به آنها توجه نشده است. این افراد با مشارکت شرکتها میتوانند آموزش داده شوند که در نهایت میتوانند در بنگاههای اقتصادی به عنوان نیروهای انسانی متعهد فعالیت و به مجموعهها کمک کنند. این بخش باید به عنوان مسئولیت اجتماعی در نظر گرفته شود. در این روند، سازمان، بنگاه اقتصادی و مددجو بهره میبرند.»
مهمترین مسئولیت اجتماعی بنگاهها
محمد جواد ثابت، مشاور و مدرس حوزه مدیریت و منابع انسانی گفت: «آنچه که دنیا امروز در مورد مسئولیت اجتماعی بنگاهها فکر میکند، از کجا شکل گرفته است؟ زمانی که دنیا صنعتی شد، مردم تشنه محصولات صنعتی بودند. پارچه به نوعی معجزه بود و زمانی که شرکتها شروع به تولید آن کردند، از کودکان نیز استفاده میکردند تا هزینه آنها کمتر شود و کسی به آنها نیز ایرادی نمیگرفت. رسانه به معنای امروزی وجود نداشت و تفکری نبود که شرکتها عواقب عملکرد خود را بپذیرند. در سالهای حدود ۱۹۲۰ تا ۳۰ میلیاردرهای آمریکایی بخشی از پول خود را به افراد فقیر بخشیدند.»
او در ادامه اذعان داشت: «رویکرد ترحم کردن را به افراد نیازمند در این سالها میتوانیم مشاهده کنیم. از جنگ جهانی دوم به بعد و با منشور حقوق بینالملل و حقوق بشر، باعث شد که افراد تا حدودی به حق و حقوق قانونی افرادی که در شرکتها کار میکنند، واقف شوند. میلتون فریدمن یکی از اقتصاددانان در آن سالها مطرح کرد که مسئولیت اجتماعی بنگاه این است که سود بسازد. مهمترین مسئولیت آنها نسبت به صاحبان سهام است. برای ۱۰ تا ۱۲ سال دنیا به میزان قابل توجهی تحت تاثیر این نظرات بود. اما پیتر دراکر در همان زمان مطرح کرد اگرچه مهمترین مسئولیت اجتماعی بنگاهها به سهامداران آنها است، اما در مقابل آثار منفی کارهایی که انجام میدهند مسئول هستند. یعنی اگر بنگاهی سود ایجاد میکند اما محیط زیست را نیز آلوده میکند، باید جلوی آن گرفته شود. مهم ترین مسئولیت اجتماعی بنگاهها این است که سود ایجاد کند اما به جامعه صدمه نزند. اکنون شرکتها باید به دنبال این باشند که خلق ارزش مشترک انجام دهند. بهزیستی یکی از مهمترین نهادهایی است که شرکتها میتوانند با آن خلق ارزش مشترک انجام دهند.»
مهاجرت نیروی متخصص، یکی از مشکلات اصلی کسبوکارها
مسعود طباطبایی، مدیرعامل دیجیکالا در رویداد فرصت برابر توضیح داد: «باور من این است که در کشور فرصتهای زیادی وجود دارد و اگر بتوانیم نیازمندیها را همراستا کنیم، ذینفعان زیادی از آن سود میبرند. بسیاری از افراد فرصتی را ندارند که برای خود آیندهای ایجاد کنند که به گذشته آنها مربوط نیست. یکی از مشکلات مهاجرت نیروی متخصص و یکی از دغدغهها نرخ بالای بیکاری است. نیروی متخصص نیست. اگر بتوانیم برای برخی از افراد فرصت آموزشهای ابتدایی فراهم کنیم، این موضوع میتواند باعث شود این افراد به آیندهای که حق آنها است دست پیدا کنند. هدف من این است افرادی که در محیطهای نامناسب بودند و دسترسی به منابع کمی داشتند، فرصت پیدا کنند که آیندهای که لیاقت آن را دارند رقم بزنند.»
او در ادامه اضافه کرد: «ما در آکادمی نوجو مشارکت داشتیم با هزار نفر از مناطق محروم گفتوگو کردیم. از این هزار نفر، ۲۰ نفر انتخاب شدند که به آنها در حوزههای برنامهنویسی گردشگری و تولید محتوا آموزش دادیم. یکی از دغدغههای افرادی که کار میکنند، علت کار کردن آنها است. هدف فقط کار نیست. ما از علی بابا دعوت کردیم در آموزش این افراد کمک کنند. یکی از مواردی که ما را نگران میکرد این بود که امیدی به این افراد ندهیم که در نهایت ناامید شوند. با کمک مددکاران و روانشناسان سعی کردیم به این افراد ترحم نکنیم. بعدها تعدادی از این افراد استخدام شدند. اگر ما بتوانیم هر چند وقت یک بار این کار را انجام دهیم میتوانیم تعدادی از چنین استعدادهایی را پیدا کنیم. این فرآیند تقریبا ۲ سال طولکشید و اکنون ۱۶ نفر از آن ۲۰ نفر در حال کار هستند و دیگر به گذشته خود وابسته نیستند.»
