اتحادیه اروپا در حمایت از کارآفرینان چه میکند؟
عصر بانک؛در مقاله قبلی از شرکت اسامآ گفتیم که بهعنوان یک استارتآپ حدود 34 سال پیش شکل گرفت و امروز بهعنوان یکی از اصلیترین بازیگران بینالمللی در تولید برق از انرژی خورشیدی، مطرح است. از مشکلات سالهای اخیر این شرکت نیز گفته شد که با تغییر سیاستهای دولت آلمان، بازار این شرکت در این کشور، آن را با مشکلات مالی شدیدی روبهرو کرده است.
هرچند تجربه اسامآ برای مقابله با مشکلاتش و یافتن راهحلهای جدید برای توسعه کسبوکار آن بسیار موثر بوده است، اما بسیارند استارتآپهایی که در برابر مشکلات دوام نمیآورند و از بین میروند. به گفته روزنامه تلگراف در سال 2014 در انگلستان هر دقیقه یک شرکت تاسیس شده است. در مجموع در این سال بیش از 580 هزار شرکت در این کشور به ثبت رسیدهاند، همزمان با آن بیش از 240 هزار شرکت نیز بسته شدهاند. نکته قابلتوجه این است که از مجموع شرکتهای جدید، حدود 33 درصد از آنها در شهر لندن تاسیس شدهاند.
آمار مربوط به ثبت استارتآپها هرچند جذاب هستند و روند رشدشان را نشان میدهند، اما آمار مربوط به بسته شدن آنها، میتواند عواقب وحشتآورتری را بیان کند. معتبرترین روزنامه اقتصادی ایتالیا، اعلام میکند از مجموع 149 مورد خودکشی در سال 2013 که به دلیل مشکلات اقتصادی رخ داده است، 68 مورد یعنی نزدیک به نیمی از آنها را کارآفرینان تشکیل میدهند. این میزان در مورد خودکشی افرادی که بیکار شدهاند، در سال 2013 نسبت به سال 2012، دوبرابر شده است. لازم است توجه کنیم که این آمارها به کشورهایی مربوط است که به کارآفرینان توجه خاصی میشود و سازمانها و ارگانهای متفاوتی برای حمایت از آنها فعالیت میکنند. یکی از این ارگانها، «سازمان کارآفرینان جوان اتحادیه اروپا» (Jeunes Entrepreneurs de l’Union Européenne) است که به دیدن قائم مقام مدیرعامل آن، آقای آندره آ جلفی (Andrea Gelfi) رفتم.
او که تازه وارد چهل سالگی شده است، تجربه کارآفرینی خود و نحوه رسیدنش به این سمت را چنین برایم توضیح میدهد: «من از سال 2001 کارآفرینی کردهام. از سالهای اول دانشگاه شروع به برنامهنویسی کردم و با دوستانم استارتآپهای متفاوتی را بهراه انداختیم، بسیاری از آنها ناموفق بودند و مجبور به تغییر ایدههایمان شدیم. در حال حاضر مدیر سه استارتآپ هستم، شرکای قدیمیام در کنارم نیستند و به جای آن با همکاران دیگری در بخش فناوری اطلاعات فعالیت میکنیم، علیالخصوص با بانکها و موسسات مالی در ارتباطیم. ازهمان سالهای اولیه به انجمن کارآفرینان شهرمان پیوستم، پس از مدتی بهعنوان رئیس انجمن کارآفرینان استانی در استان فریولی ونتزیا جولیا، به سازمان کارآفرینان ایتالیا در سطح کشوری راه یافتم. با توجه به تجارب و پشتکارم توانستم بهعنوان رئیس این سازمان انتخاب شوم و به این ترتیب به بزرگترین سازمان حمایت از کارآفرینان یعنی اتحادیه اروپا راه یافتم.»
سازمان کارآفرینان جوان اتحادیه اروپا در سال 1994 به منظور ایجاد ارتباط میان کارآفرینان در کشورهای عضو این اتحادیه تاسیس شده است. آقای جلفی برایم توضیح میدهد که بهرغم آنکه معمولا با شنیدن کلمه استارتآپ، به یاد شرکتهایی که در حوزه اینترنت فعالیت میکنند، میافتیم، این بخش از فعالیتها تنها بخشی از کارآفرینی را در دنیای واقعی شکل میدهد. سازمان کارآفرینان اتحادیه اروپا نیز در ابتدا برای حمایت از کارآفرینانی که در بخشهای پیشهوری و صنعتی فعالیت میکردند، شکل گرفته بوده است.
