سکاندار بانک مرکزی که باید باشد؟

در اقتصاد هر کشوری، کسی که ریاست بانک مرکزی را برعهده دارد، یکی از سیاست­ گذاران اقتصادی بزرگ و مهم به شمار میآید که دیدگاه‌های او در کناردیدگاه‌های شخص رئیس جمهور، وزیر امور اقتصادی و دارایی و رئیس سازمان برنامه وبودجه در مدیریت اقتصاد کشور بسیار تاثیرگذار است.

عصر بانک؛تجربه و پیشینه روسای بانک مرکزی در ایران:

 

روسای بانک مرکزی

دوره

تخصص

ابراهیم کاشانی

1339-1340

30 سال تجربه بانکداری

علی اصغر پور همایون

1340-1342

دکترای اقتصاد و حقوق

مهدی سمیعی

1342-1347

حسابداری و علوم سیاسی

خداداد فرمانفرمائیان

1347-1349

دکتری رشته اقتصاد از دانشگاه کلرادو امریکا 

مهدی سمیعی

1349-1350

حسابداری و علوم سیاسی

عبدالعلی جهانشاهی

1350-1352

 دکتری حقوق از پاریس

محمد یگانه

1352-1354

 حقوق دانشگاه کلمبیا

حسنعلی مهران

1354-1356

علوم سیاسی و اقتصاد

یوسف خوش کیش

1356-1357

بانکداری از فرانسه و انگلیس

محمد علی مولوی

1357-1358

علیرضا نوبری

1358-1360

 فوق لیسانس ریاضی ازدانشگاه سوربون، فوق لیسانس اقتصاد و فوق لیسانس تحقیق در عملیات از دانشگاه استنفورد

سید محسن نوربخش

1360-1365

دکترای اقتصاداز دانشگاه UC Davis کالیفرنیا

مجید قاسمی

1365-1368

دکتری اقتصاد از دانشگاه ساوت‌همپتون انگلیس

سید محمد حسین عادلی

1368-1373

دکترای مدیریت کسب و کاراز دانشگاه کالیفرنیا California Coast University، و دکترای اقتصاد JamiaMilliaIslamia.

سید محسن نوربخش

1373-1382

دکترای اقتصاداز دانشگاه UC Davis کالیفرنیا

ابراهیم شیبانی

1382-1386

کارشناسی ارشد و دکترای اقتصاد از دانشگاه ایندیانای آمریکا 

طهماسب مظاهری

1386-1387

کارشناسی و کارشناسی ارشد عمران از دانشکده فنی تهران و مدرک دکترا در رشته مدیریت مالی از دانشکده مدیریت دانشگاه تهران 

محمود بهمنی

1387-1392

دکتری مدیریت بازرگانی

ولی الله سیف

1392-تاکنون

دکتری حسابداری از دانشگاه علامه طباطبایی

 

برای ارزیابی سیاستهای بانک مرکزی ایران در دوره 57 ساله از تاسیس آن، باید ضوابط صحیح و روشنی داشت تا بتوان آن سیاستها را بر اساس اهداف اقتصادی سنجید. به طور کلی کاراتر شدن سیاست های پولی در اجرای اهداف نشان دهنده بهبود در کارایی بانکداری مرکزی هر اقتصادی است. توانایی سیاستگذاران در اجرای وظایفشان، اساساً به داشتن ابزارهای لازم برای کاهش ناپایداری و تغییر پذیری تولید و تورم بستگی دارد. لذا کاهش مرکب در تغییر پذیری تولید و تورم نتیجه بهبود کارایی سیاست های پولی است بعبارتی بانک های مرکزی در همه دوران ها باید به دنبال کاهش میانگین  وزنی تغییر پذیری تولید و تورم باشند.

 

بر مبنای مطالعات انجام شده در این باره در ایران  می‌توان گفت که در دهه 1340 سیاستهای پولی موثر و موفق بوده‌اند و در دهه 1350 شمسی با شکست مواجه شدند. اگر به تغییرپذیری تولید و تورم طی سالهای بعد انقلاب اسلامی نیز نگاه شود مشخص است که ناپایداری مرکب تولید و تورم طی سالهای فوق همواره گریبانگیر اقتصاد بوده و نشان‌دهنده افت کارایی سیاستهای پولی بوده است.

