چرا تبدیل شدن به یک سازمان داده‌محور هدفی دشوار است؟

سیاوش علیخانی، مدیر امور برنامه ریزی و هوشمندی کسب‌وکار فناپ؛ با افزایش پویایی در بازارهای امروز، شرکت‌های بزرگ برای رقابت‌پذیری در بازار ناچار به پیاده‌سازی داده‌محوری به‌عنوان یک الزام راهبردی هستند. اما برای شرکت‌های بزرگ و قدیمی، صحبت کردن در رابطه با این موضوع، آسان‌تر از انجام آن است. علی‌رغم یک دهه سرمایه‌گذاری و ایجاد تغییرات ساختاری جهت اجرای موفق پروژه‌های داده‌محوری، نظرسنجی انجام شده از مدیران ارشد فورچون-1000 نشان می‌دهد که بسیاری از شرکت‌های بزرگ همچنان نه تنها با فناوری قدیمی، بلکه با فرهنگ‌های نهادینه شده‌ای دست به گریبان هستند، که در برابر روش‌های نوین انجام فعالیت‌ها مقاومت نشان می‌دهند – بیش از 90 درصد شرکت‌های مورد بررسی گزارش کردند که عوامل فرهنگی بزرگ‌ترین مانع آنها در مسیر تحقق داده‌محوری در سازمان بوده است. در پاسخ به این مساله، راهبران داده در سازمان باید سه اقدام عمل‌گرایانه را انجام دهند:

1) اقدامات اطلاعاتی خود را بر فرآیندهای عملیاتی و کارکردهای اصلی سازمان با هدف اثرگذاری قابل توجه بر فعالیت سازمان متمرکز کنند.

2) در نحوه مدیریت داده‌های سازمان تجدید نظر کنند.

3) به یاد داشته باشند که این تحول یک فرآیند طولانی مدت بوده و جهت توفیق نیازمند صبر، شکیبایی و تمرکز است.

در دنیای کسب‌وکار امروز، شرکت‌ها برای پیشرو بودن در بازار می‌باید داده‌محوری را به‌عنوان یک تحول راهبردی در سازمان هدف‌گذاری کنند. در یک دهه گذشته شرکت‌هایی که این اولویت راهبردی را با تاخیر پیاده‌سازی کردند، نظاره‌گر شرکت‌هایی نظیر آمازون، فیسبوک و گوگل بودند، که با به‌کارگیری مناسب داده‌محوری به صورت مستمر سهم بازار و مشتریان کلیدی آنها را تصاحب کرده و بیشترین رشد ارزش بازار را برای سهام‌داران خود به ارمغان آورده‌اند. حالا شرکت‌های بزرگ لیست فورچون-1000 در تلاش هستند تا با سرمایه‌گذاری قابل توجه روی پروژه‌های مرتبط با داده‌محوری و هوش مصنوعی، شکاف ایجاد شده را تقلیل دهند. براساس مطالعه انجام شده توسط شرکت مشاوره مدیریت نیو ونتیج پارتنرز، برای سومین سال پیاپی، 99 درصد از شرکت‌های لیست فورچون-1000 که در این پژوهش مشارکت داشته‌اند، پروژه‌های سرمایه‌گذاری در حوزه داده و هوش مصنوعی در حال اجرا دارند. اما در سال جاری، علی‌رغم رشد قابل توجه سرمایه‌گذاری انجام شده، به نظر می‌رسد این شرکت‌ها برای تداوم روند رو به رشد اثرگذاری این پروژه‌ها در ابعاد گوناگون فعالیت سازمان خود، دچار چالش شده‌اند.

