نقش اینترنت اشیا در صنعت بانکداری
مهدی خدابنده، مدیر ارشد پروژههای زیرساخت مالی و بانکی فناپ زیرساخت در یادداشتی نوشت: اینترنت اشیا شامل اتصال اجسام فیزیکی مانند دستگاهها، خودروها، ساختمانها و غیره با استفاده از تجهیزات الکترونیکی، نرمافزارها، حسگرها و سایر وسایل ارتباطی است که امکان تبادل داده را فراهم میکنند. از دادههای جمعآوریشده میتوان برای خودکارسازی فعالیتها، بهینهسازی عملیات و بهبود عملکرد تجهیزات استفاده و از این طریق مسیرهای جدیدی در تعامل کسبوکارها و مشتریان آنها با تجهیزات تعریف کرد. اینترنت اشیا نماینده مرحله بعدی در انقلاب صنعتی است که زندگی مصرفکنندگان وکسبوکارها را برای همیشه متحول میکند؛ جایی که امکان تبادل داده بین تجهیزات و ماشینها به تولید اطلاعات خودکار و تصمیمگیری مبتنی بر رفتار، ارزش فوقالعاده خلق میکند.
بانکها اکنون میتوانند از حسگرها و تگهای RFID (شناسایی فرکانس رادیویی) برای نظارت بر فعالیتهای مشتریان و استخراج اطلاعات تازه از کلاندادههای بانکی بهره بگیرند. فناوری اینترنت اشیا به بانکها اجازه میهد دادهها را در لحظه جمعآوری کنند تا امکان تشخیص بموقع فرصتهای بهبود و تصمیمگیری مبتنی بر داده را داشته باشند. بانکها از هوش مصنوعی نیز برای بهرهگیری بیشتر از داده و امکان پیشبینی نیازها و اولویتهای مشتریان استفاده میکنند.
افزون بر این، اینترنت اشیا و فناوری دیجیتال، روش بانکها در انجام فعالیتهای سنتی مانند صدور اعتبار کوتاهمدت و سپردههای پسانداز را متحول کرده است. با استفاده از خودکارسازی، بانکها میتوانند فعالیتهای متقلبانه را شناسایی و پردازش انواع درخواستها و پرداخت وام را خودکارسازی کنند. در نتیجه، زمان و پیچیدگی مرتبط با این فرایندها به شکل قابلتوجهی کاهش مییابد. از اینترنت اشیا برای مدیریت حساب مشتریان و پرداختها، ازجمله خودکارسازی نقلوانتقالات، تحلیل داده و کشف تقلب بصورت خودکار نیز استفاده میشود.
خدمات بهتر و کارآمدتر
بطور کلی با بهرهگیری از اینترنت اشیا و روندهای دیجیتال بانکها میتوانند خدمات بهتری را به مشتریان ارائه دهند و عملیات خود را کارامدتر مدیریت کنند. با جمعآوری در لحظه دادهها و تحلیل آنها با فناوریهای هوش مصنوعی، درک بهتری از اکوسیستم بانکی و نیازهای مشتریان حاصل میشود. این درک در ادامه موجب سودآوری بیشتر و بهینهسازی عملیات میشود.
برخورداری از یک مدل عملکردی موثر در سیستم بانکی یک ضرورت برای تمام فعالان در صنعت بانکداری است. این مدلهای عملکردی دید کافی برای رؤیت دقیق وضعیت سلامت مالی مشتریان آنها و خلق استراتژیهای بلندمدت را فراهم میکنند. مدلهای عملکردی شامل ارزیابی عملکرد مالی در یک دوره خاص، درک ارزشهای مدنظر مشتری و تجزیه و تحلیل میزان رضایت آنها از عملیات بانکی، ردیابی اثربخشی استراتژیها و شیوههای قیمتگذاری خدمات است. افزون بر این، مدلهای عملکردی به بانکها کمک میکنند تا نقاط ضعف و فرصتهای بالقوه برای بهبود را در فرایندهای خود شناسایی و نقشهراهی برای رشد پایدار خود در بلندمدت ترسیم کنند.
