پنج توصیه برای رسیدن به تصمیمات شغلی معقول

بسیاری از مدیران هستند که بدون توجه به احساسات شروع به تصمیم‌گیری می‌کنند اما باز هم دچار خطای محاسباتی می‌شوند، چرا که آنها دید درستی نسبت به واقعیت‌های موجود ندارند.

عصر بانک؛هر مدیری در موقعیت‌های کاری مختلف به اتخاذ تصمیمات منطقی و معقولی نیاز دارد که موثر بودن آنها موجب می‌شود تا یک مدیر بتواند بر سایر مدیران برتری یابد و شرایطی را به وجود بیاورد که کارکنان سازمان با خیال راحت به او و تصمیماتی که اتخاذ می‌کند تکیه کنند. اما چگونه می‌توان تصمیماتی منطقی و معقول گرفت و به نتایج درخشان دست یافت. برخی از مدیران از طریق آزمون و خطا به این مهم دست می‌یابند و پس از اتخاذ تصمیمات نادرست در گذشته به‌تدریج می‌آموزند که چگونه می‌توان تصمیمات درست را اتخاذ کرد. با این همه در دنیای پرتکاپوی امروز که در آن اولین تصمیم اشتباه یک مدیر می‌تواند آخرین تصمیم مدیریتی او نیز باشد باید به دنبال روشی غیر از آزمون و خطا گشت. در اینجا به پنج توصیه طلایی برای اتخاذ تصمیم‌های شغلی معقول و منطقی اشاره خواهد شد.

 

1) احساساتتان را از فرآیند تصمیم‌گیری‌های خود خارج کنید: یکی از بزرگ‌ترین اشتباهاتی که یک مدیر در زمان تصمیم‌گیری‌های شغلی می‌تواند مرتکب شود به دخالت دادن احساسات در فرآیند تصمیم‌گیری مربوط می‌شود. احساسات شخصی مانند پرده‌ای در برابر چشمان مدیری قرار می‌گیرند که می‌خواهد تصمیمات حساس شغلی را اتخاذ کند پس باید این حجاب را برداشت و با نگاه دقیق به محیط اطراف و شرایط موجود تصمیم گرفت.

 

2) واقعیت‌ها را باید دید و پذیرفت: بسیاری از مدیران هستند که بدون توجه به احساسات شروع به تصمیم‌گیری می‌کنند اما باز هم دچار خطای محاسباتی می‌شوند، چرا که آنها دید درستی نسبت به واقعیت‌های موجود ندارند. چنین مدیرانی اگرچه واقعیت‌های اطرافشان را می‌بینند اما تفسیر درستی از آنها ندارند و همین مساله باعث گمراهی آنها می‌شود. یک مدیر در زمان برخورد با واقعیت‌ها باید با ذهنیتی باز و بدون پیش‌داوری با آنها برخورد کند و چنانچه بخواهد واقعیت‌ها را در قالب دانسته‌ها و عقاید پیشین خود تفسیر و توجیه کند به‌طور حتم تصمیمات اشتباهی خواهد گرفت.بنابراین به عقاید و نگرش‌های قبلی خود نیز مانند احساسات اجازه ندهید تا وارد فرآیند تصمیم‌گیری‌های شغلی‌تان شود.

 

3) توانایی‌هایتان را برای مقابله با موقعیت‌های مبهم و پیچیده گسترش دهید: اغلب مدیران عادت دارند که پس از بروز موقعیت‌ها و چالش‌های پیچیده به فکر مقابله با آنها و تصمیم‌گیری‌های حساس بیفتند درحالی‌که مدیران بزرگ کسانی هستند که از قبل خود را برای روبه‌رو شدن با دشوارترین موقعیت‌ها و اتخاذ سخت‌ترین تصمیم‌گیری‌ها مهیا می‌کنند. هر مدیری می‌تواند در صورت وجود اطلاعات کامل و شفاف تصمیمات درست بگیرد، اما شرایط هنگامی سخت و دشوار می‌شود که اطلاعات ناقص، شرایط در حال تغییر و ابهامات رو به افزایش باشد و همین‌جا است که هنر مدیران بزرگ آشکار می‌شود، چرا که آنها از قبل خود را برای چنین موقعیت‌هایی آماده کرده‌اند و تصمیماتی را در چنین شرایطی می‌گیرند که حاصل ماه‌ها و شاید سال‌ها تفکر و تمرکز بوده است.

