10 ویژگی مدیران بزرگ آینده
عصر بانک؛در اینجا به 10 مورد از ویژگیهای مدیران بزرگ آینده اشاره خواهد شد.
1) مدیران آینده بیشتر رهبر هستند تا مدیر
سالها است که بر تفاوتهای بین مدیر و رهبر تاکید بسیار میشود و اغلب صاحبنظران بر این اعتقادند که مدیران عمدتا افردی دیکتاتور و صرفا دستوردهنده هستند، درحالیکه رهبران سازمانی اهل تعامل و تصویرسازی مثبت در مورد آینده سازمان هستند. به همین دلیل هم هست که هر مدیری برای پیشرفت و حرکت به جلو باید حتما یک رهبر باشد، چرا که احترام کارکنان به یک رهبر یک احترام واقعی و از صمیم دل است، درحالیکه احترام به مدیران از سلسله مراتب سازمانی سرچشمه میگیرد.
2) مدیران آینده همیشه در خط مقدم هستند
هنر رهبران بزرگ این است که همیشه پیشرو بوده و پیشاپیش افراد خود حرکت میکنند و با رفع موانع موجود، راه را برای آنها باز میکنند، درحالیکه مدیران معمولا به افرادشان دستور میدهند به پیش بروند و راه را برای آنها باز کنند. به همین دلیل هم هست که فرامین صادر شده از سوی مدیرانی که رهبری هم میکنند از سوی کارکنان قابل پذیرشتر بوده و بهتر اجرا میشوند.
3) مدیران آینده تکنولوژیهای جدید را به خوبی میشناسند
اگرچه مدیران نیازی ندارند که در تمام زمینههایی که معمولا با آنها سروکار دارند متخصص و کارشناس باشند، اما در شرایطی که تکنولوژی به بخش حیاتی و کلیدی کار هر مدیری تبدیل شده است، آگاهی و تسلط مدیران بر جدیدترین تکنولوژیها بسیار مهم و تعیینکننده خواهد بود.
4) مدیران آینده در همه چیز الگوی کارکنانشان هستند
یک مدیر مدبر کسی است که به جای دادن دستورات صرف و امر و نهی کردن به کارکنان، نحوه کار کردن مطلوب را به آنها نشان میدهد و مثل یک رهبر واقعی همه را به جهت درست هدایت میکند.
5) مدیران آینده با کارکنانشان احساس راحتی میکنند
یکی از ویژگیهای مدیران بزرگ آینده این است که به نقاط ضعف و محدودیتهای خود اذعان دارند و از سوال پرسیدن و کمک گرفتن از کارکنانشان ابایی ندارند. آنها حتی اگر به این نتیجه برسند که نظرات و عقاید کارکنانشان بهتر و عملیتر از نظرات خودشان است، آنها را با آغوش باز میپذیرند و این مساله را بهطور علنی بیان میکنند. تجربه نشان داده که اعتراف و آگاهی مدیران نسبت به ناتوانی و محدودیتهای خود به نوآوری و خلاقیت آنها منتهی میشود.
6) مدیران آینده به خرد جمعی اعتقاد واقعی خواهند داشت
متاسفانه بسیاری از مدیران امروز فقط شعار توجه به خرد جمعی و تصمیمگیری تعاملی را سر میدهند و در عمل ترجیح میدهند به تنهایی فکر کنند و تصمیم بگیرند. با این حال، پیچیدگیهای گسترده دنیای آینده مدیران را وادار خواهد کرد بهطور عملی خردجمعی را مورد توجه قرار دهند و تصمیماتی را اتخاذ کنند که حاصل نظرخواهی و مشارکت دادن عملی کارکنان خواهد بود.
7) مدیران آینده استاد دل به دریا زدن هستند
همه میدانند که مسیر پیشرفت و نوآوری از خطرات و چالشهای متعددی میگذرد و اغلب پیروزیهای بزرگ مدیران و رهبران بزرگ دنیا در سایه خطر کردن و دل به دریا زدن میسر شده است. با توجه به پیچیدگی و رقابتیتر بودن دنیای آینده، شاهکلید موفقیت و پیشرفت در خطر کردن و اجتناب از محافظهکاری و عافیتطلبی نهفته است. در این مسیر زیر سوال بردن روشهای مرسوم کنونی و امتحان کردن راههای ناشناخته میتواند از مدیران سازمانها، رهبران بزرگ و کارکشته بسازد.
8) مدیران آینده نسبت به وقایع واکنشها و بازخوردهای واقعی نشان میدهند
هر مدیر باتجربهای به وضوح میداند که برگزاری جلسات سالانه یا حتی فصلی ارزیابی عملکرد و هماندیشی با کارکنان فایده چندانی ندارد و به جای آن باید به نشان دادن واکنشها و بازخوردهای متناوب و موردی در قبال موقعیتهای مختلف پرداخت. در آینده نیز با توجه به ماهیت متغیر و پویای کار، نیاز به بازخوردهای سریعتر و واقعیتر بیش از پیش احساس میشود و جلسات طولانی و چندساعته بررسی عملکرد و بحث و نظر با شرکت تمام کارکنان دیگر محلی از اعراب نخواهد داشت.
9) مدیران آینده به زندگی شخصی افرادشان احترام میگذارند
یکی از سوءتفاهمهایی که در سالهای اخیر و پس از ظهور تکنولوژیهای ارتباطی و رسانههای اجتماعی در مورد رابطه بین مدیران و کارکنان رخ داده این است که برخی از مدیران به اشتباه فکر میکنند حق دارند از طریق شبکههای اجتماعی، از کارکنان خود انجام یکسری کارها و پروژهها را در ساعات غیرکاری طلب کنند. به عبارت دیگر آنها به شکل غیرمنصفانهای توقع دارند افرادشان از وقتی که باید برای خانوادهشان بگذارند، صرفنظر کرده و دستورات آنها را اجرا کنند و این کار را نشانه بهرهوری بیشتر کارکنانشان میپندارند، درحالیکه به هیچ عنوان چنین نیست و دخالت در زندگی شخصی افراد محسوب میشود و مدیران آینده خواهند کوشید بهطور جدی از این کار خودداری کنند.
10) مدیران آینده خود را با کارکنانشان مطابقت میدهند نه آنها را با خود
اغلب صاحبنظران و استادان دنیای مدیریت بر این اعتقادند که کارکنان، محیط کار و نحوه کار کردن به سرعت در حال تغییر و تحول است و نمیتوان با روشها و رویکردهای سنتی و پیشین کارها را انجام داد. از سوی دیگر همه میدانیم که عامل اصلی پیشبرد اهداف و آرمانهای یک سازمان کارکنان آن هستند و بهتر آن است که به جای تلاش بیهوده برای تغییر دادن اجباری کارکنان در جهت تغییر نگرشها و فرهنگ سازمانی گام برداشت؛ به نحوی که این خود مدیران سازمان باشند که خود را با توجه به ویژگیها و تمایلات کارکنان تطبیق دهند، نه اینکه آنها را وادار سازند مطابق میل مدیران رفتار و کار کنند.
/دنیای اقتصاد