نتایج عدم استقلال بانک مرکزی و تامین مالی دولت

آقای دکتر استقلال بانک مرکزی از شبکه بانکی به چه معناست و چه اتفاقی باید بیفتد که بگوییم بانک مرکزی از شبکه بانکی مستقل است؟
یعنی آن استقلالی که بانک مرکزی از دولت ندارد، همان عاملی میشود برای اینکه دیگر از شبکه بانکی هم استقلال نداشته باشد؟
الان ما چه نشانههایی میتوانیم ببینیم که نشان دهد بانک مرکزی ما استقلال ندارد؟
یعنی بانک مرکزی یکجورهایی میتواند به بانکهای دولتی فشار بیاورد، ولی به بانکهای خصوصی نه؟
آیا نباید این برعکس میبود؟
نه، منظورم این است که حتی اگر قرار است فشار بیاید، نباید به بانکهای خصوصی وارد شود؟ میگوییم بانکهای دولتی پروژهها و تکالیف دولت را تأمین مالی میکنند، اما بانکهای خصوصی این کار را انجام نمیدهند.
یعنی بانکهای خصوصی با وجود اینکه کمتر به دولت کمک میکنند و فشار کمتری بر روی آنها قرار دارد، کمتر هم نظارتپذیرند؟
چرا بانک مرکزی نه میتواند بانکها را مجبور کند که اوراق بخرند و نه میتواند نظارت خود را بر بانکهای خصوصی اعمال کند؟ علتش چیست؟
آیا قانون جدید بانک مرکزی اگر کامل اجرا شود این موضوع را پوشش میدهد؟
اگر دولت به جای دست کردن در جیب بانکها برای پروژههای توسعهای و پربازده، مستقیماً از بانک مرکزی پول بگیرد بهتر نیست؟
نه، چون ما موضوع خلق نقدینگی را هم زیاد استفاده کردهایم و چاپ پول را هم زیاد بهکار بردهایم. ما در شرایطی نیستیم که مثلاً تورممان یک یا دو درصد باشد و بگوییم حالا چاپ پول میکنیم و تورم شش درصد میشود. ما در جایی صحبت میکنیم که تورم ۴۰ درصدی را به اندازه سه دهه تجربه کردهایم. الان خیلی ریسک بالاست که بگوییم دولتها بروند سمت چاپ پول و افزایش پایه پولی؛ گرچه این کار را هم انجام میدهند. یعنی همه دولتهای ما ـ نه فقط دولت آقای پزشکیان، بلکه دولت آقای روحانی و دولت شهید رئیسی ـ بالاخره برای جبران کسری بودجهشان حتماً روی چاپ پول هم حساب میکردند. اما در این فضا به این نتیجه میرسند که آسیبهای چاپ پول ممکن است بیشتر باشد و بنابراین سراغ استقراض از شبکه بانکی یا هر روش دیگری که به ذهنشان برسد میروند.
/فارس