برای رهبری سازمان افرادتان را بشناسید

مدیران جدید برای رهبری در تمام سطوح، باید افراد خود را بشناسند، قابلیت‌ها و محدودیت‌های آنها را بدانند و به روشنی آگاه باشند که در هر موقعیتی چه واکنشی را باید نشان دهند.

عصر بانک؛رهبر هر سازمانی با هر اندازه‌ای، تاثیر فوق‌العاده‌ای بر عملکرد و بهره‌وری آن دارد. همه ما سازمان‌هایی را دیده‌ایم که قبلا دچار شکست شده و با ورود رهبر جدید به نحو چشمگیری پیشرفت کرده‌اند. رهبر جدید معمولا دارای همان منابع و امکانات رهبر قبلی است یا حتی کمتر از او اما آنچه مهم است خود رهبر سازمان است.

 

مدیران جدید برای رهبری در تمام سطوح، باید افراد خود را بشناسند، قابلیت‌ها و محدودیت‌های آنها را بدانند و به روشنی آگاه باشند که در هر موقعیتی چه واکنشی را باید نشان دهند. به‌طور کلی هرچه بیشتر بتوان این کار را انجام داد، بهتر می‌توان رهبری کرد. شناخت دانشجویان، اولویت و مسوولیت اصلی معلم یا استاد آن کلاس به‌حساب می‌آید. مسوولیت اصلی هر رهبر و مدیری در هر محیط کاری نیز همین است. رهبری بر افراد پیچیده است و برای موفقیت در آن، باید هرکدام از افراد را به‌صورت جداگانه درنظرگرفت. برای شروع، می‌توانید اسامی پرسنلتان را یاد بگیرید و اصلا مهم نیست سازمانی که اداره می‌کنید چقدر بزرگ باشد.

 

کتاب آیین دوست‌یابی و تاثیر آن بر افراد نوشته «دیل کارنگی» یکی از معروف‌ترین کتاب‌هایی است که تاکنون نگاشته شده است. بیش از 100 میلیون نسخه از چاپ‌های مختلف آن از زمان نگارش در هفتاد سال پیش تاکنون فروخته شده و هنوز هم این کتاب جزو کتاب‌های پرفروش جهان است. کارنگی در کتاب خود می‌نویسد: «به‌خاطر بسپارید که نام فرد برای او شیرین‌ترین و مهم‌ترین صوت در زبان مادری‌اش است». کارنگی سراسر یک فصل را به این اختصاص می‌دهد که چگونه نام و کارهای بااهمیت اشخاص را به خاطر بسپاریم.

 

او به «آندرو کارنگی»، مهاجر فقیر اسکاتلندی اشاره می‌کند که چگونه یکی از ثروتمندترین تولیدکنندگان فولاد در آمریکا شد درحالی‌که هیچ‌چیز درباره فولاد نمی‌دانست. توانایی آندرو کارنگی در رهبری او براساس شناخت دقیقش از کارکنانش بود. اندرو کارنگی به این واقعیت افتخار می‌کرد که بیشتر کارگرانش را به اسم می‌شناخت و به این می‌بالید که از زمان ریاست او هیچ وقت اعتصابی رخ نداده بود. البته، تنها دانستن اسم فرد به معنای آن نیست که واقعا او را می‌شناسید، بلکه چیزهای بیشتری وجود دارد که باید انجام دهید. با این حال یادگیری اسم افراد حتی اگر تعداد زیادی باشند، شروع خوبی است.

 

از دفترتان بیرون بیایید و با افرادی که رهبری‌شان می‌کنید حرف بزنید: آنچه شما می‌توانید درباره افرادتان بدانید و یاد بگیرید تا حد زیادی بستگی به مدت زمانی دارد که آنها را رودررو می‌بینید. «مک کینزی»، «تام پیترز»و «رابرت واترمن» تکنیکی را ابداع کردند که به‌وسیله مدیران در تعدادی شرکت‌های موفق دنیا از جمله پپسی و اچ‌پی به مرحله اجرا درآمده است. آنها این تکنیک را در کتاب پرفروششان با عنوان در جست‌وجوی کمال شرح داده‌اند و آن را «اِم‌بی‌دبلیو اِی» نامیدند که مخفف «مدیریت از طریق گشتن در محیط کار» است.