منظور از جوان در این سازمان، بازه سنی بین 20 تا 35 سال است و کارآفرینی میتواند از بازکردن یک کافه یا یک کارخانه، تا راهاندازی یک سایت فروش اینترنتی باشد. در این میان هستند کارآفرینانی که اکنون با صدها کارمند فعالیت خود را دنبال میکنند. درباره وظایف این سازمان که میپرسم برایم اینگونه توضیح میدهد: «فعالیت ما در اصل توزیع و تبادل اطلاعات میان سازمانهای مربوطه در کشورهای عضو است. برای این کار از ابزارهای متفاوتی استفاده میکنیم؛ با تهیه گزارشها و بستههای اطلاعاتی یا برگزاری سمینارها و کارگاههای آموزشی.
معمولا در این سطح با خود کارآفرینان مستقیما در ارتباط نیستیم، بلکه با هیاتمدیره سازمانهای ملی در ارتباطیم. آنها این بستههای اطلاعاتی را در اختیار نهادهای استانی قرار میدهند و به این ترتیب به دست کارآفرینانی که عضو انجمنهای استانی یا شهر خود هستند، خواهد رسید. طبیعتا در این مسیر، همه اطلاعات ممکن است برای هر سازمان یا ملیتی جالب یا مفید نباشد و در نتیجه ممکن است لازم باشد دستهبندی شوند.»
از آنجا که در فهرست اعضای سازمان کارآفرینان اتحادیه اروپا، کشورهای غیر عضو این اتحادیه نیز وجود دارند، علت آن را از وی جویا میشوم: «این سازمان در ابتدا برای ایجاد ارتباط میان کارآفرینان عضو اتحادیه شکل گرفت. اما چندی بعد، مسوولان آن متوجه شدند که کارآفرینی و یافتن ایدههای ناب، مرز جغرافیایی نمیشناسد. در نتیجه به گسترش فعالیت در کشورهای غیر عضو پرداخته شد. امروزه سازمانهای کارآفرینی ملی از کشورهای آمریکای لاتین، آذربایجان، مالدیو، ترکیه و … نیز به ما پیوستهاند.» در برابر سوال من که آیا روزی ایران هم میتواند به این سازمان بپیوندد و از تجربیات و اطلاعات آن استفاده کند، با قطعیت سر تکان میدهد و میگوید: «البته که میتواند. اما باید توجه کرد که ما اعضا را به صورت فردی نمیپذیریم، بلکه لازم است سازمانی از انجمنهای محلی شکل بگیرد و در انتها یک نهاد ملی به این سازمان بپیوندد.»
با توجه به روند رو به رشد استارتآپهای فعال در حوزه اینترنت، امروز 20 درصد از مجموع یک میلیون و 600 هزار کارآفرین تحت پوشش این سازمان، در این بخش فعالیت میکنند. اما به اعتقاد جلفی، این رشد برای مدتی طولانی به این صورت باقی نخواهد ماند: «استارتآپهایی که در حوزه وِب تاسیس میشوند، تعدادشان هر روز بیشتر و بیشتر میشود. اما حقیقت این است که بیش از آنچه هر روز تاسیس میشود، هر روزه بسته میشود. هیچکس روی موبایلش نمیتواند و نمیخواهد میلیونها گجت داشته باشد. مثل این میماند که یکباره همه تصمیم به باز کردن مغازه بگیرند، طبیعتا تعدادی مجبور به بستن مغازههایشان خواهند شد.