مطالعه انجام شده روی این موضوع، برای نهمین سال پیاپی توسط شرکت نیو ونتیج پارتنرز تکرار شده و مدیران ارشد شرکت‌های پیشرو در صنایع مختلف در این تحقیق مشارکت داشته‌اند. موضوع این کار تحقیقی، بررسی وضعیت پروژه‌های شرکتی در حوزه کلان داده و هوش مصنوعی بوده است. در گزارش سال 2021، تعداد 85 شرکت از لیست فورچون-1000  که در صنایع مختلف پیشرو بازار حوزه فعالیت خود بوده‌اند، مورد مطالعه قرار گرفتند، که بیشترین تعداد از آغاز این مطالعه در سال 2012 بوده است. شرکت‌های مشارکت‌کننده در این تحقیق شامل شرکت‌های پیشرو در بازار خدمات مالی، بهداشت و سلامت، خرده‌فروشی نظیر American Express، Anthem، Bank of America، Bristol-Myer، Squibb، Capital One، Cigna، CVS Health، Eli Lilly، Glaxo Smith Kline، JP Morgan Chase، Liberty Mutual، MasterCard، McDonalds، Merck، Pfizer، Sanofi، Starbucks، VISA United Health، و Walmart بودند. در تحقیق سال 2021، از مجموع پاسخ‌دهندگان به سوالات در شرکت‌های مختلف، 76 درصد دارای سمت سازمانی معاونت داده و یا معاونت تحلیل داده بوده‌اند. مشارکت‌کنندگان در تحقیق در ارشدترین لایه‌های سازمانی فعالیت داشته‌اند و عمدتا نظارت و مسئولیت حوزه داده در سازمان خود را بر عهده داشتند.

پس از یک دهه از انجام این تحقیق، دو کلان روند در این شرکت‌ها قابل مشاهده است. اول اینکه، شرکت‌های پیشرو به صورت مستمر در پروژه‌های حوزه کلان‌ داده و هوش مصنوعی سرمایه‌گذاری کرده‌اند تا به مرحله داده‌محوری برسند: 91.9 درصد از شرکت‌ها در این تحقیق بیان کرده‌اند که سرمایه‌گذاری در حوزه کلان داده و هوش مصنوعی در شرکت آنها تسریع شده است؛ 62  درصد از شرکت‌ها این گونه گزارش کرده‌اند که سرمایه‌گذاری حوزه داده و هوش مصنوعی در شرکت آنها، بیش از 50 میلیون دلار بوده است. روند قابل مشاهده دوم در مطالعه سال جاری این بوده که علی‌رغم رکورد تاریخی در سرمایه‌گذاری حوزه کلان داده و هوش مصنوعی در صنایع مختلف، شرکت‌ها برای خلق ارزش از پروژه‌های حوزه داده و هوش مصنوعی و مبدل شدن به یک سازمان داده‌محور، دچار چالش هستند. این شرکت‌ها اغلب به دلیل دارا بودن ساختار داده، فرآیندها، تخصص‌ها و فرهنگ سنتی، با سازمانی مواجه هستند که نسبت به تغییر مقاوم است. از طرف دیگر، با افزایش حجم داده‌ها و نیازمندی روزافزون شرکت‌ها برای
توسعه مهارت‌های داده‌محوری جهت رقابت در بازار، شرکت‌های پیشرو به طور مستمر با چالش‌های بیشتری روبرو می‌شوند.

در مطالعه سال 2021 انجام شده روی شرکت‌های فورچون-1000، در شاخص‌هایی که نشان‌گر موفقیت شرکت‌ها در پروژه‌های حوزه داده و هوش مصنوعی هستند، کاهش مشخصی مشاهده می‌شود. شرکت‌های مورد مطالعه در سال گذشته، چالش‌های جدی در توسعه و گاها حفظ ظرفیت‌های خود در حوزه‌هایی نظیر مدیریت داده به عنوان یک دارایی کسب‌وکاری، تحکیم فرهنگ داده در سازمان، رقابت در فضای تحلیل داده و به‌کارگیری داده جهت توسعه نوآوری در سازمان بوده‌اند. تنها 29.2 درصد از شرکت‌ها در عملکرد خود تحقق دستاوردهایی در راستای تحول کسب‌و‌کار را گزارش کرده‌اند و تنها 30 درصد از شرکت‌ها در توسعه استراتژی کلان در حوزه داده، به‌ گونه‌ای که مورد توافق و قبول تمامی اجزای سازمان باشد، موفق بوده‌اند. در یک تخمین خوش‌بینانه، تنها 24% از پاسخ‌دهندگان این گونه عنوان کرده‌اند که سازمان آنها در سال گذشته داده‌محور بوده است، که این شاخص نسبت به دوره یک ساله پیشین معادل 37.8 درصد افت داشته است. این نشان‌گر این مساله است که تلاش‌ها جهت به‌کارگیری داده در فرآیند تصمیم‌گیری سازمان، آن‌چنان که پیش‌تر تصور می‌شد موفق نبوده است.