مدیرعامل دیجیکالا با اشاره به اینکه در مناطق محروم بسیاری از افراد هستند که از امکانات محروم بوده و ما میتوانیم برای این افراد کارهایی انجام دهیم، تاکید کرد: «ما میتوانیم مدرسهای بسازیم به شرکتها کمک کند. با این کار، میتوان برای آنها نیرو تربیت کرد و نیازهای آنها و همچنین نیازهای افراد برطرف شود. امیدوارم در آینده بتوان این نهاد را ایجاد کرد تا بتوانیم افراد را آموزش دهیم و در نهایت سطحی از رفاه را برای خانوادهها فراهم کنیم. در آینده افراد در کشور به منابعی دسترسی پیدا میکنند که اصلا برای آنها قابل تصور نبود. اگر بتوانیم زندگی یک نفر را متحول کنیم، آن فرد دست دیگری را میگیرد و این زنجیره ادامه خواهد داشت.»
عوامل مختلف نابرابری
امین سرتیپی، مدیر ارشد پایداری و تعامل با ذینفعان ایرانسل با ذکر این نکته که من از آبانتتریها تشکر میکنم که در این دوره گرفتاری افراد و کسبوکارها، گوشهای از دغدغههای خود را به این جمع اختصاص دادهاند، اظهار کرد: «همین عملکردها است که تغییرات ایجاد میکند. موضوعی که ما برای آن دورهمجمع شدیم نابرابری است. فضای عادلانه و فرصت برابر نیز برای این موضوع در نظر گرفته میشود. این نابرابری از چند جا نشات میگیرد. یکی از آن وراثت و ژنتیک است. برخی میگویند تلاش بسیار مهم است. اما باید موضوع وراثت را نیز در نظر گرفت. بخش دیگر، تصادف و حادثه است که میتواند به کلی زندگی فردی را تغییر دهد. به عنوان مثال، یک بیماری میتواند به کلی زندگی شخصی را تغییر دهد. یک سری موارد نیز است که در اختیار ما نیست.»
او در ادامه توضیح میدهد: «طبقه اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی از جمله مواردی است که در اختیار افراد نیست. نابرابری ساختاری وجود دارد و ما در برابر آن چارهای نداریم. برای شهروند، سازمان و غیره این موضوع عواقب دارد. از سه منظر میتوانیم به این نابرابری نگاه کنیم: حکومت، سازمان و فرد. افراد خصلت و انگیزههای متفاوتی دارند. اساسا بستر نابرابری و اینکه تعمیق نشود به عهده حکومت است. موضع فردی ما با سازمان متفاوت است. اگر صحبت از سازمان و نابرابری میشود،csr (مسئولیت اجتماعی) به ذهن ما میآید. این موضوع با ایرانیزه شدن از مفهوم اصلی خود منحرف شده است. خیال میشود که همه چیز از کمک به نیازمندان و … بر عهده مسئولیت اجتماعی است.»
امین سرتیپی با اشاره به اینکه سازمان ها برای هر اقدامی نیاز به انگیزه دارند، گفت: «برای سازمانها نگه داشتن نسل زد مساله است. خوشنامی یکی از مسائل اصلی سازمانها است. ما نمیتوانیم تغییرات بزرگ ایجاد کنیم اما یک نفر هم یک نفر است. برای دسترسی به توسعه پایدار، مهمترین موضوع دسترسی معقول و فراگیر به دیتا است. مسئولیت ما در مقابل نابرابری که میتواند آن را کاهش دهد، فرآیندهای داخلی، محصول یا خدمات، مدل کسب و کار است. از طریق این سه مورد میتوانیم با نابرابری مقابله کنیم. برای مثال یک مدل کسب وکار یا یک خدمت میتواند نابرابری را کاهش دهد. خوشنامی اکنون در دنیا سنجیده میشود و باید تلاش کنیم آن را افزایش دهیم.»
