چرا کارمندان به شما احترام نمیگذارند؟
عصر بانک؛ریاست، کار آسانی نیست. شاید ظاهرا جذاب و فریبنده به نظر برسد، چرا که ریاست یعنی قدرت و احساس قدرت، احساس خوشایندی است؛ اما پذیرش مسوولیت تیم بزرگی از کارمندان، آنقدرها هم که تصور میشود،خوشایند نیست.برای آنکه روابط میان شما و کارکنان، مفید و سازنده باشد، باید بتوانید این روابط را بر پایه احترام و اعتماد متقابل بسازید. آیا فکر میکنید که کارکنان شما برایتان احترام قائل نیستند؟ اگر چنین است، میتوانید علت را در یکی از موارد زیر جویا شوید:
1- شما اجازه نمیدهید آنها تواناییهای خود را محک بزنند
«افرادی را استخدام کنید که از شما باهوشتر باشند». این بهترین توصیهای بود که طی سالها فعالیت در حوزه کسبوکار شنیدم. این یعنی در گزینش نیروها کمی دقت به خرج بدهید و در عوض به آنها دستمزدی بپردازید که لیاقتش را دارند. مهمترین مزیت استخدام کارکنان با استعداد این است که میتوانید در غیاب خود، مسوولیت خود را بین تک تک آنها تقسیم کنید و به این ترتیب آنها میتوانند تواناییهای خود را محک بزنند.این موضوعی است که در کتاب مشهور «کاری انجام نده» مورد بررسی قرار گرفته است. «کاری انجام نده» تنها نام یک کتاب نیست، بلکه یک شیوه نوظهور مدیریتی است که از مدیران میخواهد تا از «مدیریت ذرهبینی» (Micromanaging) دست بردارند و وظایف و مسوولیتها را میان کارکنان لایق تقسیم کنند. نویسنده این کتاب بر اهمیت تقسیم وظایف تاکید میکند و میگوید: «برای آنکه مدیر موفق و تاثیرگذاری باشید، به جای آنکه بار تمامی مسوولیتها را به تنهایی به دوش بکشید، میتوانید سایر کارکنان را نیز در انجام کارها سهیم کنید. دست از کار کردن بردارید و در عوض، مدیریت کنید.»
2- شما از مواجهه با مشکلات میهراسید
گاهی لازم است که با بعضی مسائل و مشکلات روبهرو شوید. مدیران موفق، از مواجهه با دشواریها هراسی ندارند. برخی مدیران تصور میکنند که تنها راه کسب احترام کارمندان این است که نقش «آدمهای خوب» را بازی کنند. آنها از ترس ایجاد دردسر یا واکنش منفی دیگران، از موقعیتهای چالشزا اجتناب میکنند.همه «آدمهای خوب» را دوست دارند؛ اما وقتی شما مکررا از چالشها و تنازعات فرار میکنید، به طور تلویحی این پیام را به دیگران میفرستید که «من به خودم و تصمیماتم اعتماد ندارم.» یک مدیر قدرتمند هرگز از موقعیتهای چالشی فرار نمیکند، بلکه تلاش میکند تا با اعتماد به نفس و با قصد حل مساله با آن موقعیت روبهرو شود.
3- شما قدر آنها را نمیدانید یا قدردانی خود را ابراز نمیکنید
یکی از دوستانم همیشه میگفت: «اگر کسی احساس کند که قدر او را میدانید، برای شما سنگ تمام خواهد گذاشت.» بهعلاوه، اگر از کارمند خود قدردانی کنید، او طبیعتا برای شما احترام بیشتری قائل خواهد بود و با شما بیشتر احساس صمیمیت خواهد کرد.موفقیت کسبوکار شما در گرو همکاری تک تک کارمندان است. به آنها بگویید که کسبوکار شما بدون آنها معنایی ندارد. کارکنان خود را تشویق کنید.
4- شما قابل اعتماد نیستید
شما از کارمندان خود انتظار دارید که به موقع در محل کار حاضر شوند، پروژههای خود را در موعد مقرر تحویل دهند و به وعدههای خود عمل کنند. اما آیا خودتان این استانداردها را رعایت میکنید؟کارمندان، شما را همواره زیر نظر دارند تا ببینند آیا به قوانینی که خودتان وضع کردهاید پایبند هستید یا خیر. وقتی شما به عنوان مدیر سازمان هر روز دیر به محل کار میرسید، انتظار نداشته باشید که کسی متوجه تاخیر شما نشود. عذرخواهی کنید و قول بدهید که کاستیهای خود را رفع کنید. همانطوری رفتار کنید که انتظار دارید کارمندان رفتار کنند.
