استقبال شرکت های داخلی و خارجی از”ITE 2016″

عصر بانک؛رویداد تراکنش ایران، در حالی به برگزاری دومین رویداد سالانه خود نزدیک میشود که شرایط، اوضاع و احوال به نسبت دوره گذشته در نظام اقتصادی، سیاسی و افکار عمومی ایران، وضعیت متفاوتی را تجربه میکند. در حالی که سال گذشته این رویداد با فاصلهای چندماهه از نهایی شدن برجام هستهای برگزار میشد و هنوز درباره کیفیت، میزان تأثیرگذاری و نقاط حساس یا آسیبپذیری آن تجربه و یافتههای چندانی وجود نداشت. رویداد امسال در حالی برگزار میشود که بیش از یک سال از عملی شدن این توافق گذشته است و حالا جامعه در عین برخورداری از مزایای آن و تجربه آرامشی نسبی در فضای اقتصادی کشور، بهدنبال تجربههای جدید استفاده هرچه بیشتر و وسیعتر است و از همه مهمتر برخی نگرانیها و دغدغهها هم در فرآیند ارتباط مجدد حوزههای مختلف تجاری و کسبوکار داخلی و نهادهای مرتبط بینالمللی ایجاد شده است که فضا را بهصورت کامل با آنچه در نخستین دوره از رویداد تراکنش صنایع بانکی و پرداخت کشور ایران تجربه کرد، متفاوت میکند.
حال این پرسش مطرح میشود که آیا رویداد تراکنش که توانست در دوره نخستین خود با تعمیم فضای پسابرجام به صنایع بانکی و پرداخت در رونق و گسترش فضای امید در کشور نقش داشته باشد، میتواند در دومین دوره برگزاری هم به نیازهای روز صنایع بانکی و پرداخت کمک کند و در برداشتن گامی دیگر بهسوی پیشرفت و بهینهسازی تجاری، این حوزه مهم و راهبردی در نقشه کلی توسعه در ایران را یاری دهد؟ در حقیقت پاسخ به این پرسش میتواند به ما نشان دهد که این رویداد ملی و منطقهای تا چه حد در نظام بانکی و پرداخت کشور ریشه دوانده و تا کجا توانایی انطباق با شرایط روز کشور را دارد. رویدادهایی همچون رویدادهای تراکنش ایران اگر نتوانند رابطهای ارگانیک و نهادی با بازیگران اصلی حوزه فعالیت خود برقرار کنند، طبیعتا ثبات و پایداری لازم را نخواهند داشت و از آن مهمتر، اگر نتوانند نقش میانجی و بیطرف خود را در حوزهای با ذینفعانی قدرتمند حفظ کنند، پس از چند دوره ابتدایی بهسمت منافع خاص کنشگر یا مجموعهای از کنشگران ذینفع گرایش پیدا کرده و از رخدادی ملی، به رویدادی جناحی تبدیلشده و معنای خود را از دست میدهند. برای پاسخ صحیح به این پرسش میتوان از چند منظر به آن نگریست که در ادامه برخی از آنها را ذکر میکنیم.
رویداد تراکنش ایران، جایگزین مستشاریگری
نخستین نگرانی و مهمترین آن که بهکرات از سوی سیاستگذاران و مهندسان تصمیمسازی کشور بارها در فضای پسابرجام مطرح شده است، نگرانی از در دسترس قراردادن اطلاعات به بیگانگان و نیز وابستگی به آنان در فضای برقراری مجدد ارتباط با آنان است. نگرانیای که دولت تدبیر و امید و بیش از همه شخص ریاستجمهوری، بارها آگاهی از آن و پرهیز از وقوعش را بهعنوان یک دکترین اعلام کرده و با دقت مراقب محافظت از منافع و امنیت ملی، در طراحی مجدد روابط با بازیگران بینالمللی هستند.
اما در حوزه روابط بینالمللی بانکی چه راهی میتواند پیشروی کنشگران صنایع بانکی و پرداخت باشد؟ روابط بینبانکی و اطلاعات حوزه پرداخت و تراکنش، از راهبردیترین و حساسترین حوزههای اطلاعاتی محسوب میشود و هر شکلی از وابستگی یا بیاحتیاطی در تنظیم روابط ممکن است عواقب محاسبهنشده و جبرانناپذیری را موجب شود.
