تحول اقتصادی با استارتآپها
عصر بانک؛ بیسبب نیست که برخی رسانهها یا صاحبان کسب و کارهای سنتی، شرکتهای نوپای امروزی را صرفا تلاشی از سوی نسل جدید بهمنظور خارج شدن از موقعیتهای شغلی اداری و پشتمیز نشینی میدانند. از سوی دیگر، اما هیچ گاه به اندازه امروز این همه منابع و وبسایتهای مختلف باری کمک به کارآفرینان در ایجاد کسب و کارهای مختلف وجود نداشته است و اخیرا هم فوربس در مطلبی با عنوان «Millennial Startup Revolution» چنین نتیجهگیری کرده که راهاندازی کسبوکارهای نوپا هیچگاه تا این اندازه در مرکز توجه قرار نداشته و به اصطلاح، مُد نبوده است.
تاثیر استارتآپها روی اقتصاد
بااین حال اگر بخواهیم دستاوردهای استارتآپها را ورای مد و جریان روز محاسبه کنیم باید نیمه پر لیوان را هم ببینیم. استارتآپها بهمنظور برطرف کردن خلأهای موجود در اقتصاد، با ارائه راهکارهای خلاقانه یا از طریق ارائه راهحلهایی بهمنظور سادهسازی فعالیتهای زمانبر و پیچیده به رشد اقتصاد کمک شایانی میکنند. این راهکارها در کشورهای در حال توسعهای که رهبران آنها در تلاشند تا فقر را از میان برداشته و سرمایهای پایدار ایجاد کنند تاثیر به مراتب بیشتری خواهند داشت. اگرچه در نگاه اول، این برداشت وجود دارد که استارتآپها در کشورهای پیشرفته و با اقتصادهای باثبات بیشتر، عملکرد بهتری را خواهند داشت اما دسترسی به اینترنت و شانسهای برابری که در پرتو استفاده از تجارت الکترونیک (به منظور خرید و فروش اجناس و کالاهای مختلف ایجاد شده) یا حتی سرویسهایی که برای کاربران سراسر دنیا بهطور یکسان ارائه شده، این اختلاف را تا حد زیادی برطرف کرده است. هیچ شکی نیست که ساختارهای تجاری، اجتماعی، سیاسی و قانونی جوامع، نقشی اساسی در پیشرفت اقتصاد یک جامعه خواهد داشت. در این راستا، استارتآپها نیز بهعنوان ابزارهای جدید، با تاثیرگذاری روی ساختارهای یادشده میتوانند تاثیرات مثبت (و البته منفی) روی اقتصاد جوامع داشته باشند.
تاثیر استارتآپها بر اشتغال
استارتآپها با ایجاد فرصتهای شغلی جدید در جوامع میتوانند با فقر اقتصادی مبارزه کنند. این در حالی است که توزیع بهتر ثروت در پرتو افزایش تعداد افراد شاغل، چشماندازهای اقتصادی جدیدی را ایجاد خواهد کرد. استارتآپها میتوانند نقشی به مراتب فراتر از این در فرآیند استخدامی ایفا کنند و به استخدام زنان، اقلیتها و حتی افراد معلول که از برابری شرایط استخدامی کنار ماندهاند کمک کنند. یک نکته مهم در این زمینه جوهره مدل توسعه استارت آپی است. در مدل استارت آپی رشد سریع و جهش یافته یک هدف اصلی است. استارتآپها به سرعت رشد میکنند و بزرگ میشوند و به همین دلیل در کوتاه و میانمدت تاثیر قابل توجهی بر فضای شغلی جامعه دارند. این در حالی است که مثلا شرکتهای نوپا یا شرکتهای SME که آنها هم بر اساس سیاستهای دولتها برای افزایش میزان اشتغال ایجاد میشوند مدل توسعه و رشد سریع ندارند یا اساسا قرار نیست، رشد کنند و صرفا در ابعادی کوچک باقی میمانند. نکته مهم در ایجاد اشتغال فراهم کردن فرصت شغلی متبحرانه و فضایی است که نیروی کار در آن رشد کند در غیر این صورت ایجاد اشتغال به تنهایی نمیتواند هدفهای شغلی کشورها را تامین کند. استارتآپها در این زمینه هم موثرند چون میتوانند با استخدام متخصصان سرشناس، کیفیت آموزش ارائه شده به نیروی کار بومی را افزایش داده و در نهایت تواناییهای موجود در کشور را از حیث نیروی کار متبحر بهبود بخشند.
