چهار نیروی جهانی که قواعد را در هم می‌شکنند

اکنون دنیای ما در حال گذر از تحولاتی است که به واسطه چهار نیروی اساسی که هر یک در زمره مهم‌ترین عوامل تحول‌آفرین اقتصاد جهانی قرار دارند، صورت می‌گیرد.

عصر بانک؛سیستم‌عامل اقتصاد جهان درحال بازنویسی است. در این مقاله که از کتابNo Ordinary Disruption برگرفته شده است، روندهای جدید تغییردهنده قواعد جهانی و دلایل الزام رهبران به همسویی با واقعیت‌های جدید بررسی می‌شوند. در طی انقلاب صنعتی در سال‌های پایانی قرن هجدهم و آغاز قرن نوزدهم، نیرویی جدید همه چیز را به یکباره تغییر داد. اکنون دنیای ما در حال گذر از تحولاتی است که به واسطه چهار نیروی اساسی که هر یک در زمره مهم‌ترین عوامل تحول‌آفرین اقتصاد جهانی قرار دارند، صورت می‌گیرد. در مقایسه با انقلاب صنعتی پیش‌بینی می‌شود تحول مذکور 10 برابر سریع‌تر و در مقیاس سیصد برابری روی دهد و تاثیرات آن تا سه هزار برابر بیشتر باشد. درحالی‌که آگاهی از وقوع چنین تحولی بسیار است اما اغلب درک توانایی واقعی و تاثیرات دست دوم و سوم آن در سطح مناسبی قرار ندارد.

1. عصر شهرنشینی

اولین رویکرد، تغییر موقعیت جغرافیایی فعالیت‌های اقتصادی و پویایی بازارهای نوظهوری نظیر چین و شهرهایی است که این بازارها در آنها رشد می‌کنند. این بازارهای نوظهور همزمان از بطن انقلاب‌های صنعتی و شهری سر بر می‌آورند و قطب‌های اقتصادی جهان را با سرعت غیرقابل باوری تغییر می‌دهند. در سال 2000 میلادی، 95 درصد از 500 شرکت برتر معرفی شده از سوی مجله فورچون در کشورهای توسعه‌یافته فعالیت می‌کردند. انتظار می‌رود تا سال 2025 میلادی که چین به مهد شرکت‌های برتر جهان تبدیل می‌شود، نزدیک به نیمی از شرکت‌های معتبر جهان از میان شرکت‌های نوظهور انتخاب شوند. 

جوزف آکرمن، مدیر اجرایی سابق Deutsche Bank می‌گوید: «در طول سال‌ها، مدیران ارشد بانک همواره اعتراض داشتند که شما را دیگر کمتر در جمع خود می‌بینیم. خوب، این موضوع دلیل قانع‌کننده‌ای داشت: فرصت‌های رشد در گوشه و کنار جهان قابل دسترسی است، آسیا، آمریکای لاتین و خاورمیانه.»

شاید موضوعی که به همان اندازه از اهمیت برخوردار است تغییر موقعیت جغرافیایی فعالیت‌های اقتصادی در بازارهای نوظهور است. جمعیت شهری جهانی افزایش پیدا کرده است و در طول سه دهه گذشته به‌طور میانگین سالانه 65 میلیون نفر بر میزان آن افزوده شده است. نزدیک به نیمی از تولید ناخالص جهانی بین سال‌های 2010 و 2025 از 440 شهری که کسب‌وکارهای نوظهور در آن متولد شده‌اند، به دست خواهد آمد (95 درصد از آنها شهرهایی کوچک و متوسط هستند که بسیاری از مدیران ارشد غربی حتی نام آنها را نشنیده‌اند و از موقعیت جغرافیایی آنها روی نقشه نیز اطلاعی ندارند). بله، بمبئی، دبی، شانگهای شهرهای مشهوری هستند. اما شهر‌هایی مثل Hsinchu در شمال تایوان یا Santa Catarina در برزیل چه؟ یا Tianjin که در 120 کیلومتری جنوب شرقی پکن واقع شده است؟ تولید ناخالص داخلی Tianjin در سال 2010 میلادی حدود 130 میلیارد دلار تخمین زده می‌شد، شهری که از نظر مساحت با استکهلم، پایتخت کشور سوئد برابری می‌کند. پیش‌بینی می‌شود تولید ناخالص داخلی این شهر تا سال 2025 میلادی به 625 میلیارد دلار (رقمی برابر با تولید ناخالص داخلی کشور سوئد) برسد.