در چنین شرایطی آیا میتوان تنظیم روابط کنشگران داخلی و خارجی را به بازیگری غیرایرانی سپرد؟ آیا میتوان با برگزاری رویدادهایی که متولی برگزاری آنها نه نهاد و بازیگری داخلی که از قوانین و منافع ملی خودمان تبعیت میکند، بلکه کنشگری خارجی است که قطعاً اولویتش سود اقتصادی است، بهسمت ایجاد ارتباط و بازکردن کانالهای دوطرفه بین صنایع بانکی و پرداخت داخلی و خارجی پرداخت؟
تجربه دردناک تحریم و انزوای بانکی و صنعتی ایران در دوره گذشته بهخوبی نشان میدهد که واگذاری مدیریت رویدادها و پروژهها به کنشگران خارجی میتواند چه پیامدهای خطرناکی داشته باشد. با توجه به خطرپذیری و ریسک احتمالی در کشور، رفتار کنشگران خارجی در چنین موقعیتی کمترین تناسبی با منافع ملی ما نداشته و بهسرعت و با وقوع کمترین خطر آنان کشور را ترک کرده و بازیگران داخلی را رها خواهند کرد. ضمن این که اصول رفتار و تنظیم روابط نیز در چنین وضعیتی بیشتر تابعی از منافعی غیر از منافع ملی و طبیعتا نتیجه به دست آمده، تناسبی با انتظارات صنایع بانکی و پرداخت داخلی نخواهد داشت.
بنابراین میتوان با قطعیت نسبی اظهار داشت پیادهسازی الگوی مستشاری و واگذاری رویدادهای اصلی در حوزه مدیریت روابط، بین کنشگران داخلی و خارجی دستکم در حوزه صنایع بانکی و پرداخت میتواند اقدامی خطرناک و به لحاظ منافع ملی با رده خطرپذیری بالا باشد.
پیشنهادی را که رویداد تراکنش ایران پیشروی نظام بانکی و پرداخت ایران قرار داده است، میتوان کاربردیترین پیشنهاد دانست. چنانچه مدیریت و ایجاد بستر روابط با کنشگران بینالمللی را نه به نهادی خارجی بلکه به مرکز و نهادی داخلی، خصوصی و فاقد سوگیری جناحی و قشری واگذار کنیم، در عین کنارگذاشتن مجموعهای از مخاطرات امنیتی، بیشترین امکان بهرهوری از ارتباط عزتمندانه با کنشگران بینالمللی فراهم خواهد شد. در چنین حالتی حتی در صورت وقوع بدترین شرایط سیاسی یا سیاسی-اقتصادی نیز دستکم میدانیم یک نهاد مستقل، پایدار و بادوام مجموعه مدونی از سیاستها، اولویتها و رفتارشناسی بازیگران بینالمللی را فراهم کرده است که میتواند ما را در تصمیمهای دشوار و تنگناهای پیشآمده یاری کند. باتوجه به تبعیت کامل چنین نهادی از قوانین و اصول سیاستگذاریهای داخلی، خطر تضاد با منافع ملی و سیاستگذاریهای عمومی نیز در چنین موقعیتی به حداقل میرسد.
رویداد تراکنش ایران در وضعیتی که مهمترین اولویت کشور، برقراری روابطی منصفانه، سودآور و امن با جامعه جهانی است، تنها راهحلی است که میتواند بهصورت همزمان ضامن برقراری روابطی برمبنای امنیت، سیاستهای کلی کشور و نیز حضور جدی و گسترده بازیگران عمده بینالمللی در صنایع بانکی و پرداخت ایران باشد.
رویداد تراکنش ایران و خرد جمعی نظام بانکی
میدانیم که هر حوزه کسبوکاری مجموعهای از بازیگران خرد و کلانی دارد که هریک منافع و مخاطراتی پیشروی خود میبینند و همین منافع و مخاطرات است که به تصمیمات و کنشهای آنان در فضای حرفهای کسبوکار شکل میدهد. این نیز واقعیتی پیشاپیش دانسته شده است که این منافع و مخاطرات در بسیاری از موارد با یکدیگر تنافر داشته و لزوما با منافع کلی این حوزه همخوان و همراستا نیست.