همچنین انتقال درآمد به شرکای بومی یا حتی ایجاد راههای ارتباطی که بهطور مستقیم یا غیرمستقیم، مشتریان را با کالاها و سرویسهای دیگر در تعامل قرار میدهد نیز از جمله آثار مثبت استارتآپها به حساب میآید. با این وجود، Alexander S. Kritikos از دانشگاه Postdam آلمان در بررسی خود از تاثیر استارتآپها روی اشتغال به نتیجه دقیقتری رسیده است. بر اساس مطالعات او، تاثیرات استارتآپها در حوزه استخدام، به مرور زمان پیچیدهتر خواهد شد و با عبور از فاز اولیه، شاهد ورود استارتآپها به دوران رکود خواهیم بود. در این دوران، احتمال شکست یا حداقل ناتوانی استارتآپ در رقابت وجود خواهد داشت و همین امر تاثیر منفی روی فرآیند استخدامهای صورتگرفته ایفا خواهد کرد اما در صورت عبور استارتآپ از این شرایط، مجددا شاهد تاثیرات مثبت بر روند استخدام خواهیم بود. در نهایت نیز با گذشت چیزی حدود 10 سال از راهاندازی استارتآپ، تاثیر کسب و کار جدید روی استخدام محو خواهد شد. این تاثیر بهطور ویژه در آمریکا، کشورهای اورپایی و حتی کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصاد و توسعه (OCED) نیز مورد بررسی قرار گرفته است.
نوآوری، هدف روزمره
کارآفرینان معمولا تکنولوژیهای جدیدی را ایجاد میکنند، محصولات جدیدی را توسعه میدهند یا ابداعات تازهای را بهمنظور ایجاد بازارهای جدید پیش روی مخاطبان و اقشار مختلف جامعه قرار میدهند. به همین دلیل کارآفرینان در حوزه استارتآپها رابطه نزدیکی با علوم و پیشرفتها و تحقیقات علمی دارند. نمونههای زیادی از ابداعات ریشهای و اساسی وجود دارند که توسط کارآفرینانی چون پیر امیدیار (eBay)، لری پیج و سرگئی برین (گوگل)، لری الیسون (اوراکل)، بیلگیتس (مایکروسافت) یا استیوجابز (اپل) به مرحله اجرا رسیدهاند و تاثیرات ویژهای هم بر رشد اقتصادی برجای گذاشتهاند. شرکتهای استارتآپی هیجان زیادی برای رشد و موفقیت دارند و به همین دلیل خود را در معرض ریسکهای بزرگ قرار میدهند که همین پیشزمینه بروز نوآوری است. شرکتهای نوظهور معمولا در مقایسه با شرکتهای فعلی بازار، سرمایهگذاری بیشتری را در زمینه تحقیق و پژوهش برای یافتن یا حتی ایجاد فرصتهای جدید انجام میدهند اما شرکتهای قدیمیتر با توجه به اینرسی موجود، معمولا علاقه کمتری برای بروز خلاقیت دارند. شرکتهای قدیمیتر با روحیه محافظهکارانه خود عموما در فضای نوآوری قدم نمیزنند بلکه تلاش میکنند به موفقیتها و مسیرهای موفق گذشته وفادار باشند.
رقابت بیشتر، کیفیت بهتر
با راهاندازی کسب و کارهای جدید، کارآفرینان به رقابت موجود در بازار شدت میبخشند و در نهایت، مصرفکنندگان از نتایج ایجاد شده که قیمت کمتر و البته تنوع بیشتر محصولات باکیفیت خواهد بود، بهره خواهند برد. محققان در بررسیهای خود معیاری را برای تحرک بازار ترسیم کردهاند که تاثیر کسب و کارهای جدید روی شرکتهای فعلی بازار را بررسی میکند. در قالب این شبیهسازی، تغییر در تعداد کارکنان فعال در شرکتهای قدیمی بازار نشانهای از جابهجایی سهم شرکتها در آن بازار خواهد بود و در نهایت حکایت از تحرک بیشتر در بازار خواهد داشت. این تاثیر، بهویژه با درنظر گرفتن فعالیتهای کارآفرینان پس از گذشت پنج سال از آغاز به کار استارتآپ، یعنی زمانی که شرکتهای استارتآپ به پایداری میرسند بیشتر بهچشم خواهد آمد. در پرتو این حرکت، استارتآپها تاثیر غیرمستقیم خود را در تقویت رقابت و وادار کردن شرکتهای قدیمی به بهبود عملکرد ایفا خواهند کرد.