نکته دیگر، رقابتی است که در این بین وجود دارد. بسیاری از استارتآپهایی که در میان شبکههای اجتماعی میبینیم، در واقع فیسبوکی هستند با یک قابلیت متفاوت، اما این برای رقابت با غولی چون فیسبوک کافی نیست. نکته بسیار حائز اهمیتتر این است که استارتآپهایی که در شهری چون لندن یا برلین متولد میشوند، با ایدههایی به مراتب متفاوتتر از آنچه در یک شهر کوچک زاده میشود، شکل میگیرد. اگرچه میگوییم اینترنت فاصلهها را از میان برداشته است، اما انصافا قدرت رقابت میان کارآفرینان در این سطوح یکسان نیست. بنابراین معتقدم زمانی که بازار اشباع شود، دیگر چنین روند رو به رشدی را حداقل به این صورت نخواهیم دید.»
نکته مشترکی که میان تمام استارتآپها وجود دارد، تامین مالی است. این سازمان با برگزاری کارگاههای آموزشی و انتقال اطلاعات به کارآفرینان سعی میکند تا آنها را در جدی گرفتن این مساله از همان آغاز فعالیت تشویق و راهنمایی کند. جلفی میگوید: «در میان استارتآپهایی که هر روز زاده میشوند، شاید یکی استثنا باشد و مانند توییتر بدون اینکه بداند برای چه و با چه مدلی شکل گرفته است، تا این حد موفق شود. درباره استارتآپهای دیگر، کارآفرینان باید از همان روز اول به فکر یک مدل کسبوکار دقیق باشند. فرض کنید من امروز یک گجت مینویسم و یک میلیون نفر هم آن را روی تلفن هوشمندشان نصب میکنند. این تعداد ممکن است حتی بیشتر هم شود، اما این قصه تا زمانی دوام دارد که حتی یک ریال هم از کسی نمیخواهم. به محض اینکه از کاربران برای استفاده از برنامه تقاضای پول شود، همه فرار میکنند. دیگر مهم نیست که من تا دیروز چند کاربر داشتم.
نکته دیگری که کارآفرینان اینترنتی را گول میزند، تعداد کاربرانشان است. با استفاده از ابزارهایی که گوگل و سایر سرویسها برای ثبت نام در یک سایت در اختیار کاربران قرار میدهند، ثبت نام در یک وبسایت بسیار سادهتر و برای کارآفرین یا مدیر سایت کمهزینهتر شده است. اما اینکه کسی یک بار در عمرش در این سایت ثبت نام کند، به معنی کاربر بودن وی نیست. در واقع غولهایی چون فیسبوک یا لینکداین، منظورشان از کاربر کسانی هستند که حداقل در ماه یک بار به صفحه شخصیشان مراجعه میکنند.»
به اعتقاد او که تجربهای قابل ملاحظه در کارآفرینی دارد، هیجانانگیز بودن و چهره غلط انداز استارتآپهای فعال در حوزه وب، توجیه جوانان را در انتخاب کسبوکارهای دیگر بسیار دشوار میسازد. رویای یکشبه میلیونر شدن برای همه آنقدر شیرین است که تصمیم به قدم گذاشتن در این راه میگیرند. اما شکست خوردن در این راه میتواند عواقب بدتری را برای جوانان داشته باشد. از او میپرسم تا چه اندازه این سازمان را برای رساندن این پیغام به گوش جوانان موفق میبیند پاسخ میدهد: «خیلی کم! در این سالها سعی کردهایم تا به کارآفرینان نشان دهیم، اگر به دنبال راهاندازی یک کسبوکار با دوام هستند، بهتر است به فکر مشاغل واقعی باشند. در واقع آنها باید بدانند که اینترنت تنها یک ابزار است. ابزاری که میتواند برای پیشبرد کارشان به آنها بسیار کمک کند، اما نه اینکه تمام زندگیشان بر این مبنا ساخته شود.
در این سالها با توجه به اشتیاقی که جوانان برای راهاندازی کسبوکارهای اینترنتی داشتهاند، بسیاری از مشاغل و کالاها از بین رفتهاند. نمیتوانیم روزی با تصور اینکه اینجا یک میز و صندلی وجود دارد زندگی کنیم، لازم است کسی آن را واقعا بسازد. نتیجه این غفلت باعث میشود بسیاری از محصولاتی که اصالت یک کشور را شکل دادهاند از بین بروند.