2. شتاب تغییرات تکنولوژیک

دومین نیروی تحول آفرین جهانی میزان شتاب موجود در حوزه و مقیاس ظهور فناوری و تغییرات اقتصادی حاصل از آن است. فناوری، از دستگاه سنتی چاپ تا موتور بخار و اینترنت همواره نیرویی بزرگ در تغییر وضعیت موجود بوده است. امروزه مهمترین تفاوت آن حضور در تمامی حوزه‌ها و تغییرات سریع ناشی از آن است. بیش از نیمی از خانه‌های آمریکا تا 50 سال پس از اختراع تلفن آن را در خانه‌های خود نداشتند، اما فیس‌بوک توانست در اولین سال فعالیت خود 6 میلیون کاربر جذب کند که این رقم در پنج سال بعدی به میزان صد درصد افزایش پیدا کرد. سرویس پیام رسان چینی WeChat، 300 میلیون کاربر یعنی رقمی برابر با کل جمعیت بزرگسال ایالات متحده را از آن خود کرد. 

در سال 2009 میلادی، دو سال پس از معرفی آی‌فون، توسعه دهندگان برنامه‌های کاربردی 150 هزار برنامه تولید کردند، این رقم تا سال 2014 میلادی به 2/ 1 میلیون رسید و کاربران تا آن زمان بیش از 75 میلیارد برنامه کاربردی را دانلود کردند (بیش از 10 برنامه برای تک تک اعضای جمعیت جهان). همگام با سرعت گسترش نوآوری در سال‌های اخیر، رشد فناوری فراتر از قدرت شهود و تصور انسان برای پیش‌بینی صورت گرفته است. قدرت پردازش و گسترش ارتباطات تنها جنبه مهم این داستان هستند. تاثیر این دو فاکتور به واسطه انقلاب اطلاعاتی چندین برابر شده است و حجم بی‌سابقه‌ای از اطلاعات را در اختیار مصرف‌کنندگان و کسب وکار‌هایی نظیر Alibaba و Uber قرار داده است. 

به واسطه این نیروهای تقویت کننده روز به روز افراد بیشتری از مزایای عصر گجت‌ها شامل ارتباطات بی‌مرز و اطلاعات نامحدود بهره‌مند می‌شوند. تکنولوژی وعده پیشرفت اقتصادی را به همه کسب‌وکارهای نوظهور می‌دهد. 20 سال پیش کمتر از سه درصد از جمعیت دنیا گوشی تلفن همراه داشتند و کمتر از یک سوم جمعیت جهان به ارتباطات اینترنتی دسترسی داشتند. فناوری به کسب وکارهایی مثل واتس اپ اجازه می‌دهد تا در قالب سرمایه‌ای کم با سرعتی خیره‌کننده پیشرفت کند. سرعت چشمگیر نوآوری‌های تکنولوژیک در کوتاه‌تر کردن چرخه عمر کسب‌وکارها و وادار کردن مدیران به تصمیم‌گیری و تخصیص سریع منابع خیره‌کننده است.
 
3. چالش‌های جمعیت سالمند

جمعیت جهان رو به پیری است و نرخ باروری رو به کاهش است. درحالی‌که چالش جمعیت سالمند مدتی است که در برخی اقتصاد‌های توسعه یافته نظیر ژاپن و روسیه قابل مشاهده بوده است اما در حال حاضر در حال گسترش به چین است و به‌زودی به آمریکای لاتین خواهد رسید. برای اولین بار در تاریخ حیات بشر پیری به معنای واقعی در سراسر کره خاکی گسترش پیدا خواهد کرد. 30 سال پیش، تنها کسر ناچیزی از جمعیت جهان در چند کشور معدود سالمند محسوب می‌شد. تا سال 2013، این رقم به حدود 60 درصد جمعیت جهان در کشورهایی با نرخ پایین‌تر از نرخ جایگزینی رسید. این یک تغییر کیفی است. بر اساس آمار اتحادیه اروپا، تا سال 2060 میلادی جمعیت آلمان به میزان یک پنجم جمعیت کنونی خواهد رسید و جمعیت شاغلان از 54 میلیون در سال 2010 به 36 میلیون در سال 2060 خواهد رسید. این آمار از تغییرات جمعیتی پیش‌بینی شده برای کشور فرانسه کمتر است. نیروی کار چین به‌دلیل روند جمعیتی درآمد در سال 2010 افزایش داشته است. کشور تایلند با کاهش نرخ باروری از 5 در دهه 1970 به 4/ 1 روبه‌رو بوده است. توجه به جمعیت گسترده سالمندان فشارهای شدید مالی را بر دولت‌ها تحمیل خواهد کرد.