بسیاری از رویدادها و گردهماییهای که سالانه در حوزههای مختلف کسبوکاری برگزار میشود، درحقیقت در راستا و پیگیر منافع و گرایشهای برخی از بازیگران حوزه مربوطه است. این واقعیت را میتوان در انبوهی از نامهای تجاری ثانویه و سرمایهگذاران پشتپردهای دید که برخی از رویدادها را یا صراحتا با نام و حمایت رسمی خود یا در پرده و با استفاده از برندهای داخلی یا خارجی برگزار میکنند.
در حوزه صنایع بانکی و پرداخت نیز گاهی با چنین پدیدههایی روبهرو بودهایم، همانطور که عموم فعالان و متخصصان این حوزه میدانند، چنین رویدادهای بهظاهر مستقل یا حتی با برگزارکنندههایی خارجی نیز برای آینده نظام بانکی و صنایع پرداخت طراحی شدهاند. اتفاقی که بهدلیل تضاد منافع بخشی و جناحی با منافع کلی صنایع بانکی و پرداخت، نهتنها برای این حوزه مفید به نظر نمیرسد، بلکه میتواند پیامدهایی زیانبار و کنترلناپذیر نیز با خود به این حوزه بیاورد.
اما مرکز فابا بهدلایل مختلف که مهمترین آن شناسنامه روشن آن و نحوه شکلگیریاش محسوب میشود، از چنین خطری برکنار است. بهویژه این که اگر به یاد داشته باشیم، این مرکز برآمده از تصمیم جمعی بانکهای کشور و با نظارت مستقیم مدیریت نظام بانکی کشور شکل گرفته است و بنابر ماهیت و اساسنامه خود در بازار صنایع بانکی و پرداخت ذینفع نبوده و قصد ورود به این بازار بهعنوان رقیبی برای برندهای موجود و بازیگران فعال در این حوزه را ندارد.
اگر نگوییم مرکز فابا تنها بازیگر، باید اذعان کنیم تنها بازیگری است که بهدلیل وابستگی کامل به خرد جمعی نظام بانکی، بهصورت کامل منافع و مخاطراتی همسو و همگام با نظام بانکی و پرداخت کشور داشته و هیچ منفعت شخصی یا جناحیای برای خود متصور نمیبیند. در چنین شرایطی برگزاری رویداد تراکنش ایران از سوی این مرکز، تنها گزینهای است که میتواند نظام بانکی کشور را از سلامت، بیطرفی و فراجناحیبودن چنین رویدادی مطمئن سازد.
کارنامه فعالیتهای فابا و نیز سابقه شخصی فعالان و بنیانگذاران این مرکز نیز میتواند بهخوبی نشان دهد که هیچ شکلی از مناسبات پشتپرده یا نهان میان این مرکز و بازیگران اصلی صنایع بانکی و پرداخت داخلی یا خارجی وجود ندارد. بنابر تعریف و اساسنامه، مرکز فابا مرکزی خصوصی است که صرفا به آموزش و ارتقای آگاهی در حوزه بانکداری الکترونیک میپردازد و طبیعتا برگزاری چنین رویدادی میتواند از مهمترین اولویتهای فعالیت و کنش این مرکز محسوب شود.
رویداد تراکنش ایران، نماد توسعهیافتگی ساختاری نظام بانکی
ورود به دنیای نو و فضای توسعهیافتگی به اعتقاد بسیاری از نظریهپردازان توسعه، نیازمند عنصری با عنوان تفکیک ساختاری نهادها و تقسیم کار در حوزههای مختلف صنعتی و کسبوکاری است. در فضای پیش از توسعه، تولید در جوامع بهصورت متمرکز و با نفوذ نهادهای قدرتمند، در تمام شئون و نهادهای مختلف یک حوزه انجام میپذیرفت. واقعیتی با عنوان تفکیک و تمایز نهادهای مختلف یک حوزه کسبوکاری، دستاوردی مهمی بود که جوامع مختلف توانستند با فهم ضرورت و اهمیت آن، از برخی فسادها، ناکارآمدیها و بهرهوری پایین نجات پیدا کنند و با رسیدن به ساختارهای بهینه و چابک، فرآیند رشد و توسعه را در جوامع خود تسریع بخشند.