 

4) یاد بگیرید که در شرایط اضطراری به غریزه خود اتکا کنید: گاهی اوقات اتفاق می‌افتد که شما با در نظر گرفتن تمام جوانب امر وارد یک کارزار می‌شوید اما ناگهان همه چیز به هم می‌ریزد و در نتیجه شما به‌شدت دچار شک و تردید می‌شوید و نمی‌دانید بین چند تصمیم مختلف و گاه متضاد کدام‌یک را برگزینید. تجربه ثابت کرده که در چنین شرایطی بهترین تصمیمی که می‌توان گرفت همان تصمیمی است که غریزه درونی‌تان یا به قول بعضی‌ها «حس ششم» شما به شما الهام می‌کند. چنین موقعیت‌هایی به‌ویژه در مواقعی که مدیران در حال مذاکرات سخت و طاقت‌فرسای کاری با مدیران کارکشته و باسابقه‌ای هستند پیش می‌آید که در اغلب آنها اتکا به غریزه و ندای درون بهترین گزینه ممکن است.

 

5) پس از رسیدن به یک تصمیم، دیگر دلواپس پیامدهای آن نباشید: شاید برای شما هم پیش آمده باشد که پس از اتخاذ یک تصمیم دچار شک و تردید شده و نگرانی از پیامدهای احتمالی آن موجب شده تا در تصمیم خود تجدید نظر کنید اما بعدا فهمیده باشید که همان تصمیم اول تصمیمی درست‌تر بود و تردید شما باعث گمراه شدن شما شده است. در واقع بررسی جوانب امر و پیامدهای هر تصمیمی باید طی مراحل تجزیه و تحلیل داده‌ها و کنترل فاکتورهای موثر صورت پذیرد و به محض اینکه این مراحل به پایان رسید و تصمیمی گرفته شد دیگر نباید به پیامدهای بعدی آن اندیشید، چرا که این کار باعث دامن زدن به تردید‌ها و متزلزل شدن مدیران تصمیم‌گیرنده خواهد شد که این تزلزل برای یک مدیر از هر سمی کشنده‌تر است.

 

چرا تصمیمات نادرست می‌گیریم؟

 

پاسخ این سوال در دو نکته نهفته است: یکی اینکه گاهی اوقات عواطف و ملاحظات شخصی از توانمندی‌ها و قابلیت‌های مدیران در تصمیم‌گیری می‌کاهد. در دنیای پزشکی و جراحی، حتی زبده‌ترین و مجرب‌ترین پزشکان هم از انجام عمل‌های جراحی روی اعضای خانواده و خویشاوندانشان خودداری می‌کنند، چراکه عواطف انسانی تا حد زیادی بر قابلیت‌های فنی آنها تاثیر می‌گذارند. شبیه همین مساله در دنیای کسب‌وکار نیز ممکن است روی دهد، به‌طوری‌که می‌بینیم عامل اصلی سقوط بسیاری از شرکت‌ها به‌ویژه شرکت‌های خانوادگی، سایه انداختن عواطف و روابط فامیلی بر تصمیم‌گیری‌های شغلی است و بهترین مدیران را نیز در قبال تصمیم‌گیری در چنین مواردی عاجز می‌سازد.دومین عاملی که می‌تواند باوجود رعایت آیتم‌های اشاره شده موجب به بیراهه رفتن تصمیم‌گیری‌های شغلی یک مدیر شود به وجود منافع خاص برای مدیر در قبال اتخاذ تصمیمی خاص مربوط می‌شود. معمولا به مدیران توصیه می‌شود در شرکت‌هایی که خود در آنجا سرمایه‌گذاری کرده‌اند مدیریت نکنند. این کار باعث می‌شود تصمیمات شغلی و مدیریتی آنها تحت‌الشعاع منافع فردی آنها قرار بگیرد. اگر شما روی یک محصول از محصولات شرکت تحت مدیریت‌تان سرمایه‌گذاری کرده باشید خواسته یا ناخواسته به آن محصول دیدی ویژه پیدا خواهید کرد و همین مساله تصمیم‌گیری‌های مدیریتی شما چه در مورد آن محصول و چه محصولات دیگر را تحت تاثیر قرار خواهد داد.

 

/دنیای اقتصاد

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.