در بخش بانکداری، ابزارهای متعددی برای ارزیابی عملکرد کارکنان معرفی شدهاند. این موارد شامل نظرسنجی، ارزیابی سمتها، نمونهبرداری و ارزیابی عملیات و وظایف، بازخورد 360 درجه و همسانسنجی است. همه این ابزارها به بانکها کمک میکنند تا عملکرد کارکنان را بطور دقیق و عینی اندازهگیری کنند، به ردیابی روند پیشرفت نیروی انسانی بپردازند و زمینههای آموزش مهارتها به کارکنان را فراهم کنند. چنین ابزارهایی خود محرک کارکنان به انجام بهینهتر عملیات و تشویق نیز هستند، زیرا با تشخیص جنبههای مختلف از عملکرد کارکنان، بانک حس مهمبودن و تعلق را در آنها ایجاد میکند. در نهایت، کارکنان تشویق میشوند که اهداف خود با سازمان را سازگار و هارمونی توأمی بین رشد فردی و رشد سازمانی به وجود آورند.
هیچ راه منحصربفردی برای ارزیابی کارکنان وجود ندارد و هیچ رویکرد بهینهسازی نمیتواند یک مدل واحد باشد. با این حال، چارچوبها و فعالیتهای استانداردی وجود دارد که میتوانیم برای ارزیابی و بهبود عملکرد در تمام سازمانها استفاده کنیم. بخصوص، مدیران باید انتظاراتی را تعیین کنند که بسیار روشن و قابل دستیابی باشند و به کارکنان در تشخیص و حضور مستمر در مسیر بهبود فعالیتهای خود یاری دهند. بانکها نباید به یک یا چند ارزیابی اکتفا کنند و این فعالیت باید بصورت مستمر انجام شود تا هم سازمان و هم کارمندان آن از وضعیت عملکردی خود آگاه باشند و برای بهبود آن اقدام کنند. همچنین، ارزیابیها باید بیشتر از هر چیز دیگری بر فرصتهای رشد تمرکز داشته باشند. در نهایت، این که اگر بصورت رسمی از یک عملکرد خوب تقدیر شود، انگیزه لازم در کارکنان برای بهبود فعالیتهای روزمره آنها را تا حدود زیادی تضمین میکند.
شرکتهای کنونی به ابزارهای پیشرفته و راهکارهای نوآورانه مبتنی بر فناوری اطلاعات متکیاند تا با یکپارچهسازی عملیات، مکانیسمها و کارکنان در قالب یک شبکه پویا، سازمان را به سمت بهینگی مطلوب در عملکرد هدایت کنند. چنین فناوریهایی به شرکتها اجازه میدهند تا با یکدیگر در تعامل نزدیکتری باشند، منابع را به اشتراک بگذارند، عملیات را در اکوسیستم بانکی ردیابی کنند و از حفظ اطلاعات حیاتی مطمئن شوند. در کانون این فرایندها، پیشبینی مبتنی بر داده و خودکارسازی فرایندهای تصمیمگیری وجود دارد. این روندهای دیجیتال بسیار دقیقتر و سریعتر از کاربران انسانی عمل میکنند. بویژه، مقیاسگیری با استفاده از هوشمندسازی به موهبتی برای بانکها تبدیل میشود تا با تغییرات لحظهای در بازارهای عملیات خود همراه شوند و امکان هرگونه واکنش سریع و انطباق آنی را بدست آورند.
برآیند فرصتها و چالشها
در کنار تمام فرصتهایی که اینترنت اشیا برای بانکها بوجود میآورد، چالشهای زیادی نیز با رواج این فناوری آشکار میشود که برای برطرف کردنشان به ابزارهای فنی، سیاسی و تحقیقاتی نیاز است. دستگاههای متصل به اینترنت اشیا، حجم زیادی از دادهها را روزانه تولید میکنند که غالبا به انواع پروتکلهای تخصصی در ذخیره و مدیریت داده نیاز دارند. حفظ حریم خصوصی چالشی اساسی دیگری است که بعلت گستردگی شبکه بانکی این حوزه را به چالش میکشد. آنها باید این فرایندهای جدید و مبتنی بر داده را با رویکردهای سنتی خود منطبق کنند. این سازگاری فقط شامل تجهیزات و فرایندها نیست، بلکه نیروی انسانی نیز باید دانشی منعطفتر، بهروزتر و چابکتر داشته باشد.
منبع:
https://www.researchgate.net/publication/372188477_A_Review_of_IoT_in_Banking_Industry