رویداد تراکنش ایران را میتوان مهمترین و موفقترین نمونه این تفکیک و توسعهیافتگی ساختاری در کشور ایران دانست. اگرچه این رویداد در کشور ما مشابهی ندارد و آن را میتوان تنها رویداد فراگیر در تنظیم روابط و ارائه آخرین فناوریهای صنایع بانکی و پرداخت در ایران دانست، اما نزدیکترین رویدادها به این رویداد هم تا پیش از این با سرمایهگذاری و مدیریت نهادهایی انجام میشد که اساسا وظیفه ساختاریِ آنها برگزاری رویدادهایی از این دست نبود.
برای مثال در ساختاری توسعهیافته و بهینهشده، بانک مرکزی وظیفهای برای برگزاری نمایشگاه و اجاره غرفه به نهادهای صنایع بانکی و پرداخت ندارد. برگزاری نمایشگاه از سوی بانک مرکزی یک کشور اگر در حوزه سیاستگذاری و مباحث آکادمیک مدیریتی باشد، نهتنها امری پسندیده و به لحاظ ساختاری صحیح است، بلکه حتی برای جامعه امروز ما ضرورتی حرفهای محسوب میشود، اما برگزاری رویدادی کسبوکاری نهتنها نسبتی با وظایف بانک مرکزی ندارد، بلکه حتی میتواند باعث پایینآمدن شأن این نهاد تأثیرگذار محسوب شود و بهنوعی اعتبار آن را در خطر قرار دهد.
از این خطرناکتر، تمایل رقبای مختلف در حوزه ارائه خدمات بانکی و پرداخت به پنهانشدن پشت برندها و برگزاری باواسطه و غیرمستقیم رویدادهایی نظیر رویداد تراکنش ایران در قالب نهادهای خارجی یا برندهای خلقالساعه است. واقعیت این است که دستاندازی بازیگران ارائهدهنده خدمات به حوزه مدیریت و تنظیم روابط، میتواند حوزه صنایع بانکی و پرداخت را به ورطه جناحبازیهای اقتصادی کشانده و منافع و اولویتهای ملی را فدای منفعتهای اقتصادیوشخصی و اولویتهای بخشیوقشری کند.
رویداد تراکنش ایران بهویژه در این دوره که دوره دوم و چهبسا مهمترین دوره برگزاری این رویداد است، بهتنهایی میتواند نماد و جلوه توسعهیافتگی ساختاری در صنایع بانکی و پرداخت ایران و نشاندهنده بلوغ حرفهای و رشد خرد کسبوکاری در مجموعِ بازیگران اصلی این حوزه باشد. توفیق این رویداد، نه پیروزی یک جناح و جریان در صنایع بانکی و پرداخت ایران، بلکه پیروزی همه بازیگران و حتی نظام بانکی و پرداخت در کشور است؛ چراکه نشان میدهد ساختارها در کشورمان، ظرفیت پذیرش و استقبال از رویدادهای مستقل و معتبری را دارد که نه یکی از رقبا، بلکه میانجی و واسطه همه بازیگرانی است که در این حوزه به ارائه خدمات مشغولند.
سخن آخر
حدود یکماه تا برگزاری دومین رویداد تراکنش ایران فاصله داریم، شواهد و قرائن حکایت از آن دارد که فعالان و دستاندرکاران صنایع بانکی کشور و بازیگران بینالمللی و برندهای معتبر جهان به این رویداد نیز همچون دوره پیش اقبال نشانداده و در انتظار برگزاری هرچه شکوهمندتر آن هستند.
شاید آنچه باقیمانده است، تلاش برای استفاده حداکثری این رویداد در افزایش اعتبار نظام بانکی ایران در نظام اقتصاد بینالملل و هموارکردن راه برای برداشتن قدمهای بعدی برای نیل به توسعهیافتگی و پیشرفت است.