انتخاب بهترین زمان تبدیل شرکت به سهامی عام

مترجم: مریم رضایی منبع: HBR

عصر بانک؛عرضه اولیه سهام (IPO) شرکت ذخیره‌سازی حافظه فلش Pure Storage در اکتبر 2015 اوج یک فرآیند طولانی بود. شرکت ما 6 ساله بود و 6 دور تامین سرمایه در قالب یک شرکت سهامی خاص را تکمیل کرده بود. همچنین حدود 1200 کارمند داشتیم و درآمد سالانه ما حدودا 500 میلیون دلار بود. ما قبل از اینکه سهام شرکت را در بورس عرضه عمومی کنیم، نسبت به بسیاری از استارت‌آپ‌ها بیشتر صبر کرده بودیم و رشد بیشتری داشتیم. می‌توانستیم این کار را یک سال زودتر انجام دهیم و تعلل ما با ریسک‌هایی همراه بود. زمانی که در نهایت وارد بورس نیویورک شدیم، بازار IPO فروکش کرده بود. در حقیقت، برخی شرکت‌ها با توجه به ضعف بازار سهام خود را بیرون کشیده بودند.

 

اما با نگاهی به گذشته، می‌توانم بگویم زمان‌بندی ما موثر بود و اگر به گذشته برگردم حاضر به تغییر آن نیستم. برای یک شرکت در حال رشد نوپا، کشف این موضوع که چه زمانی باید IPO انجام شود بسیار پیچیده است و تفکر رایج (در کنار برخی اقدامات در این فرآیند) در سال‌های اخیر کاملا تغییر یافته است. شرکت‌ها اغلب از سوی ذی‌نفعان مختلف – شامل کارمندان، مشتریان و سرمایه‌گذاران – که هر چه زودتر می‌خواهند نقدینگی بیشتر داشته باشند، با فشار مواجه می‌شوند. همزمان، برخی استارت‌آپ‌ها به این نتیجه می‌رسند که هر چه مدت زمان بیشتری سهامی خاص بمانند، مزیت‌های بیشتری خواهند داشت. در اینجا نحوه طی کردن این فرآیند را توضیح می‌دهم.

 

فراتر از ذخیره‌سازی مکانیکی

 

شرکت Pure در سال 2009 و با هدف بر هم زدن ساز و کار در بازار ذخیره‌سازی کامپیوتر تاسیس شد. این بازار بسیار بزرگ است و 24 میلیارد دلار در نرم‌افزار و سخت‌افزار ارزش دارد. اما قانون مور (این تصور که قدرت مدارهای مجتمع هر دو سال دو برابر می‌شود) در کسب‌وکار ذخیره‌سازی که بر دیسک‌ درایوهای مکانیکی غلبه کرد، کارآیی نداشته است. سرورها و شبکه‌ها به عنوان دیگر عناصر مرکز داده‌های بزرگ، در طول سال‌ها هزاران بار سریع‌تر شده‌اند. بیشتر سیستم‌های ذخیره‌سازی بنگاهی بر اساس تکنولوژی 25ساله‌ای که به طرز دیوانه‌واری پیچیده هستند، ساخته شده‌اند. برخی محصولات ذخیره‌سازی دستورالعمل‌های 2 هزار صفحه‌ای دارند. دو نوع تکنولوژی در این حوزه انقلاب ایجاد کرده‌اند: یکی فلش مموری و دیگر ذخیره‌سازی ابری. عمر فلش مموری‌ها حدود 30 سال است و مصرف‌کننده اولین بار در دهه 90 آن را در دوربین‌های دیجیتال مشاهده کرده است، اما فلش تا زمانی که شرکت اپل آن را در iPo‌های خود مورد استفاده قرار نداد تا آهنگ‌ها در هر شرایطی و حتی هنگام دویدن کاربر خراب نشوند (اتفاقی که در مورد درایوهای مکانیکی رخ می‌داد)، چندان مورد توجه قرار نگرفته بود. شرکت گوگل نیز استفاده از فلش مموری را در مراکز داده خود شروع کرده بود، چون عملکرد، قدرت و تراکم آن نسبت به ذخیره‌سازی دیسک بالاتر است. بعد از آنکه شرکت اپل اولین iPod مبتنی بر فلش را معرفی کرد، عرضه‌کنندگان تراشه‌های الکترونیکی تولید بیشتر فلش مموری را آغاز کردند و قیمت‌ها کاهش یافت. سپس گوشی‌های هوشمند از فلش استفاده کردند، لپ‌تاپ‌های کوچک‌تر به درایو‌های SSD (نام دیگر فلش مموری) روی آوردند و استفاده از فلش‌های USB انگشتی در میان مردم رواج یافت.