4. ارتباطات جهانی گسترده

چهارمین نیروی تحول آفرین نرخ ارتباطات تجاری، سرمایه ای، اطلاعاتی و بین فردی در سراسر جهان است. تجارت و امور مالی مربوط به آن مدت‌ها بخشی از داستان جهانی‌سازی بوده است. در سال‌های اخیر تغییرات عمده‌ای در این رویکردها مشاهده شده است. سیستم تجارت جهانی به‌صورت تحت وب حالت پیچیده و جامع تری به خود گرفته است. جریان «جنوب به جنوب» در میان بازارهای نوظهور، سهمی از تجارت جهانی را به میزان دو برابر افزایش داده است. حجم تجارت میان چین و آفریقا از 9 میلیارد دلار در سال 2000 میلادی به 211 میلیارد دلار در سال 2012 افزایش پیدا کرده است. جریان سرمایه جهانی بین سال‌های 1980 تا 2007 میلادی 25 برابر شده است. این ارتباطات در طول رکود اقتصادی سال 2008 میلادی متوقف شد و پس از آن با سرعت کمتری رو به بهبود نهاد. 

تجدید نظر در نگرش‌ها

چهار نیروی تحول مذکور با سرعت رو به افزایش و گسترش چشمگیر خود تاثیرات شگرفی بر اقتصاد جهانی قرن بیست و یکم داشته‌اند. هم‌اکنون، این نیروها الگوهایی جدید را تقریبا در هر بازار نوظهور و در هر بخش از اقتصاد جهان و حتی هر بخش از زندگی تک تک انسان‌ها وارد می‌کنند. بسیاری از مفروضات، تمایلات و عادات که مدت‌ها ثابت و بدون تغییر بوده‌اند به یکباره دچار تغییرات اساسی شده‌اند. در هیچ دوره‌ای انسان تا این اندازه دسترسی آسان به اطلاعات را تجربه نکرده است. 

آی‌فون یا گلکسی سامسونگ شما حاوی اطلاعات فراوانی هستند و قدرت پردازش آنها از هر ابرکامپیوتری به مراتب بیشتر است. ما همچنان در دنیایی زندگی می‌کنیم که حتی حرفه‌ای‌ترین پیشگویان هم از پیش‌بینی تغییرات آن ناتوان هستند. دلیل این امر شاید نیاز به شهود است که همچنان در فرآیند تصمیم‌گیری احساس می‌شود. شهود براساس تجارب و ایده‌هایی شکل می‌گیرد که پیرامون فرآیند معمول امور در بازه‌های زمانی مختلف گردآوری شده‌اند و به انسان قدرت پیش‌بینی می‌بخشند. جهانی سازی توانسته است امکان بهره‌مندی از پیوندهای نامحدود و ایجاد بازارهای نوظهور را برای جهانیان فراهم آورد. اگر به واسطه آینه‌ای به آنچه در جهان در حال روی دادن است بنگریم و براساس تجارب پیشین خود تصمیم بگیریم، خطای بزرگی از ما سر خواهد زد. در جهان امروز مدیران ارشد، قانون‌گذاران و در یک کلام همگان باید در نگرش‌های خود تجدید نظر کنند. این نکته به‌ویژه برای سازمان‌هایی که به موفقیت بزرگ رسیده‌اند، ضروری است.

 

مترجم: فریباولیزاده

منبع: Mckinsey

/دنیای اقتصاد

 
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.