فولکس؛ اعتبار از دست رفته
عصر بانک؛وجهه و اعتبار یک شرکت مهمترین سرمایه آن است و در عصری که اخبار و اطلاعات به سرعت منتشر میشوند، اعتبار یک سازمان میتواند تنها در عرض چند دقیقه زیر سوال برود. حفظ اعتبار یک سازمان از وظایف رهبری سازمان است و هنگام وقوع بحران، این وظیفه مدیران اجرایی است که با همفکری، درباره اولویتهای سازمان تجدیدنظر کنند و برای جبران اعتبار از دست رفته برنامهریزی کنند.
رسوایی اخیر شرکت فولکس رویداد پیشپا افتادهای نبود. این رسوایی، اعتبار یکی از بزرگترین پیشگامان صنعت خودرو جهان را خدشهدار کرد، شرکتی که اعتبار آن زبانزد خاص و عام بود و مشتریانش در سراسر جهان همواره به این برند وفادار بودند. چندی پیش این شرکت اعتراف کرد که برای دور زدن آزمایشات آلایندگی هوا از یک نرمافزار غیرقانونی استفاده کرده است. حالا در بسیاری از کشورهای جهان، دستور جمعآوری این خودروها ابلاغ شده و با توجه به گسترش شکایات و پیگردهای قانونی، بازخرید اوراق فروخته شده و هجوم میلیونها خودروی مرجوعی به کارخانهها به نظر میرسد که خسارات ناشی از این بحران در کوتاهمدت جبران نخواهد شد، اما در بلندمدت چطور؟ آیا مردم دوباره به فولکس اعتماد خواهند کرد؟ آیا فولکس میتواند از این بحران که زیان مالی آن حدود 87 میلیارد دلار تخمین زده شده است جان سالم به در ببرد؟ مدت زیادی طول خواهد کشید تا مردم دوباره به فولکس اعتماد کنند، اما این رسوایی همواره مانند لکه سیاهی در کارنامه این شرکت باقی خواهد ماند. برای عبور از این بحران راههای بسیاری وجود دارند که سه روش زیر مهمترین آنها هستند:
اقدام بدون معطلی
مقامات فولکس ابتدا باید اعلام کنند که برای رفع این بحران تدابیر پیشگیرانهای اتخاذ کردهاند. هرچند آنها مسوولیت بحران پیش آمده را پذیرفتند و اعلام کردند که با مسوولان پرونده همکاری خواهند کرد، اما این بیشتر شبیه یک ژست بود. عذرخواهی عمومی لازم است اما کافی نیست. آنچه مهم است اقدام بدون معطلی است و رهبری که مسوول و پاسخگو باشد. به منظور ترمیم اعتبار از دست رفته، مقامات این شرکت باید ثابت کنند که اقدامات صورت گرفته، تنها برای رفع این بحران نیست بلکه آنها به خوبی میدانند که مرتکب اشتباه بزرگی شدهاند و حالا برای رفع مشکلات از هیچ کوششی دریغ نمیکنند. مشتریان خسارت دیده باید در جریان قرار بگیرند و اقدامات اساسی هرچه سریعتر صورت بگیرد.
سیاستهای پیشگیرانه
شرکت فولکس باید سیاستها و خطمشیهای جدیدی را برای جلوگیری از وقوع مجدد رویدادهایی از این دست اتخاذ کنند. آنها باید مقررات سفت و سختی را برای نهادینه ساختن قانون در سراسر این سازمان وضع کنند. از سوی دیگر، فرهنگ کنونی سازمان نیز باید مورد بررسی دقیق قرار بگیرد. زمانی که کارکنان تحت فشار شدید قرار دارند، ممکن است عجولانه تصمیم بگیرند و نهایتا محصولی که تولید میشود، تحت تاثیر قرار خواهد گرفت. در شرکت فولکس هیچکس در رابطه با فرهنگ سازمانی صحبتی به میان نیاورد. باید بستری بر پایه شفافیت و آزاداندیشی ایجاد شود که در آن از افراد به خاطر صداقت و درستکاری قدردانی شود.
روراست بودن
بهترین راه برای اعتمادسازی میان مشتریان فولکس روراست بودن با آنها است. مسوولان فولکس باید شفاف عمل کنند و ثابت کنند که چیزی برای پنهان کردن ندارند. اینکه شرکتی بتواند از بحرانی با این ابعاد به درستی عبور کند به رهبری سازمان و دهها فاکتور دیگر بستگی دارد. با گذر زمان و اتخاذ استراتژیهای درست میتوان به کسب دوباره اعتبار در هر سازمانی امیدوار بود. فولکس هم از این قاعده مستثنی نیست، اما راه درازی در پیش دارد و متاسفانه این راه هموار نیست.
مترجم: مریم مرادخانی
منبع: Huffingtonpost
/دنیای اقتصاد