 

شرکت ما محصولات ذخیر‌ه‌سازی فلش را برای مراکز داده معرفی کرد. ارزش پیشنهادی بسیار جذاب است: محصول ما اندازه سه جعبه پیتزا است که جایگزین تجهیزاتی در اندازه یک یخچال مارک Sub-Zero شده، درحالی‌که 10 برابر بازدهی بیشتری دارد، 50 برابر قابل اعتمادتر است و 20 برابر سرعت ذخیره‌سازی آن بالاتر است. به محض اینکه هزینه‌ها نیز برابر شد، دیگر راه هموار شده بود و رشد درآمد 3 رقمی حاصل شد. رایانش ابری راهکار ذخیره‌سازی پیشرفته دوم است. شرکت آمازون در عمومی‌ شدن ذخیره‌سازی ابری کمک زیادی کرد که به‌دلیل ساده بودن آن به موفقیت زیادی رسید. راه حل‌های ابری ما برای مراکز داده نیز ساده هستند: ما توانسته‌ایم دفترچه راهنماهای غول‌ پیکر برای کاربران را با دستورالعمل‌هایی در حد یک کارت ویزیت جایگزین کنیم که واقعا به معنای ایجاد تجربه تکنولوژی متناسب با مصرف‌کننده است. شرکت‌های اپل، گوگل و فیس‌بوک این کار را در طرف مصرف‌کننده انجام داده‌اند و ما شاهد این نوع نوآوری در تکنولوژی بنگاهی هستیم. من یکسال پس از تاسیس شرکت Pure و زمانی که تنها 15 پرسنل داشت، به عنوان مدیرعامل آن انتخاب شدم. من دارای مدرک PhD علوم کامپیوتری هستم و پیش از آن در تاسیس سه استارت‌آپ نقش داشتم. همچنین در پست‌های مدیر IT، مدیر بازاریابی و مدیر تولید کار کرده بودم و عضو هیات‌مدیره هم بودم، بنابراین می‌دانستم چگونه باید استراتژی تکنولوژی محور ایجاد کنم. اما پیش از آن هیچگاه مدیرعامل نبودم و هیچ گاه هدایت شرکتی را در فرآیند IPO آن بر عهده نداشتم.

 

بهتر بود صبرکنیم

 

در تئوری، بهتر بود در سال 2013 سهام شرکت را عرضه می‌کردیم. مطمئنا ما به اندازه کافی بزرگ شده بودیم و به نقطه‌ای رسیده بودیم که درآمدمان ده‌ها میلیون دلار بود. اما دلایلی داشتم که ترجیح می‌دادم برای این کار عجله نکنیم. یک دلیل این بود که طبق قانون جدیدی که در کنگره آمریکا به تصویب رسیده بود، تبدیل شدن به یک شرکت سهامی عام گران‌تر تمام می‌شد و اگرچه شرکت‌های دیگری به خرید شرکت ما ابراز علاقه کرده بودند، اما ما می‌خواستیم شرکت Pure یک بازی بلندمدت باشد. در نتیجه به عنوان یک شرکت سهامی عام کوچک، دوری کردن از ادغام و تملک نسبت به زمانی که سهامی خاص بودیم و کنترل شرکت را خودمان بر عهده داشتیم، سخت‌تر می‌شد. اما بزرگ‌ترین دلیل از روندهای گذشته که شرکت‌های گوگل و فیس‌بوک بنیان نهاده بودند نشات می‌گرفت. هر دو شرکت نسبت به شرکت‌هایی که با سرمایه مخاطره‌آمیز تامین مالی شده بودند، مدت زمان بیشتری به شکل سهامی خاص باقی ماندند (گوگل در زمان عرضه اولیه سهامش 6 ساله بود و فیس‌بوک در سال هشتم دست به این اقدام زد). این تاخیر برای هر دو شرکت بسیار خوب بود و باعث ایجاد تغییر در تفکر رایج شد. بیشتر شرکت‌ها پیش از این به محض اینکه امکان می‌یافتند، برای IPO اقدام می‌کردند، اما اکنون بسیاری از آنها ترجیح می‌دهند صبر کنند.