5- شما به کارمندان احترام نمیگذارید
بر اساس تحقیقات اخیر مجله کسبوکار هاروارد، بیش از 45 درصد کارمندان اقرار کردهاند که رفتار مدیران با آنها محترمانه نیست.احترام یک خیابان دوطرفه است. اگر شما برای کارکنان خود احترام قائل نباشید، بدون شک آنها نیز به شما احترام نخواهند گذاشت. انتقاد از آنها در حضور مشتریان، بیتفاوتی نسبت به پیشرفتهای آنها و بیتوجهی نسبت به بازخوردهایشان همه و همه از مصادیق بیاحترامی هستند.سوال اصلی اینجاست که اگر واقعا برای آنها احترام قائل نیستید، چرا آنها را استخدام کردید؟ صرف نظر از احساسی که نسبت به کارمند خود دارید، برخورد توام با احترام یکی از مهمترین اصولی است که باید رعایت کنید.
6-شما به دنبال مقصر میگردید
«آرنولد گلاسو» میگوید: «یک مدیر توانمند همیشه کمی بیشتر از سهم خود از اشتباهات را به گردن میگیرد و کمی کمتر از سهم خود موفقیتها را به خود نسبت میدهد.» اگر همیشه همه تقصیرات را گردن کارکنان بیندازید، آنها نه تنها به شما احترام نخواهند گذاشت، بلکه این رفتار شما به مرور به یک الگو تبدیل خواهد شد.یک مدیر توانمند، هنگام بروز مشکلات مسوولیت اشتباهات خود را، چه کم و چه زیاد میپذیرد. این یعنی هر کسی مسوول اشتباهات خودش است.
7- شما به زندگی شخصی آنها اهمیتی نمیدهید
لازم نیست که از تک تک جزئیات زندگی کارکنان خود باخبر باشید. اما به این معنا نیست که اگر از زندگی کارمند خود، هرچند اندک چیزی میدانید، نسبت به آن بیتفاوت باشید.اگر کارمندی درباره بیماری فرزندش با شما صحبت کرد، به صحبتهای او گوش کنید. به او بگویید که نگرانش هستید و هر از گاهی احوال او را جویا شوید. همین حرکت کوچک تاثیر بزرگی بر رفتار، احترام و اعتماد کارکنان نسبت به شما خواهد گذاشت.
8- شما به خودآگاهی نرسیدهاید
مدیران قدرتمند نسبت به تواناییها و مهارتهایشان کاملا آگاهند. هیچکس جواب تمام سوالها را نمیداند، پس بهتر است درباره نقاط قوت و ضعف خود واقعبین باشید. افرادی را استخدام کنید که بتوانند خلأهای ناشی از ناتوانیهای شما را پر کنند. به آنها اعتماد کنید.براساس نتایج تحقیقات، اگر مدیر یک سازمان نقاط قوت و ضعف خود را بشناسد، میزان احترام کارکنان نسبت به او بیشتر و عملکرد استراتژیک و اقتصادی سازمان موفقتر است. این مدیران به نظرات کارکنان خود گوش میدهند و اگر ایده یکی از کارکنان از ایده آنها بهتر بود، آن را میپذیرند.
9- شما در برقراری ارتباط ناتوان هستید
آیا به ایمیلهای کارکنان خود بدون معطلی پاسخ میدهید؟ آیا وقتی با شما صحبت میکنند واقعا به صحبتهای آنها گوش میدهید؟برقراری ارتباط موثر مهارتی است که کسب آن نیازمند زمان است. اگر نتوانید با کارکنان خود به شیوهای موثر و بجا ارتباط برقرار کنید، به مرور احترام آنها را از دست خواهید داد.
10- راضی کردن شما بسیار دشوار است
منطقی است اگر از کارکنان خود بخواهید تا وظایف خود را به بهترین نحو انجام دهند اما مراقب باشید که به یک مدیر «کمالگرا» تبدیل نشوید. وقتی دائما از آنها انتقاد میکنید یا ایراد میگیرید، آنها احساس میکنند که به اندازه کافی خوب نیستند. در چنین شرایطی در خوشبینانهترین حالت، آنها دیگر به شما احترام نخواهند گذاشت؛ اما ممکن است یک روز حتی دست از تلاش بکشند یا استعفا دهند.اگر دوست دارید کارکنانتان به شما احترام بگذارند، باید این احترام را «کسب» کنید. یک مدیر قابل احترام، مسوولیت اشتباهاتش را میپذیرد و به کارمندان اجازه میدهد تا استعدادهای خود را شکوفا کنند.
مترجم: مریم مرادخانی
منبع: Inc
/دنیای اقتصاد