ریشه این رشد کند و نامطلوب چیست؟ برای پنجمین سال پیاپی، مدیران ارشد شرکت‌ها این گونه بیان کرده‌اند که چالش‌های فرهنگی – و نه چالش‌های فناوری – جدی‌ترین مانع در مسیر توفیق پروژه‌های حوزه داده هستند. در مطالعه سال 2021، 92.2 درصد از شرکت‌های پیشرو در صنایع مختلف، چالش‌هایی در حوزه فرهنگ در جهت هم‌راستایی سازمانی، فرآیندهای سازمانی، مدیریت تحول، ارتباطات، مهارت‌های فردی و مقاومت و درک نادرست جهت تحقق تغییرات مطلوب داشته‌اند. این مساله نمایان‌گر رشد قابل توجه اثرگذاری این عوامل نسبت به تحقیق چهار سال گذشته است که در آن 80.9 درصد از شرکت‌ها چالش‌های فرهنگی را به‌عنوان مهم‌ترین عامل بازدارنده در موفقیت پروژه‌های داده‌محوری در سازمان مطرح کرده بودند. آن چنان که استاد به‌نام حوزه مدیریت، پیتر دراکر بیان کرده است، “فرهنگ سازمانی، استراتژی سازمان را به عنوان صبحانه می‌بلعد.”

ممکن است این مقاومت فرهنگی اجتناب‌ناپذیر بوده باشد، اما حداقل قابل پیش‌بینی بوده است. نزدیک به ده سال پیش و در سال 2012، اریک برینژلفسون و اندرو مکافی در مقاله‌ای که در هاروارد بیزنس ری‌‎ویو منتشر شد، این گونه گفته‌اند که پروژه‌های کلان داده، منجر به تحول مدیریت در سال‌های بعد خواهند شد. پس چرا پس از یک دهه سرمایه‌گذاری در حوزه داده، شرکت‌ها همچنان در تلاش برای داده‌محوری ناموفق هستند؟ پاسخ اولیه این پرسش این است که رسیدن به مرحله داده‌محوری، فرآیندی زمان‌بر بوده و مستلزم تمرکز، تعهد و پایداری است. بسیاری از شرکت‌ها تلاش موردنیاز برای تحقق این هدف را دست کم گرفته یا در تخمین زمان موردنیاز جهت پیاده‌سازی این تحول کلان در سطح سازمان، دچار خطای راهبردی می‌شوند. براساس یافته‌های موجود، مدیران ارشد و راهبران حوزه داده در سازمان‌ها، می‌باید سه توصیه عمل‌گرایانه را در فعالیت‌های خود مدنظر قرار دهند:

سازمان‌ها با تمرکز پروژه‌های حوزه داده بر روی چالش‌های بنیادی کسب‌وکاری که اثر جدی و کاربری‌های قابل توجه در عملیات کسب‌و‌کار شرکت دارند، می‌توانند به منافع جدی برسند. با تمرکز پروژه‌های حوزه داده در فعالیت‌هایی که یک نیاز حیاتی کسب‌وکاری در آنها وجود دارد، راهبران داده می‌توانند خلق ارزشی سریع در سازمان را به نمایش بگذارند که به سازمان کمک خواهد کرد تا ارزش خلق شده در اثر اجرای این پروژه‌ها را بهتر درک کند، راهبران حوزه داده برای سرمایه‌گذاری انجام شده در این حوزه ایجاد اعتبار کنند و از این اعتبار برای توسعه کاربری‌های جدید حوزه داده که منجر به افزایش بهینگی فرآیندهای کسب‌وکاری خواهد شد، استفاده کنند. مطابق مشاهدات، شرکت‌هایی که تنها بر قابلیت‌های حوزه داده و توسعه فناوری تمرکز دارند، به جهت عدم تمرکز بر یک نیازمندی مشخص کسب‌وکاری دچار شکست می‌شوند.

شرکت‌ها می‌باید در رویکرد کلان خود در رابطه با داده به‌عنوان یک دارایی سازمانی، بازنگری کنند. جریان داده در سازمان مشابه جریان یک رودخانه است. این جریان می‌باید به صورت مناسب در طول مسیر و فرآیندهای استحصال و تولید تا مصرف و بهره‌برداری در نقاط مختلف در طول مسیر مدیریت شود.

