همیشه به دنبال کار مورد علاقهتان باشید
عصر بانک؛بسیاری از ما کاری را که دوست داریم انجام نمیدهیم چون که در قید و بندهایی چون تعهدات، ترس یا فقدان خودشناسی گرفتاریم. با فردی دوست بودم که در یک شرکت خودروسازی کار میکرد. او کارش را در سن 19 سالگی شروع کرده بود و پس از 15 سال کار، به آن شغل«عادت کرده بود» و تمایلی برای تغییر شغل از خود نشان نمیداد. او سرانجام فهمید از شغلش به مدت یازده سال متنفر بوده است و همین مساله باعث افسردگی شدید او شد. یکبار که به اتفاق او و خانوادهاش به پیکنیک رفته بودیم و داشتیم با هم صحبت میکردیم، با چهرهای گرفته خطاب به من گفت که همیشه عاشق کار کردن با چوب و کسب درآمد از این طریق بوده است. آن مرد هیچگاه در عمرش فرصت نکرد با چوب کار کند، اما این ایده را سالها در سر داشت.
او همیشه در مورد خودش بهعنوان کسی که میتوانست وسایل چوبی زیبایی بسازد، نگاه میکرد و مطمئن بود که در صورت ورود به این عرصه، زندگی بهتری میتوانست داشته باشد. آن مرد سرانجام پس از 25 سال کار کردن در شرکت خودروسازی و بازنشسته شدن از آنجا به سراغ علاقه اصلیاش یعنی کار با چوب رفت، اما با کمال تعجب دریافت که پس از مدت کوتاهی از کار کردن با چوب لذت نمیبرد. او به مدت 10 سال تلاش کرد با چوب کار کند و محصولات چوبی بسازد، اما چیزهایی که میساخت، او را راضی نمیکرد و آن 10 سال هم برای او عذابآور بود.مشکل او از آنجا سرچشمه میگرفت که پیش از شروع کار جدیدش (کار کردن با چوب) فقط به آن فکر میکرد و در رویاهایش با چوب کار میکرد و در نتیجه هیچ اقدامی عملی در این زمینه انجام نداده بود که اگر چنین میکرد، میفهمید که کار با چوب هم او را ارضاء نمیکند و این چیزی نیست که او را شاد کند.شما نیز شاید همینگونه باشید و تا زمانی که بهطور عملی به شما ثابت نشود که یک شغل جدید باعث شادی شما میشود، نباید در مورد آن بهصورت مطلق فکر کنید و برای اجتناب از اتلاف انرژیتان لازم است هر ایدهای را ابتدا در محک آزمایش قرار دهید.
بنابراین، بهتر این است که نیروهای درونیتان را روی شغل کنونیتان متمرکز کنید و آن را تقویت کنید و اگر دیدید که نمیتوانید هیچکدام از نیروهای درونیتان را در این شغل بهکارگیرید، پس این کار را به اوقات فراغت و کارهای تفننیتان منتقل کنید. خیلی زود خواهید دید که از کارتان لذت میبرید و در آن پیشرفت میکنید. به این ترتیب است که مسیر درست کارتان را یافته و مهارتها و پتانسیلهای خود را در آن بهکار خواهید گرفت.راستی، برای رسیدن به حرفهای که دوستش دارید، چه میتوانید بکنید؟ اگر نتوانید علائق خود را در شغل کنونیتان پیاده کنید، آیا میتوانید آنها را در خانه و اوقات فراغتتان بهکار گیرید و نیروهای درونیتان را آزاد کنید؟ از این طریق است که شناخت بیشتری درباره خودتان و مسیری که میتوانید در کار و حرفهتان طی کنید، بهدست میآورید. یکی از بهترین گامها در این زمینه این است که برنامهای برای تبدیل علاقهمندیتان به یک شغل تدوین کنید. هیچ تغییری بدون هزینه و دردسر نیست اما هنگامی که ثابت شد این تغییر در راستای برآورده شدن نیازها و آزاد شدن پتانسیلها و نیروهای درونی فرد باشد، ارزشش را دارد. ناگفته پیداست که اگر ایدهای را در ذهن پرورانده و نحوه چگونگی پیادهسازی آن را نیز مشخص کردهاید، با انگیزه و انرژی بیشتری به سراغ آن میروید و آن را اجرایی میکنید.
/دنیای اقتصاد