 

وقتی که شما از اتاق کارتان بیرون می‌روید و افرادتان را می‌بینید یا آنها شما را می‌بینند، نه‌تنها از آنچه در جریان است مطلع می‌شوید بلکه می‌فهمید افرادتان واقعا چه کسانی هستند و درمی‌یابید که یک کارمند فقط دندانه‌ای در یک چرخ‌دنده با مهارت‌های خاص و کسی که از شماحقوق می‌گیرد و مقامی را در سازمان تان دارد نیست بلکه این فرد، یک شوهر، همسر، دوست یا فرزند با امیدها و آرزوها، رویاها، مشکلات، پیروزی‌ها، شکست‌های منحصربه‌فرد خود است که باید دیده شود. هر فرد دارای کیفیت‌ها، توانایی‌ها، قابلیت‌ها و محدودیت‌هایی منحصربه‌فردی است و در مواجهه با موقعیت‌های خاص، معمولا واکنش متفاوتی دارد.

 

توصیه‌هایی برای اجرای هر چه بهتر تکنیک «ام‌بی‌دبلیوای»

 

1. وقتی به سرکشی امور در شرکت زیرنظرتان می‌پردازید با آرامش عمل کنید چرا که افرادتان احساسات و عملکرد شما را به خودتان بازمی‌گردانند. 2. در برابر پرسش‌ها و نگرانی‌ها گشاده‌رو و پاسخگو باشید. 3. تماشا کنید، گوش بدهید و بگذارید همه این را ببینند. 4. مطمئن شوید ملاقات‌های شما بدون برنامه و خودجوش باشند. 5. با کارکنان در مورد دلبستگی‌های خانوادگی، سرگرمی‌ها، تعطیلات یا ورزش مورد علاقه آنها صحبت کنید. 6. به دنبال پیشنهادها باشید تا عملکرد، محصولات، خدمات‌فروش و… را ارتقا دهید. 7. تلاش کنید مدت زمان یکسانی را در تمام بخش‌های سازمانتان صرف کنید. 8. به آنچه کارکنان به درستی انجامش می‌دهند، توجه کنید و در مقابل عموم آن را مطرح کنید. 9. از خود تصویری از یک مربی و نه یک بازرس را در ذهن افرادتان ایجاد کنید. 10. کارکنان خود را تشویق کنید به شما نشان دهند چطور کار واقعی شرکت انجام می‌شود.

 

سایر ابزار شناخت کارکنان

 

شیوه‌های دیگری برای شناخت افراد وجود دارد. در بسیاری از این فعالیت‌ها خود شما می‌توانید آغازکننده باشید و به افراد نقش‌های مختلفی واگذار کنید از جمله:

 

• فعالیت‌های اجتماعی درون سازمانی

 

• فعالیت‌های داخلی مرتبط با شغل

 

• فعالیت‌های عام‌المنفعه درون‌سازمانی

 

• فعالیت‌های حرفه‌ای برون‌سازمانی

 

• فعالیت‌های عام المنفعه برون سازمانی.

 

همه اینها در مشاهده و شناخت شما روی افرادتان در موقعیت‌های گوناگون اهمیت دارد، چراکه بسیاری از این فعالیت‌ها نیاز به نقش‌های رهبری و مدیریت دارند. این خوب است چون به شما فرصت می‌دهد افرادتان را در عمل مشاهده کنید و ببینید آنها خودشان چگونه در نقش‌های مختلف به عنوان رهبر عمل می‌کنند که من اینها را نقش‌های «غیررسمی» رهبری می‌نامم.

 

شما با شناخت افرادتان بدون اینکه کاری انجام دهید، می‌توانید:

 

• بدانید هر روز در سازمان چه می‌گذرد

 

• به افرادی که نیازمند کمک هستند، کمک کنید

 

• از افرادی که قابلیت دارند کمک بگیرید

 

• مشکلات واقعی را کشف کنید

 

• فرصت‌هایی که نمی‌دانستید وجود دارند را شناسایی کنید

 

• افراد شایسته را بشناسید و به آنها پاداش دهید

 

• اصلاحات لازم را انجام دهید

 

• ایده‌های خود را سریع به مرحله اجرا برسانید

 

• دیدگاه خود را به سازمان تسری دهید

 

• مطمئن شوید همه افرادتان اهداف شما را درک می‌کنند.

 

نویسنده: جیمز کولینز

مترجم: سیدحسین علوی لنگرودی

منبع: کتاب From Good to Great

/دنیای اقتصاد

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.