 

در دوره 1377-1385 بعد انقلاب اسلامی، اندکی کارایی سیاستهای پولی بهبود داشته است، ولی با این حال از این دوره به بعد تاکنون کارایی سیاستهای پولی دچار تنزل شده است. اگر جدا از اهداف نهایی تغییر پذیری تورم و تولید بخواهیم سیاستهای پولی را در محدوده عملکرد متغیرهای پولی در مقابل اهدافی که بانک مرکزی برای آن متغیرها در نظر داشته مورد مقایسه قرار دهیم، در آن صورت باید دید در آغاز هر سال بانک مرکزی چه هدفی برای رشد پول و یا شبه پول و یا حجم اعتبارات در نظر داشته و آیا به اهداف خود رسیده یا خیر؟

 

فارغ از مسئله مطرح شده باید به این نکته اشاره کرد که در این ادوار به شکل تقریبا یکسان باید توجه شود که در اقتصادی که درآمد نفتی حرف اول را می‌زند و این درآمد از طریق بودجه دولت و سیاستهای مالی وارد مدار اقتصادی می‌شود فضای زیادی برای عملکرد مستقل بانک مرکزی نمی‌ماند. با این همه، افراد می‌توانند نقش موثری داشته باشند و نوع مدیریت آنها و نحوه برخوردشان با مسایل به نوبه خود بی‌تاثیر نبوده و نیست؛ هر چند همه روسای بانک مرکزی مجبور به رعایت قوانینی بودند که حوزه عملشان را مشخص کرده بود. تجربه تاریخی روسای بانک مرکزی ایران نشان می‌دهد عملکرد آن بیشتر حول سلیقه و علاقه هر رئیسی در بانک، بانک مرکزی مدیریت شده است. اگر ریئس بانک مرکزی اقتصاددان بوده مسایل اقتصادی بیشتر مطرح بوده و اگر حقوقدان بوده مسایل حقوقی و قانونی بیشتر جلوه داشته است و اگر حسابدار بوده، مسایل ترازنامه و حساب سود و زیان مهم بوده است.

 

اما چه چیزی باعث شده که  برخی از این افراد روسای بانک مرکزی را موفق­تر از بقیه ­کند؟ توضیح و چرایی این موضوع را در وهله اول  باید در نگرش سیاست­گذاران در خصوص چگونگی عملکرد اقتصاد، جست‌وجو کرد. در خصوص موارد موفق، سیاست­گذاران باید اعتقاد راسخی داشته باشندکه تورم هزینه­‌های زیادی به دنبال دارد و نگرشی واقع­‌بینانه نسبت به اثر سیاست پولی بر نوسانات اقتصادی داشته­ باشند. در مقابل روسای ناموفق، نگرشی داشته­‌اند که با درک اقتصاددانان از اقتصاد کلان مدرن بسیار متفاوت بوده است.

 

تجربه در ایران و کشورهای جهان نشان داده که سیاست پولی نقش بسیار مهمی در اندازه وشدت تورم و نوسانات تولید دارد. لذا برای انتخاب ریاست بانک مرکزی کارآمد و موثر باید ابتدا دیدگاه‌های نامزدهای دریافت این سمت را در قالب نوشته­‌ها، سخنرانی­‌ها در قالب سیاستهای پولی و کارکرد آن بر اقتصاد یا دیگر مدارک آنها بررسی کرد.

 

درسی که می­‌توان از این کار آموخت بسیار ساده است؛ داشتن دانش اقتصادکلان برای یک ریاست موفق بر بانک مرکزی ضروری است. بر این اساس روش انتخاب یک رئیس خوب برای بانک مرکزی بررسی باورهای اقتصادی افراد و مصاحبه با آنان برای آگهی بیشتر از نگرش آنان نسبت به عملکرد اقتصادکلان است. اگر گفته­‌های یک فرد غیرواقعی و غیرتئوریک باشد، مجددا اقتصاد به تورم و نوسانات قیمت و نوسانات تولید باز خواهد گشت و سرمایه‌گذاریها در اقتصاد از بین خواهند رفت و تولید اقتصاد رونق پایدار نخواهد یافت. بر این اساس، انتخاب ریاست بانک مرکزی باید یک اقتصاددان با تجربه گسترده سیاست­گذاری و دیدگاه اقتصادی مشخص باشد و بر حفظ آن در دولت پایبند باشد.

 

 اسفندیار جهانگرد

اقتصاددان و رئیس پژوهشکده اقتصاد دانشگاه علامه

/ایسنا

 
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.