آیا نئوبانکها پایان شعب فیزیکی را رقم میزنند؟

در حالی که این پدیده در سطح جهانی با سرعت در حال رشد است، بررسی پتانسیل و چالشهای آن در بستر اقتصادی و نظارتی ایران، ضرورتی اجتنابناپذیر است. آیا مدل بدون شعبه میتواند پاسخگوی نیازهای بانکی جامعه ایرانی باشد و مسیر آینده این صنعت را دگرگون سازد؟
در حالی که این پدیده در سطح جهانی با سرعت در حال رشد است، بررسی پتانسیل و چالشهای آن در بستر اقتصادی و نظارتی ایران، ضرورتی اجتنابناپذیر است. آیا مدل بدون شعبه میتواند پاسخگوی نیازهای بانکی جامعه ایرانی باشد و مسیر آینده این صنعت را دگرگون سازد؟
تحول جهانی و پتانسیل ایران
در سطح جهانی، نئوبانکهایی مانند Revolut ،N۲۶ ،Chime و Monzo با ارائه خدمات بانکی چابک، کاربرپسند و مقرونبهصرفه، توانستهاند میلیونها مشتری را جذب کنند. نقطه قوت اصلی این بانکها، عدمنیاز به زیرساختهای فیزیکی گرانقیمت شعب است که به آنها امکان میدهد هزینههای عملیاتی را کاهش داده و این مزیت را در قالب کارمزدهای کمتر یا خدمات نوآورانه به مشتریان منتقل کنند. این مدل، بهویژه برای نسل جوان و افرادی که به دنبال سهولت و سرعت در انجام امور بانکی هستند، جذابیت فراوانی دارد.
در ایران، با وجود زیرساختهای نسبتا خوب اینترنت و نفوذ بالای تلفنهای هوشمند، پتانسیل عظیمی برای رشد نئوبانکها وجود دارد. نسل جوان و حتی بخش قابلتوجهی از جامعه، به استفاده از اپلیکیشنها و خدمات دیجیتال خو گرفتهاند و آمادگی پذیرش مدلهای بانکی نوین را دارند. این موضوع، فرصتی بینظیر برای کاهش هزینههای عملیاتی بانکها، دسترسی بیشتر به خدمات بانکی در مناطق دورافتاده و افزایش رقابت در بازار را فراهم میآورد.
چالشهای پیش رو در بستر ایران
با این حال، توسعه نئوبانکها در ایران با چالشهای منحصر به فردی روبهروست. مهمترین این چالشها عبارتند از:
رگولاتوری و قوانین موجود: چارچوب نظارتی فعلی بانک مرکزی عمدتا برای بانکهای سنتی طراحی شده و فاقد مقررات صریح و جامع برای فعالیت نئوبانکهاست. ابهام در خصوص صدور مجوز، نظارت بر فعالیتها، نحوه احراز هویت الکترونیکی (KYC) و تضمین سپردهها، از موانع اصلی است. اخیرا بانک مرکزی با ورود به بحث رگولاتوری فینتک و پرداخت، گامهایی برداشته، اما هنوز مسیر برای نئوبانکهای مستقل و تمامعیار کاملا هموار نیست.
اعتماد عمومی و فرهنگ بانکداری: بخش قابلتوجهی از جامعه ایرانی به دلیل سابقه طولانی استفاده از شعب فیزیکی، هنوز به «محل» برای انجام امور بانکی خود اعتماد دارند. انتقال کامل به مدل بدون شعبه نیازمند فرهنگسازی گسترده و اطمینانبخشی به مشتریان در خصوص امنیت، دسترسی و پاسخگویی است. مسائل امنیتی سایبری و تجربه کاربری نیز در این زمینه نقش حیاتی دارند.
زیرساختهای فناوری و امنیت سایبری: اگرچه زیرساخت اینترنت در ایران رو به بهبود است، اما تضمین پایداری و امنیت کامل سامانههای بانکی برای فعالیت نئوبانکها حیاتی است. حملات سایبری و مسائل مربوط به حفاظت از دادههای مشتریان، ریسکهای جدی هستند که باید با قویترین مکانیزمهای امنیتی مرتفع شوند.
رقابت با بانکهای سنتی و بانکهای دیجیتال وابسته: بسیاری از بانکهای سنتی در ایران نیز در حال توسعه خدمات دیجیتال و اپلیکیشنهای موبایلی قوی هستند و عملا در حال حرکت به سمت «بانکداری هیبریدی» هستند. این بانکها با استفاده از برند و پایگاه مشتریان موجود خود، میتوانند رقابت سختی برای نئوبانکهای خالص ایجاد کنند. همچنین، برخی از نئوبانکهای فعال در ایران در واقع بازوی دیجیتال بانکهای سنتی هستند که این موضوع نیز مدل خالص نئوبانک را تحتالشعاع قرار میدهد.
آینده نئوبانکها در ایران؛ همزیستی یا جایگزینی؟
به نظر میرسد آینده بانکداری در ایران به سمت «همزیستی» هوشمندانه بین مدلهای سنتی و دیجیتال پیش میرود. در کوتاهمدت، نئوبانکهای خالص مستقل ممکن است با چالشهای رگولاتوری و اعتمادسازی بیشتری مواجه باشند، اما مدلهای هیبریدی که از پشتوانه یک بانک سنتی بهره میبرند یا آنهایی که بر روی خدمات خاص و نوآورانه تمرکز میکنند (مانند کیف پولهای دیجیتال، خدمات پرداخت بینالمللی با محدودیتهای داخلی، اعتبارات خرد دیجیتال)، شانس بیشتری برای موفقیت دارند.
مساله احراز هویت الکترونیکی و امکانپذیری آن بدون نیاز به حضور فیزیکی، سنگ بنای توسعه واقعی نئوبانکهاست. اخیرا مباحثی در خصوص توسعه زیرساختهای احراز هویت دیجیتال و اتصال آن به سازمانهای دولتی مطرح شده که میتواند گام مهمی در این راستا باشد. همچنین، گسترش مفهوم Open Banking یا بانکداری باز، که امکان تبادل دادهها و خدمات بین بانکها و فینتکها را فراهم میکند، میتواند به رشد اکوسیستم نئوبانکی در ایران کمک شایانی کند.
نئوبانکها و مدل بدون شعبه، پتانسیل عظیمی برای دگرگونی صنعت بانکداری ایران دارند. کاهش هزینهها، افزایش دسترسی و ارائه خدمات نوآورانه، از مزایای بارز این مدل هستند. با این حال، غلبه بر چالشهای رگولاتوری، اعتمادسازی، مسائل امنیتی و رقابت با بازیگران سنتی، نیازمند رویکردی جامع و همکاری نزدیک بین نهادهای نظارتی، بانکها و شرکتهای فینتک است.
بانک مرکزی با تدوین مقررات شفاف و حمایت از نوآوریهای مسوولانه، میتواند مسیر را برای انقلاب بانکی بدون شعبه در ایران هموار سازد و زمینهساز ارائه خدمات مالی کارآمدتر و در دسترستر برای عموم مردم باشد. این تحول نه تنها به نفع مصرفکننده است، بلکه میتواند به بهبود بهرهوری و کاهش هزینههای عملیاتی نظام بانکی کشور نیز کمک شایانی کند.
/دنیای اقتصاد