تحول کسب‌وکاری داده‌محور، یک فرآیند طولانی مدت است که نیازمند صبر و شکیبایی است. سرمایه‌گذاری در حاکمیت داده، فرهنگ داده و اجرای طرح و برنامه‌‍ جهت ایجاد آگاهی در راستای تبیین ارزش‌مندی داده در سطح سازمان، ممکن است گامی بدیهی در مسیری درست به نظر برسد، اما سازمان‌ها می‌باید ثبات قدم خود را در این مسیر نشان داده و به سرمایه‌گذاری مستمر روی این راهبرد پای‌بند باشند و در صورتی که نتایج زودهنگام از این پروژه‌ها حاصل نشد، این پروژه‌ها را متوقف نکنند.

در حالی که تنزل جدی در دستاوردهای سازمانی در مطالعه سال گذشته مشاهده می‌شود، این مساله قابل توجه است که شرکت‌ها در دوره ده ساله گذشته، رشد قابل توجهی در این حوزه به دست آورده‌اند. زمانی که این تحقیق نزدیک به یک دهه پیش آغاز شد، شرکت‌های پیشرو در صنایع مختلف به تازگی بهره‌گیری از کلان داده و اثرات تحول‌گرایانه آن را آغاز کرده بودند: کلان داده و هوش مصنوعی فناوری‌های نوظهوری بودند، که سرمایه‌گذاری اندکی روی آنها انجام می‌شد، شرکت‌های اندکی بر نامه‌های رسمی جهت ایجاد تعهد سازمانی در این حوزه آغاز کرده بودند، جایگاه سازمانی معاونت داده در سازمان‌ها، به جز در تعداد انگشت‌شماری از شرکت‌ها وجود نداشت. در خلال این سال‌ها تعداد شرکت‌هایی که معاونت داده در آنها تشکیل شده است، از 12 درصد در سال 2012 به 65 درصد در سال 2021 افزایش یافته است. جالب اینکه، 81 درصد از مدیران مشارکت‌کننده در این تحقیق این گونه بیان داشتند که به چشم‌انداز داده و هوش مصنوعی در سازمان متبوع خود خوش‌بین هستند. در نتیجه به‌عنوان جمع‌بندی می‌توان گفت که کلان داده‌ها به‌عنوان یک فرآیند اصلی در اکثر سازمان‌های بزرگ جا افتاده است.

مساله دیگری که در این زمینه قابل طرح است، این است که با افزایش پیچیدگی برای شرکت‌ها، خوش‌بینی اولیه آنها از تحقق
اهداف تحول‌گرایانه ناشی از داده‌محوری در سازمان، تقلیل یافته است. امروز، به‌ واسطه فهم دقیق‌تر از پیچیدگی موجود و به دلیل یک دهه سرمایه‌گذاری مستمر در حوزه داده، اکثر شرکت‌ها رویکردی مبتنی بر خود-انتقادی نسبت به موضوع را در پیش گرفته‌اند و به این باور رسیده‌اند که برای رقابت موفق در حوزه تحلیل داده، می‌باید با سطحی بالاتر از قابلیت‌ها در این حوزه وارد شوند و دیگر به قدر نیاز خوب بودن، برای رقابت در بازار کافی نیست و چالش‌ها در بازار به واسطه رشد رقبای داده‌محور بیشتر شده است.

آن چه نتایج تحقیق سال گذشته به ما نشان می‌دهد، این است که علی‌رغم رشد ایجاد شده در اکثر شرکت‌های پیشرو در صنایع
مختلف از منظر سرمایه‌گذاری و نظام راهبری داده، چالش‌های اساسی در این حوزه هم‌چنان باقی مانده است. آن چه دست کم گرفته شده، این است که زمان موردنیاز جهت به ثمر رسیدن پروژه‌های تحول‌گرایانه در حوزه داده در سازمان‌ها، بسیار بیشتر از
برآوردهای اولیه است، چرا که اکثر این سازمان‌ها به جهت دارا بودن سیستم، فرهنگ و گاها مهارت‌های سنتی، درگیر مقاومت‌های درون سازمانی هستند. تبدیل شدن به یک سازمان داده‌محور مسیری یک شبه نبوده و ایجاد فرهنگ داده‌محوری یک فرآیند زمان‌بر است که ثمرات آن در طول زمان مشاهده خواهد شد. امروز کلان داده و هوش مصنوعی، جزو رویه‌های اصلی اکثر سازمان‌های بزرگ محسوب می‌شوند، اما برای داده‌محوری همچنان مسیری طولانی پیش روی سازمان‌ها وجود دارد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.