اقدامات آبانتتر در کمک به کاهش نابرابری
فرهاد فلاح، مدیرعامل آبانتتر تاکید کرد: «کسبوکارهای رمزارزی نوپا هستند و برای اسنپ و دیجیکالا و امثال آن، این مفهوم شکل گرفته و ما هم سعی کردیم این کار را انجام دهیم. سوال برای ما پیش آمد وظیفه ما در برابر جامعه ما چیست. بخش مهم این است که ما به صورت صرافی متاسفانه به نابرابری کمک میکنیم. برخی را شاید ثروتمندتر و برخی را فقیرتر میکنیم. دیدیم که درست است به جامعهای که در آن فقر وجود دارد کمک کنیم. آبان اکادمی به جامعه و افرادی که نیاز داشتند سعی کرد کمک کند. ۶۰-۷۰ نفر به صورت رایگان آموزش دیدند و این کار ادامه دارد. برای گسترش این فعالیتها که ایده آن هم از سمت بهزیستی آمد، همکاری کردیم. ما در زمینه مارکتینگ، حسابداری و پشتیبانی سعی کردیم افراد را آموزش دهیم و برخی از آنها را هم در بهزیستی استخدام کردیم. برای گسترش این کار مشاهده کردیم که نمیتوانیم به تنهایی پیش برویم و سعی کردیم به افرادی که آموزش دادیم در شرکتهای دیگر کار پیدا کردیم.»
او در ادامه توضیح داد: «دیجی کالا هم این کار را انجام میدهد و اگر بخواهیم این مسیر را ادامه دهیم، نابرابری را کاهش دهیم، میتوانیم با همکاری با سایر شرکتها این کار را تسریع کنیم. شرکتها به صورت همافزایی در کنار یکدیگر باعث کاهش بیشتر نابرابری میشوند. ظرفیتها در کنار هم میتوانند فرصت بیشتری را برای افرادی که محرومیت دارند فراهم میکند. به جای این که منفرد باشیم، نقطه اتصال با شرکتهای دیگر باشیم تا بتوانیم بیشتر کمک کنیم.»
پنل تخصصی رویداد مسیر فرصت برابر
در انتهای رویداد، پنل گفتوگو با راهبری محمد جواد ثابت (مشاور و مدرس حوزه مدیریت منابع انسانی) و با حضور مدیر کل بهزیستی استان تهران، مریم امینی (معاون منابع انسانی هلدینگ صبا ایده)، امید امینزاده (رئیس هیئت مدیره صرافی آبانتتر) آرا احتیاطی (مدیر سرمایه انسانی و فرهنگ پیوان) ندا کردونی (مدیرعامل ندای توسعه) برگزار شد.
اعضای این پنل به بیان تجربههای خود از کار با جامعه بهزیستی و همراه شدن با آنان برای ورود به فضای اشتغال پرداختند. همچنین در خصوص چالشهایی که در این فرآیند با آن روبهرو هستند، مثل عدم وجود فرصت برابر برای ورود به سازمان، ناآگاهی، وجود افقها محدود، بروز حمایتهای نادرست و صبوری و همراهی که این مسیر میطلبد صحبت کردند.
محمد نصیری، مدیرکل بهزیستی تهران بیان کرد: «این افراد به دلیل عدم حضور در جامعه واقعی و حقیقی، دچار عدم داشتن چشمانداز بلندمدت میشوند و به تواناییهای فردی و ارزشهای خود واقف نیستند. با ورود به آموزش و سپس استخدام در شرکتهای مختلف، چشمانداز آنها تغییر میکند و افرادی خواهند شد که نقشآفرینیهای بسیاری را انجام بدهند.»
مریم امینی، معاون منابع انسانی هلدینگ صبا مطرح کرد: «در راستای برابرسازی فرصت برای جامعه بهزیستی پس از آموزش و در وهله ورودشان به فضای کار، متفاوت عمل میکنیم. اگر متوجه شویم که در تصمیمگیری با چالشهایی روبهرو هستند، از آنان برای صحبت و مصاحبه دعوت میکنیم تا با آگاهیسازی، مسیر شغلی بهتری برایشان رقم بزنیم و در صورت علاقه خودشان، جذب سازمان شوند. حتی موقعیتهایی وجود دارد که کارشناسان منابع انسانی تعامل و صبر بیشتری داشته باشند تا پیگیری بیشتری برای جذب آنها انجام دهند.»
ندا گردونی، مشاور CRS و پایداری افزود: «مسئولیت اجتماعی را نباید با کار خیر اشتباه بگیریم. فعالیتهایی که سازمانها در راستای مسئولیت اجتماعی خود انجام میدهند، باید با چهارچوبهای لازم پیش رود نه اینکه با انجام دادنهای فعالیتهای این چنینی به کوچکترین مشکل در سازمان خود منجر شود.»
فاطمه اشرفی، مدیر مسئولیت اجتماعی علیبابا گفت: «افرادی که اینگونه جذب سازمان میشوند، تنها با حضور در بستری پویا، اهداف مهم زندگی خود را میشناسند و در راستای آن تمام تلاش خود را میکنند. این افراد با داشتن پشتکار بالا، بسیار وفادار به سازمان هستند و نسبت به سایر نیروها، ماندگاری بیشتری در سازمان دارند.»