کلاهبرداری رمزارزی در لباس آموزش

این شرایط موجب شده تا کلاهبرداران فعالیت خود را گسترش دهند و با ظاهری آموزشی، اعتماد کاربران را جلب کنند. گزارش حاضر از ساجده حسینی، کارشناس حوزه بلاکچین، تلاش میکند ابعاد مختلف این پدیده را بررسی کند و چالشهای نظارتی موجود را نشان دهد.
کلاهبرداری در پوشش آموزش رمزارز
بازار رمزارز در ایران این روزها بیش از هر زمان دیگری به جولانگاه فریب، هیجان و نمایش تبدیل شده است. این بازار چنان رشد کرده که نه قانون مشخصی آن را تنظیم میکند، نه نهاد نظارتی قدرتمندی بر آن نظارت دارد و نه کاربران شناخت کافی از سازوکار پیچیده آن دارند. در چنین شرایطی، سودجویان توانستهاند با ظاهری حرفهای و تبلیغاتی اغواگر، جای کارشناسان واقعی را بگیرند و هزاران نفر را به رویای ثروت یکشبه وسوسه کنند.
کانالهای تلگرامیِ بهظاهر آموزشی، هر روز رشد میکنند و مثل ویروس در فضای مجازی گسترش مییابند. این کانالها با وعدههایی مانند «سود تضمینی»، «سیگنال مطمئن» و «بدون زحمت پولدار شو»، قربانیان تازهای را جذب میکنند. گردانندگان این کانالها از بیاطلاعی کاربران سوءاستفاده میکنند، قیمت رمزارزها را دستکاری میکنند و با پخش سیگنالهای جعلی، سرمایه افراد را نابود میسازند.
چند هفته پیش، رسانهها خبر دادند که پلیس فتا ادمین کانال «Whale Channel» با ۱۱میلیون دنبالکننده را بازداشت کرده است. همان فردی که پیشتر رسانههای داخلی او را به عنوان «نماد موفقیت جوان ایرانی» معرفی میکردند و روزنامه نیویورک تایمز از او به عنوان یکی از بزرگترین فعالان کریپتوی خاورمیانه یاد کرده بود. اما واقعیت نشان داد که او با طراحی یک شبکه کلاهبرداری سازمانیافته، بازار را دستکاری کرده ومیلیونها کاربر ایرانی را فریب داده است.
این پرونده نشان میدهد که فریب و سوءاستفاده، در زیر پوست فضای مجازی ایران جریان دارد. بسیاری از کانالها و صفحات بهظاهر آموزشی، فعالیت خود را بر پایه دروغ، هیجان و سیگنالهای غیرواقعی بنا کردهاند. آنها از خلأ نظارتی موجود استفاده میکنند و بدون پاسخگویی، در فضای مجازی تبلیغ میکنند و سرمایه کاربران را به خطر میاندازند.
کارشناسان تاکید میکنند که نبود قانون جامع در زمینه داراییهای دیجیتال، ضعف سواد مالی عمومی و کمکاری نهادهای نظارتی، سه عامل اصلی گسترش این بحران را تشکیل میدهد. در کشورهای دیگر، دولتها با تدوین مقررات شفاف و الزام به ثبت پلتفرمهای رمزارزی، تلاش کردهاند تا ریسکها را کنترل کنند. اما در ایران، خلأ قانونی همچنان ادامه دارد و هر روز بر تعداد قربانیان افزوده میشود.
بازار رمزارز، اگر با آموزش، قانونگذاری و نظارت همراه شود، میتواند فرصت بزرگی برای سرمایهگذاری و نوآوری ایجاد کند. اما تا زمانی که فریبکاران میداندار باشند و کاربران بدون شناخت وارد این بازار شوند، رؤیای سود آسان همچنان به کابوسی برای هزاران ایرانی تبدیل خواهد شد.
پشت نقاب آموزش
این کانالها خود را بهعنوان پلتفرمهای آموزشی جا میزنند اما از حس فومو (جا ماندن از بازار) کاربران سوءاستفاده میکنند تا گروههای گستردهای را همزمان به خریدِ ارزهایی با ارزش واقعی پایین یا غیرقابل نقد ترغیب کنند. گردانندگانِ این کانالها با طراحی عملیات پامپ و دامپ، قیمت را مصنوعی افزایش میدهند و سپس در اوج با فروش انبوه ارزش بازار را بهسرعت فرو میریزند. برخی کانالها کاربران را به صرافیهای جعلی هدایت میکنند و برخی دیگر با ارسال لینکهای فیشینگ، دارایی مشتریان را از کیفپولشان خارج میسازند.
در واقع، این کانالها ابزار تحلیل ارائه نمیدهند؛ بلکه سرمایهی روانی و اعتماد عمومی را جمعآوری و به منبع درآمدی برای گردانندگان تبدیل میکنند.نوجوانان هجدهساله و حتی بازنشستگانی که بهدنبال درآمد جایگزیناند، بهسادگی به این تلهها گرفتار میشوند و پساندازهای خود را در معرض از بین رفتن قرار میدهند.