 

به هر حال دو مساله ما را به سوی IPO سوق می‌داد. یکی این بود که مشتریان ما را تشویق به این کار می‌کردند، چون بسیاری از آنها ترجیح می‌دهند با یک شرکت سهامی عام وارد تجارت شوند. آنها می‌خواهند امکان دیدن گزارش‌های مالی شما را داشته باشند و بدانند عملکرد کسب‌وکارتان چگونه است. آنها می‌دانند که شرکت‌های سهامی عام بیشتر مورد موشکافی قرار می‌گیرند و این مساله به آنها نوعی حس امنیت و اعتماد می‌دهد. مساله دیگر ارزش‌گذاری بود. ارزش‌‌گذاری شرکت‌های سهامی خاص در سال‌های اخیر به سرعت بالا رفته و وقتی با یک بازار عمومی محتاط همراه می‌شود، پیچیدگی‌هایی ایجاد می‌کند. هیچ‌کس نمی‌خواهد با ارزشی کمتر از آخرین دورانی که سهامی خاص بوده اقدام به عرضه سهام کند. هر چه به زمان IPO و تامین مالی نزدیک‌تر می‌شدیم، تلاش می‌کردیم موقعیت‌هایی برد-برد ایجاد کنیم. من معتقدم وظیفه مدیرعامل این نیست که هر زمان به دنبال تامین مالی باشد یا بالاترین ارزش‌گذاری ممکن را هدف قرار دهد، بلکه در عوض باید قراردادی عادلانه با سرمایه‌گذاران تنظیم کند. اگر ما فورا اقدام به IPO می‌کردیم، ارزش‌گذاری ما کمتر از دوره‌ای بود که سهامی خاص بودیم.

 

آماده‌سازی و خوش‌شانسی

 

بعد از اینکه وارد شرکت Pure شدم، دو بار از طریق سرمایه‌گذاری مخاطره‌آمیز تامین مالی کردیم. این نوع تامین مالی نسبتا جدید است و نتیجه تعلل شرکت‌های بزرگی همچون فیس‌بوک در عرضه اولیه سهام‌شان است. ما توانستیم با سرمایه‌گذاران مهمی ارتباط برقرار کنیم که نه تنها منابع مشاوره ارزشمندی در زمان IPO بودند، بلکه می‌توانستیم بعد از آن هم روی سرمایه آنها حساب کنیم. این منابع سرمایه‌گذاری به شرکت‌هایی مثل ما امکان می‌دهند مدت زمان بیشتری سهامی خاص باقی بمانیم. همچنین اقداماتی انجام داده بودیم تا کارمندان Pure برای داشتن سهام در شرکت انعطاف‌پذیری داشته باشند. وقتی شرکتی از نوع سهامی خاص است، حفظ کارمندان آسان‌تر است. چون آنها منتظر نقدینگی حاصل از IPO می‌مانند و نمی‌خواهند قبل از نقد شدن سهام شرکت را ترک کنند. همزمان، ممکن است فشارها برای IPO زودهنگام بیشتر شود. ما برای اینکه از چنین فشاری جلوگیری کنیم، هنگام تامین مالی نقدینگی گزینشی را در اختیار کارمندان قرار دادیم. آنها می‌توانستند درصد مشخصی از سهام واگذارشده خود را نقدینه کنند، درحالی‌که منبع عرضه‌ای برای سرمایه‌گذاران بنگاهی ارائه کنند. تعداد شرکت‌هایی که به کارکنان خود امکان می‌دهند پرتفوی خود را به این شیوه متنوع‌سازی کنند در حال افزایش است، به‌خصوص هر چقدر این شرکت‌ها بیشتر سهامی خاص بمانند.

 