به همین دلایل میتوانم بگویم سازمانی مانند کارآفرینان اتحادیه اروپا تا حدود یک دهه پیش بسیار موفقتر از سالهای اخیر عمل کرده است. کارآفرینانی که آن زمان فعالیت خود را با تصوراتی نزدیکتر به واقعیت آغاز کردند، امروز با استحکامی به مراتب بیشتر کارشان را ادامه میدهند. از نظر قانونی امروز هر کسی که بیکار باشد، میتواند خود را بهعنوان کارآفرین معرفی کند. به این ترتیب نرخ بیکاری در اروپا، رسما کاهش مییابد و تصویر بهتری به دست میدهد. اما باید سیستمی برای دنبال کردن دوام این کارآفرینان ایجاد کنیم تا بتوانیم با روشهای آماری این روند را دنبال کنیم. متاسفانه در حال حاضر اتحادیه بودجه کافی برای پیادهسازی این برنامهها در اختیار ندارد که موجب نگرانی است.»
ظاهرا تنها لازمه بالابردن تاثیرگذاری برنامههای این سازمان، به روزرسانی روشها نیست. در این بین اشکال اساسی دیگری نیز وجود دارد و آن زبان مشترک میان کشورهاست. شاید در تصوری که ما از کارآفرینان اروپایی داریم، از این نکته غافل ماندهایم که هریک از این کشورها به زبانی متفاوت از دیگری صحبت میکند، در حالیکه بستههای اطلاعاتی که به هر سازمان میرسد به زبان انگلیسی است. از آنجا که ترجمه این بستهها وقتگیر و پرهزینه است، نتیجه آن این است که اطلاعات وجود دارند ولی از آنها عملا استفادهای نمیشود.
جلفی توضیح میدهد: «برای مثال در ایتالیا، مردم در یادگیری انگلیسی خیلی تنبل و بیعلاقه هستند. در عوض کشورهایی چون مجارستان، کرواسی، رومانی یا اسلوونی، به دلیل کوچکی و فاصلهای که با سایر کشورهای اروپایی از نظر صنعتی داشتهاند، سعی در یادگیری مهارتهای بیشتری دارند. نمونه آن این است که اکثر مردم اسلوونی، به غیر از زبان خودشان، انگلیسی، ایتالیایی و حتی آلمانی هم میدانند.
حالا وقتی بستههای آموزشی و اطلاعاتی به دست آنها میرسند، واضح است که نهایت استفاده را از آن میبرند، در حالیکه ایتالیاییها و فرانسویها و اسپانیاییها در خواب نازند!»
حقیقتا این نکته آخر به ذهنم خطور نکرده بود! در دنیای امروز خیلی مهم نیست چه شغلی دارید، مهمتر از همه این است که در این رقابت سخت، هرچه به مهارتهای بیشتری مجهز باشید، شانس برندهشدن بیشتری دارید.
به اعتقاد «آندره آ جلفی»، قائم مقام مدیرعامل سازمان کارآفرینان جوان اتحادیه اروپا که تجربهای قابل ملاحظه در کارآفرینی دارد، هیجانانگیز بودن و چهره غلط انداز استارتآپهای فعال در حوزه وب، توجیه جوانان را در انتخاب کسبوکارهای دیگر بسیار دشوار میسازد. رویای یکشبه میلیونر شدن برای همه آنقدر شیرین است که تصمیم به قدم گذاشتن در این راه میگیرند. اما شکست خوردن در این راه میتواند عواقب بدتری را برای جوانان داشته باشد. از او میپرسم تا چه اندازه این سازمان را برای رساندن این پیغام به گوش جوانان موفق میبیند پاسخ میدهد: «خیلی کم! در این سالها سعی کردهایم تا به کارآفرینان نشان دهیم، اگر به دنبال راهاندازی یک کسبوکار با دوام هستند، بهتر است به فکر مشاغل واقعی باشند. در واقع آنها باید بدانند که اینترنت تنها یک ابزار است. ابزاری که میتواند برای پیشبرد کارشان به آنها بسیار کمک کند، اما نه اینکه تمام زندگیشان بر این مبنا ساخته شود.
گفتوگو: دکتر محیا کربلایی
تحلیلگر اقتصادی و کسبوکار
mk@mahya.pro
/دنیای اقتصاد