بهرهوری بیشتر
اگرچه با گذشت زمان و رویارویی استارتآپها با مشکلات مختلف، امکان کاهش سطح اشتغالزایی این شرکتها وجود دارد اما این شرکتهای نوپا میتوانند همچنان به بهبود بهرهوری کمک کنند. این امر به ویژه در میان مدت و زمانی که شرکتهای نوپا مجبور به تلاش و تقلای بیشتر به منظور تثبیت وضعیت خود هستند بهچشم میآید. در واقع شرکتهای جدید علاوه بر افزایش سطح رقابت و وادار ساختن شرکتهای قدیمیتر به افزایش بهرهوری، باعث خواهند شد در نهایت شرکتهایی که از مزایای رقابتی برخوردارند امکان ادامه حیات در بازار را داشته باشند و دیگر شرکتها را محکوم به ترک بازار خواهند کرد. نکته قابلتوجه اینکه این ورودها، خروجها و آشفتگیها در بررسیهای انجام شده توسط محققان، تاثیرات مثبت خود روی افزایش بهرهوری شرکتها در کشورهای اروپایی را به اثبات رساندهاند. با این وجود، در سالهای اولیه ورود استارتآپها به هر بازار، این احتمال وجود دارد که تاثیرات منفی را در نتیجه عکسالعمل شرکتهای قدیمی بازار به ورود استارتآپها شاهد باشیم. عکسالعملهایی که میتوانند در قالب تغییر راهکارها، استراتژیها یا حتی سرپیچی از قوانین مدون دولتی، بهرهوری را تا حد زیادی کاهش دهند.
ارزشگذاریهای بالا و تغییر ساختارهای اقتصادی
شرکتهای فعال بازار معمولا در زمینه تطابق با شرایط جدید بازار و پیادهسازی تغییرات گسترده، چالشهای فراوانی را تجربه میکنند و در نهایت نیز در جایگاه پیشین خود محبوس میشوند. این شرکتها معمولا در پیادهسازی تغییرات داخلی مورد نیاز ناموفق بوده و توانایی اجرای «تخریب خلاقانه» (که در قالب نظریه Schumpeter در سال 1934 میلادی ارائه شده) را نخواهند داشت. در این راستا نیز ورود کسب و کارهای جدید و خروج شرکتهای فرسوده میتواند ساختارهای جدیدی را ایجاد و ساختارهای فعلی را از این مشکل برهاند. استارتآپها در ابتدای راه استراتژیهای خروجی خود را مشخص میکنند که ورود به بورس یا خریده شدن توسط دیگر شرکتها (عموما شرکتهای بزرگی که خود مسیر استارتآپی را طی کردهاند) از آن جمله است. طی سالهای اخیر شاهد حضور گسترده شرکتهای موفق استارتآپی در بزرگترین اقتصادهای جهانی بودهایم. بهعنوان مثال اپلیکیشن پیدا کردن تاکسی Uber استارتآپی است که 7 سال قبل متولد شد و سال گذشته تخمین زده شد که ارزش آن به 65 میلیارد دلار میرسد یا استارتآپ شیائومی که 6 سال قبل در چین شروع به کار کرد و حالا 20 میلیارد دلار ارزش دارد. خرید 12 میلیارد دلاری واتسآپ توسط فیسبوک هم نمونه دیگری است که نشان میدهد استارتآپها حالا ارزشهایی چندین برابر بزرگترین شرکتهای شناخته شده جهان پیدا کردهاند وهمین فرصت قابلتوجهی برای تغییر مناسبات اقتصادی ایجاد کرده است.
/دنیای اقتصاد