تفکرات چگونه رفاه شخصی/ شغلی را کنترل میکنند
عصر بانک؛آیا شما فردی هستید که نیمه پر لیوان را میبینید یا نیمه خالی یا لیوان را تکان میدهید تا محتویات آن به هم بریزد؟ با تشخیص وضعیت ذهنی خود رفاه شخصیتان را ارتقا دهید. کسبوکارها در طول سالها این واقعیت را دریافتهاند که کارمندان سالم در محیط کار بهرهورتر و خلاقتر هستند. طرحهای دوچرخهسواری تا محل کار، راهاندازی باشگاههای ورزشی در محیط کار و ارائه غذاهای سالم در غذاخوری به کارکنان، فراتر از رفاه شما را در نظر میگیرند. به هر حال، به کار بردن آخرین تکنیکها برای ارتقای بهرهوری افراد نیازمند سرمایهگذاری حداقل است و قرار نیست تحولات سازمانی یا فنی خاصی صورت گیرد. همه اینها به ذهنیت شما برمیگردد.
وضعیت ذهنی، در سادهترین شکل آن یعنی فهم آنکه ذهن شما چگونه کار میکند، تا به جای اینکه هر روز نسبت به تفکرات خود واکنش نشان دهید یا قربانی آن شوید، بتوانید برخورد درستی با آن داشته باشید. ما زندگی بزرگسالی خود را با این باور میگذرانیم که تجربیات روزمره در خانه و در محیط کار، محصول موقعیتهای اطراف ما هستند و ما نمیتوانیم کاری در مورد آن انجام دهیم یا آن را تغییر دهیم. واقعیت این است که تجربیات ما مبتنی بر تفکراتی هستند که در مورد موقعیتها در ذهن خود ایجاد میکنیم و سپس نسبت به آنها واکنش نشان میدهیم. اگر درک سادهای از نحوه کارکرد ذهنمان داشته باشیم، میتوانیم مطمئن شویم با تفکراتمان به شیوهای برخورد میکنیم که برای ما مفید باشد. تصادفی نیست که سازمانها، از امثال ارتش آمریکا گرفته تا شرکت مایکروسافت، برای رمزگشایی درک وضعیت ذهنی زمان میگذارند تا عملکرد و رفاه کارکنان خود را ارتقا دهند. در اینجا تعدادی از تکنیکهایی که این سازمانها استفاده میکنند و شما هم میتوانید آن را امتحان کنید، معرفی میکنیم:
مسائل بیاهمیت را کنار بگذارید
بزرگترین چیزی که یاد گرفتهام این است که بخش عمده زمان ما صرف تفکرات بیفایدهای میشود که بیدلیل ذهن ما را پر کردهاند. این یعنی نمیتوانیم واضح فکر کنیم و دچار استرس میشویم. به محض اینکه دریابیم چگونه این تفکرات بیفایده را نادیده بگیریم، میتوانیم واضحتر فکر کنیم، خلاقیت بیشتری داشته باشیم، تعارضهای کمتر داشته باشیم و بهتر کار کنیم. بنابراین قطار تفکرات خود را مثل یک نوار نقاله در فروشگاه و خود تفکرات را مثل اجناسی که روی آن قرار میگیرند در نظر بگیرید؛ هر چه را میخواهید بردارید و بگذارید بقیه عبور کنند و بروند.
لیوان را تکان ندهید
اطمینان کردن یک ویژگی غریزی است که از ابتدا در انسان وجود دارد. نگاهی به کودکان خردسال خود بیندازید تا ببینید آنها با این ویژگی به دنیا آمدهاند. اما اتفاقی که در طول زمان رخ میدهد این است که تفکرات بیاعتبار در ذهن ما اختلال ایجاد میکنند و به آنها باور پیدا میکنیم. سپس سخت تلاش میکنیم اطمینان بیشتری داشته باشیم، اما این تلاش اثر معکوس دارد. ذهن را مثل یک لیوان شیشهای که داخل آن شن ریخته شده تصور کنید. وقتی ذهن آرام است، بهترین کارکرد را دارد تا زمانی که لیوان بیفتد و شنها بریزند. وقتی احساس اطمینان نمیکنیم و استرس داریم، از ذهن خود بیشتر کار میکشیم؛ یعنی لیوان را به شدت تکان میدهیم. نتیجه این است که همه چیز مبهم میشود و پیش رفتن در این موقعیت سختتر است. بنابراین دفعه بعدی که وارد اتاقی میشوید تا در برابر رئیستان سخنرانی داشته باشید، یا اگر میخواهید در مورد افزایش حقوقی که استحقاق آن را دارید با او مذاکره کنید، سعی کنید زیاد از ذهنتان کار نکشید. اجازه دهید ساکن و آرام باشد. در این صورت دیگر استرس نخواهید داشت و بر چیزی که میخواهید در مورد آن صحبت کنید، متمرکز میشوید. در واقع باید ذهنتان را به تنظیمات کارخانه برگردانید.
احساسات خود را راهنما قرار دهید
خلاقیت چیزی نیست که بتوانید به زور آن را داشته باشید یا برای آن برنامهریزی کنید. بهترین ایدهها اغلب زمانی سراغ ما میآیند که به خلاق بودن فکر نمیکنیم یا به دنبال ایده جدیدی نیستیم؛ مثلا وقتی دوش میگیریم یا برای پیادهروی روزانه رفتهایم. هنگام کار کردن، اگر وضعیت ذهنی خود را بدانید، میتوانید با بردن ذهنتان به جایی که در برابر تفکرات و ایدههای جدید باز باشد، خلاق شوید. به بهترین جلسات توفان ذهنی که تاکنون داشتهاید فکر کنید. در این جلسات احساس هیجان دارید و ایدهها از منبعی غیرقابل انتظار ظاهر میشوند. این نتیجه ذهنی سالم و مولد است. به محض اینکه احساس تشویش، آزردگی و گیر افتادن را تجربه کنید، ذهنتان درگیر این احساسات میشود. از احساسات خود به عنوان سنسورهایی برای جستوجو حول تفکر مولد و غیرمولد استفاده کنید. اگر احساس خوبی دارید، پیش بروید. اگر چنین احساسی وجود ندارد، بگردید تا خنثی شوید. در شرایط عملی، اگر خلاقیتی در ذهن شما جریان نداشته باشد، به آن اصرار نداشته باشید. استراحت کوتاهی کنید، همه چیز را فراموش کنید تا ذهنتان خودش را برای تفکرات تازه اندازهگیری کند. به محض اینکه بفهمید ذهنتان چگونه کار میکند، احتمالات بیپایانی وجود خواهد داشت.
نویسنده: Anya Layfield
مترجم: مریم رضایی
منبع: Guardian
/دنیای اقتصاد