پکیجفروشها و مدرسان فاقد صلاحیت
کافی است چند دقیقه در تلگرام یا اینستاگرام گشتوگذار کنید تا موجی از کسانی را ببینید که خود را «استاد ارز دیجیتال» معرفی میکنند اما سابقهی معاملاتی معتبر، مدرک تخصصی یا درک کافی از مفاهیم بازار را ندارند.آنها با بهکارگیری اصطلاحات انگلیسی، ویدئوهای انگیزشی و اسکرینشاتهای ساختگی از حسابهای دمو، مخاطب را فریب میدهند و مشروعیتِ ظاهری میسازند.
این پکیجها ادعا میکنند که «از صفر تامیلیونر شدن در یک ماه» و «سیگنال تضمینی با دقت صددرصد» را ارائه میدهند؛ اما در حقیقت نه آگاهی مالی را افزایش میدهند و نه مهارت معاملهای را شکل میدهند.در نهایت، این بستههای آموزشی تنها جیب پکیجفروشها را پر میکنند و کاربران را بهحال خود رها میسازند.
بازیگران مکمل کلاهبرداری رمزارزی
در کنار کانالهای سیگنالدهی و پکیجفروشان، باید از اینفلوئنسرهای بیمسوولیت نیز یاد کرد؛ افرادی که با استفاده از اعتبار ظاهری و دنبالکنندگان فراوان، مسیر تبلیغ صرافیهای غیرمجاز، پروژههای مشکوک و کانالهای فریبنده را هموار میکنند.
این افراد از «آزادی مالی با ترید» سخن میگویند و زندگی لوکس خود را به نمایش میگذارند تا مخاطبانشان را به ورود در بازار رمزارز ترغیب کنند. اما در واقع، آنان از محل تبلیغاتِ کلاهبرداریها درآمد کسب میکنند و از جهل و هیجان دیگران سود میبرند.
در بسیاری از موارد، اینفلوئنسرها بدون بررسی صحت پروژهها، در ازای مبالغ دلاری یا توکنهای بیارزش، محتوای تبلیغاتی منتشر میکنند و هزاران نفر را به ورطهی زیان میکشانند. آنان هیچ مسوولیتی در برابر اعتماد ازدسترفتهی مردم احساس نمیکنند و با حذف چند استوری یا پست، آثار حضور خود در این چرخه را پاک میسازند.
چرا ایرانیها بیشتر فریب میخورند؟
در کشوری که تورم افسارگسیخته زندگی روزمره را فرسوده کرده و اعتماد عمومی به بازارهای رسمی سرمایهگذاری کاهش یافته است، مردم طبیعی است که به وعدهی سود بالا واکنش نشان دهند.وقتی آموزش مالی در نظام آموزشی جایگاهی ندارد، وقتی نهادهای نظارتی در آگاهیبخشی عمومی نقش فعالی ایفا نمیکنند و وقتی بخشی از رسانهها برای کسب درآمد، هشدارهای امنیتی را نادیده میگیرند، نتیجه چیزی جز گسترش دام فریب نیست.
کاربران تازهکار که دانش فنی و مالی کافی ندارند، معمولا تفاوت بین صرافی رسمی و پلتفرم جعلی را تشخیص نمیدهند و گاه حتی مفهوم کیفپول شخصی را نمیدانند. آنان با اعتماد بیجا، اطلاعات حساس خود را در اختیار کلاهبرداران قرار میدهند و با دستان خود داراییشان را نابود میکنند.
مسوولیت فراموششده رسانهها
یکی از ابعاد تاسفبار این بحران، همراهی برخی رسانههای داخلی با موج تبلیغاتی این فریبهاست.در شرایطی که پلیس فتا هر هفته درباره خطر کانالهای سیگنالدهی هشدار میدهد، تعدادی از صفحات پربازدید در ازای مبالغ ناچیز، تبلیغات همین کانالها را منتشر میکنند و ناخواسته بر دامنهی خسارتها میافزایند.رسانهها باید نقش خود را بهعنوان «مرجع آگاهی و هشدار عمومی» ایفا کنند و به جای تکرار محتوای تجاری بیپشتوانه، به ترویج سواد مالی و معرفی خطرات بازارهای پرریسک بپردازند. نادیده گرفتن این مسوولیت، موجب میشود که جامعه بهجای ارتقای آگاهی، در دایرهی تکرار خطاها گرفتار بماند.
بازاری که میتوانست فرصت باشد
بازار رمزارز در ایران میتوانست به فرصتی برای آموزش، رشد فناوریهای نو و تقویت حضور در اقتصاد دیجیتال تبدیل شود. اما فقدان آموزش، نبود چارچوب نظارتی مشخص و هجوم سوداگران، این ظرفیت را به بازاری برای فروش رویا و دروغ تبدیل کرده است. تا زمانی که معیار اعتبار، تعداد فالوئر باشد و نه میزان دانش و تجربه، و تا هنگامی که کاربران بدون آموزش مالی وارد بازاری شوند که حتی حرفهایترین معاملهگران در آن با احتیاط عمل میکنند، این چرخه ادامه خواهد یافت.در نهایت، اگر سیاستگذاران، رسانهها و جامعهی کاربری نتوانند میان آگاهی و هیجان تمایز قائل شوند، رمزارز بهجای آنکه ابزاری برای پیشرفت باشد، به بستری برای تکرار فریبهای نو بدل خواهد شد.
/دنیای اقتصاد