ما باید خودمان را برای IPO آماده می‌کردیم. اولین قدم توسعه هیات‌مدیره بود. ما مدیرانی قوی داشتیم، اما باید تجربه عملیاتی شرکت‌های بزرگ را به آنها اضافه می‌کردیم. به‌طور خاص، ما به شخصی با تجربه مالی در شرکتی که به سهامی عام تبدیل شده نیاز داشتیم تا ریاست کمیته حسابرسی را بر عهده بگیرد. در نتیجه مارک گرت، مدیرعامل شرکت Adobe Systems را برای این پست استخدام کردیم. همچنین باید با یک بانک سرمایه‌گذاری رابطه برقرار می‌کردیم و همکاری با شرکت Allen & Company که دوره‌های پنجم و ششم تامین مالی ما را مدیریت کرد، برای ما یک خوش‌شانسی بود. یک ساختار دو ردیفه برای سهام ایجاد کردیم تا اگر یک خریدار متخاصم تلاش کرد شرکت ما را تحت تملک درآورد، موسسان و تیم مدیریتی بتوانند شرایط را کنترل کنند. در نهایت به یک مدیر مالی خوب نیاز داشتیم. در سال 2014 تیم ریترز، مدیر مالی سابق شرکت گوگل را استخدام کردیم. او به ما کمک کرد سیستم‌های جدید را به‌کار بگیریم و دیدگاه بهتری نسبت به عملکرد مالی خود که باید در بازارهای عمومی عملی می‌کردیم داشته باشیم. در اوایل سال 2015 واضح بود که همه عناصر لازم را در اختیار داشتیم. در طول آخرین دور تامین مالی در سال 2014 ارزش کسب‌وکار ما به بیش از 3 میلیارد دلار رسیده بود. از نظر من تامین مالی بعدی دیگر مزیتی نداشت و بنابراین برنامه‌ریزی برای IPO را شروع کردیم. اما یک مساله کلیدی این است که وقتی فرآیندی را شروع می‌کنید، ممکن است آسیب‌پذیر شوید. اگر مثل ما در فضایی رقابتی قرار داشته باشید، با این ریسک مواجه هستید که رقبا «ترس، ابهام و تردید» را زمانی که نمی‌توانید به راحتی واکنش نشان دهید، گسترش می‌دهند. کسب‌وکار ما از نوع حمله رو به جلو به شرکت‌های ذخیره‌سازی تثبیت‌شده‌ای مثل EMC و HP است. اما ناگهان زمان‌بندی که داشتیم به نفع ما تمام شد: در ماه‌های نزدیک به IPO، شرکت Dell با خرید EMC موافقت کرد و HP نیز برنامه‌های خود را برای تقسیم شدن به دو شرکت مجزا علنا اعلام کرد که یعنی رقبای کلیدی ما به واسطه اتفاقات داخلی از میدان خارج شدند.

 

طول کشیدن بازی

 

رئیس کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا در اوایل سال 2016 در مصاحبه‌ای، از برخی شرکت‌ها به‌دلیل اینکه دوره سهامی خاص بودن خود را طولانی می‌کردند، انتقاد کرد. بحث او این بود که تبدیل شدن یک شرکت به سهامی عام نه تنها باعث جذب سرمایه می‌شود، بلکه فعالیت‌های آن را تسریع کرده و کنترل و نظارت بر آن را به شیوه‌هایی که برای شرکت‌های سهامی خاص ضروری نیست، تقویت می‌کند. من نظر او را درک می‌کنم. وقتی کسب‌وکاری رشد می‌کند، باید نظارت و کنترل مالی خود را منسجم کند و به محض اینکه این نظارت‌ها و برنامه‌ها جا افتاد، باید شرکت به سهامی عام تبدیل شود. هدف ما هم این نبود که تا ابد به مسیرمان ادامه دهیم، بلکه می‌خواستیم یک شرکت سهامی عام پایدار ایجاد کنیم.  ما تلاش نمی‌کردیم بازار را زمان‌بندی کنیم. هر مدیرعاملی نگران جو اقتصادی موجود است. زمانی که منتظر IPO بودیم، به وضوح می‌دیدیم که پذیرش بازار برای این موضوع در حال بدتر شدن است. وقتی پنجره IPO باز است، فقط تلاش می‌کنید امور را پیش ببرید و مراحل را یکی پس از دیگری پشت سر بگذارید. اما همه شرکت‌ها این روند را به درستی طی نمی‌کنند. حداقل پنج شرکتی که همزمان با ما IPO خود را شروع کردند یا با تاخیر مواجه شده یا کلا منصرف شدند. IPO ما با قیمت هر سهم 17 دلار انجام شد و ارزش کلی سهام به بیش از 3 میلیارد دلار رسید. از آن زمان قیمت سهام شرکت همواره در نوسان بوده که نشان‌دهنده بازار متلاطم است. با اینکه گزارش‌های مالی ما همچنان ضرردهی را نشان می‌دهد، اما توانسته‌ایم به سرمایه‌گذاران ثابت کنیم که وقتی به نرخ رشد، افزایش حاشیه سود و افزایش بازدهی عملیاتی نگاه می‌کنند، می‌توانند به این نتیجه برسند که کسب‌وکار کاملا سالمی داریم. شرکت Pure بنگاهی در عرصه تکنولوژی است که یکی از پرسرعت‌ترین رشدها را در دنیا دارد. ما برای حفظ این جایگاه باید سرمایه‌گذاری کنیم. این هم دلیل دیگری است که به تعویق افتادن IPO ما را توجیه می‌کند.

 

 

وقتی کسب‌وکاری رشد می‌کند، باید نظارت و کنترل مالی خود را منسجم کند و به محض اینکه این نظارت‌ها و برنامه‌ها جا افتاد، باید شرکت به سهامی عام تبدیل شود. هدف ما هم این نبود که تا ابد به مسیرمان ادامه دهیم، بلکه می‌خواستیم یک شرکت سهامی عام پایدار ایجاد کنیم

 

 

/دنیای اقتصاد 

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.